کسانی که به عدالت می اندیشند ظالم ترین هستند.
با اخبار هر روز صبح، تعداد بیشتری از کوه یخ عراقی زباله سفید همچنان از اعماق تاریک تباهی شدید بیرون میآیند. انگلستان خصوصی که حیوان عرب خود را بر روی یک افسار نگه داشت، تنها آغاز کار بود. از آن زمان، سرجوخه چارلز گرانر را دیدهایم که بر هرمی از گوشت انسان زنده نظارت میکند، شنیدهایم که سگها را روی مردان گشاد میکنند، از اجناس گاو بر روی اندام تناسلی مردان استفاده میکنند، از مردان بازداشتی که مجبور به پوشیدن لباسهای زیر زنانه میشوند. تجاوز آشکار و قتل و هزاران وحشت غیرقابل وصف دیگر که در زندانهایی که توسط نیروهای آمریکایی-بریتانیا در عراق اداره میشوند، اتفاق میافتد.
همه اینها از جانب کسانی است که برای رهایی مردم از جنایات صدام حسین به عراق رفته بودند.
علاوه بر این، همانطور که در هفته گذشته بارها به ما گفته شد، بدترین اتفاقات هنوز در راه است. هنوز چندین ویدئو و عکس مجرمانه توسط پنتاگون منتشر نشده است. رامسفلد، وزیر دفاع خود اذعان میکند: «میترسم اوضاع هنوز وحشتناکتر شود».
سناتورها و نمایندگان کنگره در عصر روز دیگر به مدت سه ساعت در بسته بودند و به مناظر بسیاری از سادیسم آمریکایی در زندانهای عراق نگاه میکردند. مردم جمهوری آزاد طبیعتاً باید از چنین مطالبی با رتبه ایکس منع شوند.
این واقعیت که نگهبانان و بازجویان زندان اعصاب عکسبرداری و فیلمبرداری از جنایات همکاران خود را داشتند، بدیهی است که آنها اقدامات آنها را عجیب، صرفاً سرگرم کننده و بسیار مؤثر در تحقیر قربانیان خود نمی دانستند. که فقط یک معنی می تواند داشته باشد: اینکه آنها تحت دستور بازی و فیلمبرداری می کردند. گاردین به نقل از مقامات آمریکایی گزارش می دهد که ده ها ویدئو از این دست تنها در آرشیو نظامی زندان کمپ ایکس ری در گوانتانامو وجود دارد.
بیانیه های صادر شده از سوی مقامات ارشد دولت بوش در هفته گذشته، همگی به دنبال این است که شکنجه های سیستماتیک و نقض حقوق بشر را به عنوان نقض محدودی از بی عیب و نقص اخلاقی نیروهای مسلح ایالات متحده و مردم آمریکا نشان دهند. آنها سعی کرده اند مشکل را در چشم جهانیان منزوی کنند. بالاخره چه چیزی می تواند «غیرآمریکایی» تر از خشونت باشد؟ بوش مدعی شد که توصیفات رفتار آمریکایی ها در ابوغریب با "آمریکایی که من می شناسم" مطابقت ندارد. از نظر رامسفلد "کاملاً غیرقابل قبول و غیر آمریکایی" بود.
با این حال، دو سازمان بینالمللی حقوق بشر، دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل و همچنین کمیته بینالمللی صلیب سرخ، بیش از یک سال است که الگوی گسترده شکنجهها و شکنجهها را به دولت بوش گوشزد کردهاند. نقض حقوق بشر در زندان های ایالات متحده در سراسر جهان حتی گزارش خود ارتش ایالات متحده، که توسط سرلشکر تاگوبا در ماه فوریه گردآوری شد، از "سوء استفاده سیستمی و غیرقانونی از بازداشت شدگان" صحبت می کند. همانطور که یکی از سربازان آمریکایی بیان کرده است، حقیقت تقریباً مخالف آن چیزی است که رهبران می خواهند به تصویر بکشند و آنچه از عموم مردم در سراسر جهان خواسته می شود باور کنند: "این شخص نیست، بلکه سیستم است."
موجی از افشاگریها چنان بوده است که نیروهای مسلح آمریکا جسارت بیسابقهای برای سرزنش کارفرمایان خود پیدا کردهاند. به قول مجله بانفوذ ارتش آمریکا، آرمی تایمز، «این فقط یک شکست رهبری در سطح فرماندهی محلی نبود. این یک شکست بود که مستقیماً به اوج رسید. پاسخگویی در اینجا ضروری است - حتی اگر به معنای رهایی رهبران ارشد از وظایف در زمان جنگ باشد. اما اگر مسئولیت پذیری به عنوان نشانه سلامت دموکراتیک تلقی شود، دموکراسی آمریکایی به شدت بیمار است. در پی افشاگری ها، یک استعفای هم صورت نگرفته است. و چرا باید شاهد استعفا باشیم؟ بر اساس تحقیقات گزارش شده توسط سیمور هرش در آخرین شماره نیویورکر، از 9 سپتامبر، رهبران واشنگتن خود به طرز ماهرانه ای برای ایجاد یک سیستم زندان بزرگ در سراسر جهان که از نظر قانونی مستثنی از قوانین بین المللی است، توطئه کرده اند. این فقط بدشانسی است که به نظر می رسد اکنون به آنها رسیده است. قرار نبود نشتی اتفاق بیفتد. جوزف داربی قرار نبود سوت را بزند. او همان کسی است که واقعاً دوست دارند دادگاه نظامی کنند!
دونالد رامسفلد دوست دارد ما باور کنیم که اگر چشمش به موقع به «تصاویر» میافتاد، درستی اخلاقی سرزنشناپذیرش اجازه نمیداد چنین بیعدالتیهای فاحش و غیرآمریکایی مرتکب شوند. با این حال، او مغز متفکر پشت "ماتریکس استرس" بدنام بود که از 9 سپتامبر به عنوان ماژول شکنجه در گوانتانامو، بگرام، ابوغریب و چندین بازداشتگاه شناخته شده و ناشناخته آمریکایی دیگر در سراسر جهان استفاده شده است. به گزارش نیوزیلند هرالد، بیش از 11 نفر در بازداشتگاه های مخفی در سراسر جهان در جنگ واشنگتن علیه تروریسم نگهداری می شوند. هر مکاشفه تازهای فقط نشان میدهد که چقدر از سلسله فرمانها درخواستهای با صدای بلند برای شکنجه صادر شده است - اگر نه دستورات صریح - صادر شده است. بنابراین، صرف نظر از استعفای دسته جمعی مقامات ارشد بوش که آنقدر آرمانشهری است که نمیتوان به آن فکر کرد، هیچ اطمینانی وجود ندارد که چنین جنایاتی در آینده ادامه پیدا نکنند. هیچ دلیلی برای اعتماد به آنها وجود ندارد. امروز آنها سربازان انگلستان و سرجوخه گرانر را منزوی و دادگاه نظامی می کنند، فردا جان دو و جین دان خواهند بود. رامسفلدها، ولفوویتزها و چنیها برای همیشه زنده خواهند ماند و در درخشش جاودانه آزادیخواهان خیرخواه غوطهور خواهند شد.
ابرقدرت به طرز جبران ناپذیری بیمار است. همه به استثنای خود بیمار می توانند اکنون این را ببینند. جنگ سالاران واشنگتن بر حماقتی با ابعاد وحشیانه ریاست می کنند. هنگامی که آن کلاید، نماینده حقوق بشر تونی بلر در عراق، ادعا کرد که یک زن عرب 70 ساله توسط سربازان آمریکایی مانند الاغ سوار شده است، نبرد برای "قلب و ذهن" عرب توسط نیروهای آمریکایی به پیروزی رسیده است. روحانیون و مبارزان جهادی با اسامه بن لادن. تمام آنچه که آنها آرزو می کردند مردم عرب درباره غرب و فرهنگ منحط آن باور داشته باشند، در چند هفته گذشته در صفحه های تلویزیونی در سراسر جهان با چشمان عمومی روبرو شده است. برای تسکین خشم سرکوبناپذیر اعراب، رئیسجمهوری ناهار مجبور شد به دلیل وخامت سریع وجهه روابط عمومیاش عذرخواهی کند. اما او هنوز جرات اخراج هنرمند بیشرم و پوست کلفت خود، وزیر دفاع، دونالد رامسفلد را ندارد. کسانی که در راس هرم فساد انسانی ایستاده اند، طبیعتاً کور می شوند. جهل آنها بیش از حد عمدی است. رامسفلد نه تنها به نخواندن روزنامه ها می بالد (او از قبل از واقعیت آگاه است و نویسنده آن است)، بلکه از گزارش های کلیدی ارتش خود، صلیب سرخ و سازمان های معتبر حقوق بشر نیز چشم پوشی می کند. و اگر گزارش های روزنامه های انگلیسی درست باشد، چنین اسنادی نیز به کندی به میز آقای بلر می رسند. قدرت تمام آنچه را که تلاش خواندن فقط می تواند به تأخیر بیندازد به انجام خواهد رساند. به نظر می رسد که در ادارات عالی چنین است.
این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟ امسال سال انتخابات است. وقت آن است که آمریکا رهبران بهتری پیدا کند. دنیا سزاوار و به آنها نیاز دارد. اما آیا آنها را به دست خواهیم آورد؟ هیچ چیزی که جان کری تاکنون در مورد جنگ عراق گفته است، امید چندانی ندارد.
اگر عقلی در شهر واشنگتن باقی مانده بود، آمریکایی ها به جای این که برای پیوستن به نبرد در عراق به نیروهای ذخیره و نیروهای خود در خاک کره جنوبی دعوت کنند و از کنگره بخواهند که ۲۵ میلیارد دلار دیگر را برای جنگی که «برنده» اعلام شده است، تصویب کند. یک سال پیش (آنها در حال حاضر هر هفته یک میلیارد دلار در آنجا خرج می کنند)، فوراً به دنبال خروج و کاهش هزینه ها بودند. اخیراً چند زمزمه عصبی توسط پروکنسول برمر در این رابطه شنیده شده است.
در مورد تصویر آمریکا در خاورمیانه و سراسر جهان چطور؟ آمریکا به دور از اینکه منادی آزادی و دموکراسی تلقی شود، هرگز بیش از این خود را رسوا نکرده است. هیچ تصویر ویدیویی از My Lai وجود نداشت. نه از شکنجه های کره ای ها. این بار ناودان فرهنگ غرب خانهنشین به خیابانهای عرب و اصلی سرریز شده است. از دست دادن سرمایه اخلاقی عظیمی که حملات 9 سپتامبر به ایالات متحده داده بود و سقوط در یک فاجعه جهانی روابط عمومی مستلزم استعداد بود. تیم بوش، با غرور امپریالیستی و حماقت اخلاقی خطاناپذیر، دقیقاً به این کار دست یافته است.
و "رسوایی شکنجه زندان" که به طور مستمع توصیف شده است، همه چیز نیست. فلوجه، جایی که هواپیماهای جنگی آمریکایی بمبهای 2000 پوندی پرتاب کردند و تا 800 بیگناه را به قتل رساندند، با هر معیاری جنایت جنگی محسوب میشود و گورهای دستهجمعی شبیه صدام ایجاد میکند. جنایات «کوچکی» نیز وجود دارد که باید به لایحه اخلاقی اضافه کرد. بسیاری از خانواده های عراقی شکایت کرده اند که پس از تفتیش و تخریب خانه های آنها توسط نیروهای آمریکایی، سرنشینان برای یافتن گاوصندوق شکسته و پس انداز و اشیای قیمتی آنها به سرقت رفته اند.
همانطور که یک سناتور از آرکانزاس در جلسه استماع رامسفلد در سنا هفته گذشته گفت: "شما نمی توانید زنگ را باز کنید". اما اگر میخواهید آبروی در حال مرگ خود را حفظ کنید، میتوانید هنگام باز شدن در از دویدن برای پوشش اجتناب کنید و آن را روی چانه بگیرید. زیرا در این مرحله «سرزمین آزادگان و خانه شجاعان» برای اعراب و همه مردم شریف در سراسر جهان کاملاً آشکاراً به عنوان سرزمین گستاخان و شهوان جلوه می کند.
جنگ خلیج دوم - اولین جنگ تحت دکترین جنگ پیشگیرانه بوش که قرار بود دموکراسی را در عراق جایگزین استبداد کند - به خوبی و واقعاً شکست خورد. هرگز در تاریخ امپریالیسم یک قدرت بزرگ چنین شکست اخلاقی تحقیرآمیزی را متحمل نشده است. آیا برای بازخرید آنچه از مشروعیت اخلاقی هژمونی آمریکا باقی مانده است، می توان کاری کرد؟
بیایید ادعای آمریکایی ها را بپذیریم که این جنگ و اشغال ربطی به نفت ندارد، حتی اگر عراق کلم بروکلی تولید کند، آنها به همان اندازه مشتاق هستند که مردمش را از بلای استبداد وحشیانه نجات دهند. ایالات متحده با چه نوع مشروعیت اخلاقی می تواند در عراق ادامه دهد؟ آیا کشتن 11,000 بیگناه یک ملت مستقل برای آوردن دموکراسی به بازماندگان درست است؟ آیا عذرخواهی رئیس جمهور و مسئولانش کافی است؟ آیا قرار است به بیماری عادت کنیم؟ عذرخواهی؟ یا برداشت؟
گزارش اخیر صلیب سرخ فاش شده به نقل از برخی افسران اطلاعات نظامی ائتلاف می گوید که «بین 70 تا 90 درصد از افراد محروم از آزادی در عراق به اشتباه دستگیر شده اند.» اینگونه است که نیروهای کوچک آمریکایی می توانند دوست را از دشمن تشخیص دهند! اگر چنین است، کمترین کاری که ایالات متحده می تواند برای نجات وجهه خود در منطقه انجام دهد این است که همه زندانیان در زندان های عراق را آزاد کند. این در واقع خواسته بسیاری از مردم عراق است.
هفته گذشته رسانههای عربی (تایمز عمان) گزارش دادند که رهبران سیاسی و قبیلهای در غرب عراق از پل برمر خواستهاند تا همه بازداشتشدگان را به عنوان نشانه حسن نیت در پی سوء استفاده آمریکا از زندانیان در ابوغریب آزاد کند:
«رهبران استان الانبار تحت تسلط سنیها، جایی که بسیاری از بازداشتشدگان از آنجا آمدهاند، گفتند که این حرکت باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا حجم عظیمی از سوء استفادهها را خنثی کند که سطوح بالای دولت ایالات متحده را متزلزل کرده است. مامون سامی رشید، نایب رئیس شورای استانی، در جریان نشستی در مقر ایالات متحده در شهر برمر به برمر گفت: «ما به اقدامی نیاز داریم که به بزرگی ماجرایی که اتفاق افتاده باشد - باید اندازه مشکل را منعکس کند». بغداد.»
این اقدام می تواند کفاره ناچیزی برای جنایات جنگی متعدد ارائه دهد. اما برای شروع بد نیست.
واضح است که تخیل اخلاقی مردم عراق کاملاً متفاوت از تصورات واشنگتن عمل می کند. یک دختر عراقی در گزارش وب خود می نویسد: «درس امروز: تجاوز نکنید، شکنجه نکنید، نکشید و بیرون نروید تا زمانی که می توانید - در حالی که به نظر می رسد هنوز یک انتخاب دارید... هرج و مرج؟ جنگ داخلی؟ خونریزی؟ ما از شانس خود استفاده خواهیم کرد - فقط عروسک های خیمه شب بازی، تانک هایتان، سلاح های هوشمندتان، سیاستمداران گنگتان، دروغ هایتان، وعده های پوچتان، متجاوزانتان، شکنجه گران سادیستتان را بردارید و بروید.»
بدیهی است که عذرخواهی های تلویزیونی رمزی بوش، رامسفلد و پاول کافی نخواهد بود، به خصوص زمانی که تجارت ائتلاف طبق روال پیش می رود: بیایید عذرخواهی کنیم و به گونه ای ادامه دهیم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
در تاریخ بشر به نام خیر، بدی بیش از آنچه آشکارا بد است انجام شده است. وقتی انسانها خود را به اشراف اهدافشان متقاعد میکنند، میتوانند جنایات بسیار فجیعی را مرتکب شوند تا زمانی که با شک و تردید اخلاقی و دوسوگرایانه رفتار کنند. هیچ نسلکشی در تاریخ انجام نشده است، بدون اینکه هدف اخلاقی بالاتری به عنوان دلیل فرستادن هزاران یا میلیونها نفر به گور آنها ذکر شود. اکنون «وضوح اخلاقی» معروف روشنفکران نومحافظهکار پس از ابوغریب کجاست؟
هر چه زندگی آنها غیراخلاقی تر شود، به نظر می رسد مردان بیشتر به اخلاق نیاز دارند. شدت و فراوانی سخنان اخلاقی در واقع شاخص قابل اعتمادی از غیراخلاقی بودن واقعیت های نامرئی قدرتمند است که زندگی عمومی را هدایت می کند. اما حتی اگر شرکتهای ذینفع مجتمع نظامی-صنعتی توانستهاند مردم را معتاد کنند، استفاده از رسانههای خود با آنچه که میتوان آن را به عنوان سندرم برتری اخلاقی توصیف کرد، ممکن است درست نباشد.
فناوری به انسان «متمدن» چیزهای زیادی برای پنهان کردن داده است. او خیلی راحت فکر میکند که سلاخی انسانهای غیرغربی یا جدا کردن اعضای بدنشان از بدنشان با کمک بمبهای هوشمند و دیزی کاتر، به نوعی کمتر بیمار و قابل قبولتر از عربهایی است که گلوی اسیران سفیدپوست معدود و آسیبپذیر خود را با آشپزخانه باز کنند. -چاقوها. قتل با دست و نسل کشی دستی به نوعی از نظر اخلاقی نفرت انگیز هستند، اما کشتار دسته جمعی از هوا و شکنجه های استرسی معمولی که از مکان های مرتفع دستور داده می شود، در جدول شرارت نمی گنجد. وقتی ظلم عربی است، «قرون وسطایی» و «وحشیانه» است که مستحق خشم بلند است. وقتی آمریکایی یا اسرائیلی است، فقط «نرم کردن» زندانیان یا «آرامش» سرکشان است. اما بسیاری از مردم در سراسر جهان به طور فزایندهای از میان مهای که رسانههای غربی پرورش میدهند میبینند و با صدای بلند تعجب میکنند: آیا هنوز هم آن چیزی است که آنها آن را تمدن مینامیدند؟ یا یک ابربربریت با تکنولوژی پیشرفته که غارت زمین و مردمش را زیر پرچم ننگین دموکراسی می پوشاند؟
روزنامه فرانسوی لوموند با تعدادی از روشنفکران عرب صحبت کرد که همگی بر این عقیده بودند که بن بست کنونی در عراق یک «بحران تمدنی» است که «تقریباً همه مسئولیت این فرود به جهنم را بر عهده «قوی ترین ها» می دانند. ایالات متحده است که به عراق حمله کرد.» دیدگاه فوزیه البکر، دانشگاهی جوان سعودی، دستیار تدریس در دانشگاه ملک سعود در ریاض، نماینده این است:
من نمی توانم کلماتی را برای توصیف یا حتی درک آنچه در حال رخ دادن است بیابم، نه شکنجه های اعمال شده بر اسرای عراقی، نه این سر بریدن گروگان جوان آمریکایی... این شباهت در ظلم، حیوانیت و وحشت! با دیدن عکس ها گریه ام گرفت. نمی خواستم باور کنم؛ با خودم گفتم صحنه سازی شده است. آیا ممکن است به قرون وسطی برگردیم؟ تمام بشریت دچار بحران تمدنی شده است. این ماتریالیسم است که باعث آن می شود، این اشاره به ارزش های مصرف گرایانه و مادی فقط همه حساسیت ها و انسانیت را در مردم از بین برده است.»
این چه نوع دنیایی است که در آن بخشی از حقیقت پذیرفته می شود، جنایات فجیع اعتراف می شود، وعده های عدالت رسمی ارائه می شود، اما هیچ حساب اخلاقی جدی وجود ندارد؟ این دنیایی است بدون شرف و شرم که در آن حقیقت، وحشیانه و زشت، مدام آشکار و ظاهر میشود، سرپوش گذاشته میشود یا نادیده گرفته میشود و خاطره تنبل تودههای داروخورده و تحصیلکرده برای «حرکت» تکیه میکنند. این فرهنگ "حرکت" بدون حساب، باید به پایان برسد. توهمات اخلاقی آمریکا و انحصار خودپسندانه آن بر اخلاق سیاسی جهانی نیز همینطور است. وگرنه این بلا به زودی همه ما را خواهد گرفت.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا