The Hurt Locker یک فیلم زیبا و شجاع بود. بسیاری از زنان جوان در فیلم وقتی تماشا کردند که شما اولین زنی هستید که برنده اسکار برای کارگردانی شده اید، الهام گرفتند. اما با صفر تاریک سی، شما به نوع متفاوتی از تمایز دست یافته اید.
فیلم شما Zero Dark Thirty در اینجا موفق شد. اما در توجیه کاذب، در صحنه به صحنه، شکنجه Zero Dark Thirty از بازداشت شدگان در "جنگ جهانی علیه ترور"، تبلیغی دو ساعته با فیلمبرداری فوق العاده برای بیرون نگه داشتن ماموران اطلاعاتی است که علیه زندانیان گوانتانامو جنایت کردند. از افرادی که بر اساس نژادشان مرتکب جنایات خشونت آمیز علیه افراد دیگر شده اند، قهرمان و قهرمان می سازد – چیزی که سابقه تاریخی دارد.
فیلم شما در بسیاری از صحنه ها مدعی است که CIA شکنجه با "اطلاعاتی" که "امن" شده بود، جبران شد، اطلاعاتی که طبق فیلمنامه شما منجر به دستگیری بن لادن شد. این روایت نوعی ساختن بیگناهی برای پوشاندن یک جنایت بزرگ است: چیزی که فیلمنامه شما با آرامش آن را «برنامه بازداشتی» مینامد.
چه چیزی باعث این به خطر افتادن غیراخلاقی فیلمسازی شما شد؟
آیا برخی از اغواگری می تواند تامین مالی باشد؟ دریافت فیلمی بدون پیام نظامی مانند The Hurt Locker با بودجه و بودجه بسیار سخت است. اما طبق منابعی در صنعت فیلم، هرچه پیام شما طرفدار نظامی بیشتر باشد، در حال حاضر انواع کمکهای بیشتری میتوانید دریافت کنید: از پرسنل، دستگاهها، تا فناوری - نکتهای که من در آن به آن اشاره کردم. بحث من در مورد ویدیوی نظامی شده اخیر کیتی پری.
غیرقابل قبول به نظر می رسد که صحنه هایی مانند آنهایی که شامل دو هلیکوپتر فوق محرمانه و آینده نگر هستند، بدون کمک پنتاگون، برای مثال، ساخته شوند. اگر این فیلم از آن نوع حمایت نامعلوم و غیرمجاز از سوی وزارت دفاع دریافت میکرد، آنگاه میلیونها دلار برای کمپین تبلیغاتی غولپیکری که فیلمی مانند این برای رقابت برای جذب مخاطب به آن نیاز دارد، آزاد میکرد.
این همچنین یک سابقه خطرناک ایجاد می کند: ما می توانیم مطمئن باشیم، با این "اصلاح تبلیغاتی" NDAA 2013، که به تازگی توسط رئیس جمهور به قانون تبدیل شدکه در آینده شاهد فساد آشکارتر هالیوود و بقیه فرهنگ پاپ ایالات متحده خواهد بود. این اصلاحیه چیزی را قانونی میکند که برای دههها غیرقانونی بوده است: تأمین مالی مستقیم پیامهای طرفدار دولت یا ارتش در رسانهها، بدون افشاگری، با هدف شهروندان آمریکایی.
سپس، عامل جیمز فری وجود دارد. شما ادعا می کنید که فیلم شما "بر اساس وقایع واقعی" ساخته شده است، و در مصاحبه ها، اصرار دارید که آمیزه ای از واقعیت و تخیل است، "بخش مستند". «واقعی»، «واقعی» و حتی «مستند» کلمات بزرگ و مهمی هستند. با ادعای چنین شرایطی، شما جذب رسانه و فروش را ایجاد می کنید - به صورت دروغین. فیلمسازانی هستند که برای تولید فیلمهایی که در واقع «بر اساس رویدادهای واقعی» ساخته شدهاند، سخت کار میکنند: به آنها مستندساز میگویند. الکس گیبنی، در تاکسی به سمت تاریکیو روری کندی، در ارواح ابوقریب، هر دو فیلم مستند واقعی و قابل منبعی در مورد آنچه که فیلمنامه شما با آرامش آن را "برنامه بازداشت" می نامد - یعنی رژیم شکنجه برای ایجاد اعترافات دروغین در گوانتانامو و ابوغریب - تولید کرده اند - که طبق ادعای فیلمنامه شما مستقیماً به بن لادن منتهی شده است.
خوب، همکار خبرنگار: منابع خود را تهیه کنید. مدارک خود را ارائه دهید که شکنجه باعث نجات جان - یا هر چیز دیگری - اطلاعات ارزشمندی شده است.
اما شما نمی توانید برای این ادعا مدرک ارائه کنید. چون وجود ندارد.
پنج دهه تحقیق، ذکر شده در مستند پایان آمریکا محصول 2008، تأیید کنید که شکنجه کار نمی کند. رابرت فیسک خلاصه دیگری ارائه می دهد از آن نتیجه گیری قطعی و این حساب 2011 از حقوق بشر اول فرضیه Zero Dark Thirty را رد می کند.
بازیگران شما از وکالت بازداشت شدگان توسط وکلا شکایت میکنند - به این نکته اشاره میکنند که این کت و شلوارهای دستفروش بقیه ما را به خطر میاندازند. من از نزدیک "برنامه بازداشتی" شما را دیدم. زندانیانی که فیلم شما آنها را به عنوان "وکیل دادگستری" توصیف می کند، در اتاق هایی که برای صدا سیم کشی شده اند، با آن وکلا ملاقات می کنند. با این حال، آن وکلا نمی توانند به دنیا بگویند که چه بر سر موکلانشان آمده است - زیرا توصیفات شکنجه ای که این مردان متحمل شدند طبقه بندی شده است.
من اتاقی را دیدهام که دادگاه نظامی «شهادت» را از مردم میگیرد که در برنامهای 5,000 دلار به افغانهای فقیر اعطا میکرد تا همسایگان بیگناه خود را تشویق کنند. صندلی ها به زمین غل و زنجیر دارند و دوتایی قرار می گیرند تا یکی از زندانیان را تهدید کند که او را به دروغ محکوم دومی کند.
من سیستم ویدیویی گرانقیمت را در دادگاه دیده ام که در آن - اگرچه سخنگویان گوانتانامو از زمان باز شدن آن به مطبوعات جهان گفته اند که حساب های شهود "هر زمان که منطقی باشد" آورده می شود - مانیتور روی سیستم هرگز یک بار روشن نشده است: مانیتوری که در واقع می تواند به کسی در پاکستان اجازه شهادت بدهد و بگوید "هی، این شخص اشتباه است". (به هر حال، شما صحنه ای را که یارو سیا آدم اشتباهی را لواط می کندخالد المصری، "شهروند آلمانی که نامی مشابه با مبارزی به نام خالد المصری دارد.")
در زمان تاریکی در آمریکا، هالیوود از شما استقبال میکند و رسانههای بزرگ از شما استقبال میکنند. اما برای من، مسیری که اکنون حرفه شما طی کرده است، هیچ کس را به اندازه آن پیشگام زن دیگری که در نهایت به یک عذرخواهی برای شر تبدیل شد، یادآوری نمی کند: لنی ریفنشتال. پیروزی اراده ریفنشتال در سال 1935، که قدرت نظامی نازی ها را تجلیل می کرد، ضربه بزرگی در آلمان به همراه داشت. ریفنشتال اولین کارگردان زن سینما بود که در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفت.
شاید مقایسه کردن با این فیلمساز بزرگ، اما عمیقاً در معرض خطر، افراطی به نظر برسد، اما پژواک های واقعی وجود دارد. در اوایل دهه 1930، زمانی که ریفنشتال شروع به جذاب کردن ناسیونال سوسیالیست ها کرد، بدترین جنایات نازی ها هنوز شروع نشده بود. با این حال، اردوگاههای توهینآمیز برای اسکان مخالفان سیاسی فراتر از حاکمیت قانون - معادل گوانتانامو، پایگاه بگرام، و دیگر «سایتهای سیاه» بینام سیا، گشوده شده بود. و ریفنشتال توسط نخبگان آلمانی مورد تحسین قرار گرفت و به خاطر تبلیغاتش از طرف رژیم هیتلر مورد تحسین قرار گرفت.
اما دنیا عوض شد. زشتی کاری که او انجام داد، با گذشت زمان نمی توانست پنهان بماند. آمریکایی ها نیز بیدار خواهند شد و از طریق عذرخواهی Zero Dark Thirty به خاطر دروغ های استاندارد رژیم متوجه خواهند شد که این وحشیگری به نحوی ضروری است. وقتی این اتفاق بیفتد، همان جامعهای که اکنون شما را تشویق میکند، پس خواهد رفت.
مانند ریفنشتال، شما هنرمند بزرگی هستید. اما اکنون شما برای همیشه به عنوان کنیز شکنجه در یاد خواهید ماند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا