بنیانگذاران کشور ما استقلال خود را از آنچه به عنوان یک اشراف مستبد در انگلستان می دیدند اعلام کردند. با گذشت بیش از دو قرن، اشرافیت مستبد امروز دیگر یک قدرت خارجی نیست. این یک طبقه میلیاردر آمریکایی است که تأثیر اقتصادی و سیاسی بی سابقه ای بر زندگی همه ما دارد.
تا زمانی که نابرابری سرسام آور ثروت و درآمد را کاهش ندهیم، مگر اینکه به توانایی ابرثروتمندان برای خرید انتخابات پایان دهیم، ایالات متحده در راه تبدیل شدن به یک شکل الیگارشی از جامعه است که تقریباً تمام قدرت در اختیار طبقه میلیاردر است.
در سال 2014، ایالات متحده به مراتب نابرابرترین توزیع ثروت و درآمد را در بین کشورهای بزرگ روی زمین دارد. این نابرابری بدتر از هر زمان دیگری در تاریخ کشور ما از سال 1928 است. امروز یک درصد برتر حدود 1 درصد از کل ثروت این کشور را در اختیار دارند. 37 درصد پایین تنها 60 درصد از ثروت کشور ما را در اختیار دارند.
در زمانی که متوسط درآمد خانواده 5,000 دلار کمتر از سال 1999 است، دارایی خالص 400 میلیاردر برتر این کشور در دهه گذشته دو برابر شده است. 1 درصد برتر اکنون دارای ثروت بیشتری از 90 درصد پایین آمریکایی ها هستند و یک خانواده، خانواده والتون از وال مارت، دارای ثروت بیشتری از 40 درصد پایین آمریکایی ها هستند.
از نظر درآمد، 1 درصد بالا بیش از 50 درصد پایین درآمد دارند. از زمان رکود بزرگ در سال 2008، 95 درصد از کل درآمد در ایالات متحده به یک درصد بالا رفته است. در حالی که ثروتمندان حتی ثروتمندتر شده اند، آمریکایی ها بیش از هر زمان دیگری در تاریخ کشور ما در فقر زندگی می کنند. امروزه نیمی از آمریکایی ها کمتر از 1 دلار پس انداز دارند. ما بالاترین نرخ فقر دوران کودکی - 10,000 درصد - را نسبت به هر کشور بزرگ روی زمین داریم.
بیش از یک قرن پیش، رئیس جمهور تئودور روزولت خطر نابرابری عظیم ثروت و درآمد و معنای آن را برای رفاه اقتصادی و سیاسی کشور تشخیص داد. او علاوه بر از بین بردن تراست های بزرگ زمان خود، برای ایجاد مالیات مترقی بر دارایی برای کاهش تمرکز عظیم ثروت که در دوران طلاکاری وجود داشت، مبارزه کرد.
رئیس جمهور جمهوری خواه گفت: «فقدان دولت کارآمد، و به ویژه، مهار ملی در برابر پول های ناعادلانه، باعث ایجاد طبقه کوچکی از مردان بسیار ثروتمند و قدرتمند اقتصادی شده است که هدف اصلی آنها حفظ و افزایش قدرت آنها است. . «ثروت واقعاً بزرگ، ثروت متورم، صرفاً به دلیل اندازهاش، ویژگیهایی را به دست میآورد که آن را از نظر نوع و همچنین درجه از آنچه توسط افراد نسبتاً کوچک به دست میآید متمایز میکند. بنابراین، من به … مالیات بر ارث مدرج بر دارایی های کلان معتقدم که به درستی در برابر فرار محافظت می شود و به سرعت با وسعت دارایی افزایش می یابد.
روزولت این سخنان را در 31 اوت 1910 بیان کرد. آنها امروزه حتی بیشتر مرتبط هستند.
مالیات بر املاک مترقی بر مولتی میلیونرها و میلیاردرها عادلانه ترین راه برای کاهش نابرابری ثروت، کاهش 17 تریلیون دلار بدهی ملی ما و افزایش منابع مورد نیاز ما برای سرمایه گذاری در زیرساخت ها، آموزش و سایر اولویت های ملی نادیده گرفته شده است.
من به زودی قانونی را معرفی خواهم کرد که:
• برای ساختار نرخ مالیات بر املاک و مستغلات فراخوان دهید تا ابرثروتمندان سهم عادلانه مالیات خود را بپردازند. نرخ مالیات برای ارزش دارایی بالای 3.5 میلیون دلار و کمتر از 10 میلیون دلار 40 درصد خواهد بود. نرخ مالیات بر ارزش املاک بالای 10 میلیون دلار و زیر 50 میلیون دلار 50 درصد و نرخ مالیات بر ارزش املاک بالای 50 میلیون دلار 55 درصد خواهد بود.
• اضافه مالیات 10 درصدی یک میلیاردر را شامل شود. این مازاد بر ارزش املاک به ارزش بیش از 1 میلیارد دلار در حال حاضر برای کمتر از 500 خانواده از ثروتمندترین خانواده های آمریکا به ارزش بیش از 2 تریلیون دلار اعمال می شود.
• منافذ مالیاتی املاک را ببندید که به ثروتمندان اجازه می دهد از مالیات های میلیاردی املاک اجتناب کنند. برخی از ثروتمندترین آمریکایی ها در این کشور از حفره های موجود در قوانین مالیاتی برای اجتناب از پرداخت 100 میلیارد دلار مالیات بر املاک از سال 2000 سوء استفاده کرده اند.
• معافیت 3.5 میلیون دلار اول یک دارایی از مالیات فدرال (7 میلیون دلار برای زوج ها)، همان معافیتی که در سال 2009 وجود داشت. بر اساس این قانون، 99.75 درصد از آمریکایی ها یک پنی نیز مالیات بر املاک پرداخت نمی کنند.
این قانون بیش از 99.7 درصد از آمریکایی ها را از پرداخت هرگونه مالیات بر املاک معاف می کند و در عین حال تضمین می کند که ثروتمندترین آمریکایی ها در کشور ما سهم منصفانه خود را پرداخت می کنند.
من با رابرت رایش، وزیر سابق کار، موافقم که در حمایت از این قانون نوشت که آمریکا «در حال ایجاد یک طبقه اشرافی از ثروت است که دارای وارثانی است که مجبور نیستند برای امرار معاش کار کنند و در عین حال تأثیر زیادی بر چگونگی دارایی های تولیدی کشور دارند. مستقر شده است.» او حق دارد پیشنهادی را که من ارائه کردهام «گامی خوشایند در جهت معکوس کردن این روند» نامید. بیایید با هم بجنگیم تا ببینیم اجرا می شود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
3 نظرات
شاید هدف این مقاله نشان دادن حماقت طرحهای بازتوزیع در یک نظام سرمایهداری باشد. مدیریت ثروت عمومی این پاسخ است، نه مصادره ثروت خصوصی. سندرز یک مرد کیف دیگری را برای طرح پادشاه پیشنهاد می کند. آیا کسی می تواند ارتباطی بین این عمل مزخرف نئو استمپ و بهبود واقعی زندگی افراد پایین دست نشان دهد؟
یک چیز دیگر. به نظر می رسد محافظه کاران گفتگوهای جمع گرایانه را با طرح این سوال آغاز می کنند: آیا مالکیت خصوصی همه چیز همیشه بهترین پاسخ است؟
عجیب است که به کسی که از پاکسازی قومی فلسطینیان توسط اسرائیل و به طور کلی از جنگ در خاورمیانه حمایت می کند، در Znet بستری داده می شود که از طریق آن لفاظی های مترقی پوپولیستی خود را تبلیغ کند. گویی سندرز، همراه با الیزابت وارن، نمایانگر تغییرات امیدبخش معناداری هستند. آیا یک وب سایت چپ ضد سرمایه داری نمی تواند روایت های بهتر از این ارائه دهد.
مطمئنا سندرز باید بداند که ما در حال حاضر یک جامعه الیگارشی، یک پلوتوکراسی داریم. چطور ممکن است کسی سالهای زیادی را در سنا بگذراند و این را نداند، مگر اینکه آنها هم کاملاً تلقین شده باشند. گلوله های قانونی سندرز هرگز در سنا دوام نمی آورد و او این را می داند که کل ماجرا را فریب می کند.
جان، برای اشاره به ترفندهای روباه در مرغداری. من متوجه نمی شوم که ZNet در اینجا می خواهد چه کاری انجام دهد. شاید حمایت از یک "پیشرو" در رقابت برای کمپین 2016؟ ... از طرف آنها بسیار ضعیف هستند (چه رسد به هافینگتون پست). دوبار خواندن این مقاله نظر من را در مورد این مرد تغییر نداد. کم عمق سکوی اوست که از فقرا و ستمدیدگان حمایت می کند، با در نظر گرفتن کل سابقه او. مطالعه کامل مقاله زیر:
http://socialistworker.org/2006-2/610/610_11_BernieSanders.shtml
وقتی صحبت از کمپین سندرز می شود، کاملا ضروری است.