Iدر اواخر ژوئن یک شب دیگر شهری گرم بود. خیابان های گرینویچ ویلیج مملو از ملکه های مسافربری، جوانان خیابانی آواره، فروشندگان مواد مخدر و نوازندگانی بود که سعی می کردند مخاطبان کوچکی را جمع آوری کنند و چند دلار به دست آورند. یورش پلیس به کافه های همجنس گرایان شهر تقریباً هر شب اتفاق می افتاد. اما هنگامی که "بهترین" نیویورک در 28 ژوئن 1969 به مسافرخانه استون وال حمله کرد، اتفاق خارق العاده ای رخ داد - مردم به مقابله پرداختند. برای دو شب بعد، خیابان کریستوفر مملو از افراد عجیب و غریب و همچنین ساکنان متفرقه زندگی خیابانی دهکده، هق هق، تمسخر و گاهی درگیر شدن در تبادلات فیزیکی با پلیس بود. این تولد یک دوره جدید از زندگی عجیب و غریب بود. اما دقیقاً اینکه آن دوره جدید چه بوده است، قابل بحث است.
استون وال، به جای اسطوره استون وال، در تخیل همجنس گرایان معاصر چنان بزرگ جلوه می کند که مانند مثلث های صورتی، به نمادی جهانی از جامعه همجنس گرایان تبدیل شده است.
پس من در غروب 28 ژوئن کجا بودم؟ من 20 ساله بودم و دانشجوی کالج در نیوآرک، نیوجرسی بودم. در آن غروب سرنوشتساز، احتمالاً جایی در نیویورک بودم و در الجین یا تالیا دو فیلم هنری را میدیدم. من در مورد اولین شورش روز بعد شنیدم، اما فهمیدم که این یک معامله یکباره بود و هرگز فکر نمیکردم انرژی پایدار بماند. حتی در آن زمان این رویداد مانند یک خبر کوچک به نظر می رسید و هیچ کس آن را شورش نامید. این کمی بیشتر از یک درگیری جزئی با پلیس بود، چیزی که همیشه در خیابان های داغ شهر اتفاق می افتاد.
در کالج دارتموث که در آن دورههای دگرباش را تدریس میکنم، متوجه شدم که کل کلاس را صرف تلاش میکنم تا دانشآموزان اهمیت کمتری به شورشهای استونوال بدهند و آنها را در چشمانداز ببینند. برخی از دانش آموزان فکر می کردند که Stonewall اولین رژه همجنس گرایان با شناور و یک مهمانی دیسکو است. دیگران درگیری خیابانی تمام عیار را تصور می کردند. یکی از دانشجویان پرسید که چند نفر فوت کردند؟ آگاه ترها مقیاس نسبتاً کوچک این رویداد را درک کردند، اما تصور می کردند که طنین آن در سراسر جهان شنیده می شود.
در تلاش برای به دست آوردن درک واقعی از استون وال، باید آن اقدامات شجاعانه قدرت خیابانی را در یک چشم انداز تاریخی بزرگتر قرار دهیم. اولین چیزی که من بر دانشآموزانم تأثیر میگذارم این است که تقریباً 20 سال قبل از استون وال، ایالات متحده شاهد رشد یک جنبش هوموفیل پر جنب و جوش در بسیاری از شهرها بود. Mattachine که توسط هری هی در سال 1950 تأسیس شد، اولین گروه حقوق همجنس گرایان در ایالات متحده بود و پنج سال بعد توسط دل مارتین و فیلیس لیون توسط لزبین دختران بیلیتیس تأسیس شد. انجمن حقوق فردی (SIR) در سال 1964 و کنفرانس سازمان های همجنس باز آمریکای شمالی (NACHO) در سال 1966 تأسیس شد. استون وال ادامه این کار و همچنین گسست رادیکال از آن بود زیرا ایده همجنس گرایی را برای عموم مردم به ارمغان آورد.
نکته دیگر این است که بدون رواج اعتراضات جنگ ویتنام، بدون آزادی زنان، بدون نمونه پلنگ های سیاه، لردهای جوان و شعار ضد فرهنگ "مواد مخدر، سکس و راک اند رول" هیچ استون وال وجود نداشت. شورش یا آزادی همجنس گرایان. کوئینز - با کمک مردم خیابانی در دهکده - شورش کردند زیرا همه در حال شورش بودند. اعتراض کردند چون همه معترض بودند.
جنبش آزادی همجنس گرایان متشکل از گروه های غیرانتفاعی که برای تغییر قوانین به جمع آوری کمک مالی و لابی می پرداختند، نبود. این محل تجمع مردمی از زنان و مردانی بود که به اندازه کافی سیر شده بودند. اولین گروه فعال همجنس گرا پس از استون وال، جبهه آزادی همجنس گرایان نام داشت - نامی که از جبهه آزادی زنان به عاریت گرفته شده بود، که قبلاً آن را از جبهه آزادیبخش ملی ویتنام (NLF) که ادعای روحیه جبهه آزادیبخش ملی الجزایر بود وام گرفته بود. تسلط فرانسه در شمال آفریقا. عبارت "Gay is Good" از "Black is Beautiful" گرفته شده است. قدرت همجنس گرایان از قدرت سیاه پدید آمد. این به این دلیل نبود که ما از جنبشهای دیگر کپی میکردیم، بلکه خودمان را بخشی از یک مبارزه گستردهتر میدیدیم. آزادی همجنسگرایان امکان پذیر بود زیرا کل جامعه و فرهنگ در حال دگرگونی بود.
Iدر ژوئیه 1964، کنگره در پاسخ به جنبش حقوق مدنی ستیزه جویانه فزاینده، لایحه همه جانبه حقوق مدنی را تصویب کرد. در پاییز، دانشجویانی که خواستار حق صحبت در مورد مسائل سیاسی مانند حقوق مدنی و جنگ در ویتنام بودند، جنبش آزادی بیان را در دانشگاه کالیفرنیا برکلی راه اندازی کردند که به تحصن های گسترده منجر شد که دانشگاه را فلج کرد. در فوریه 1965، مالکوم ایکس ترور شد. در ماه مارس، دادگاه عالی ایالات متحده، در گریسولد در مقابل کانکتیکات، به زوج های متاهل حق جلوگیری از بارداری را اعطا کرد. اگرچه کنگره قانون حقوق رای را تصویب کرد که حفاظت فدرال را برای ثبت نام رای دهندگان تضمین می کرد، اوایل ماه اوت شاهد شورش های نژادی در واتس، لس آنجلس بود که در آن تقریباً 1,000 ساختمان غارت، سوزانده یا ویران شد. در سپتامبر 1965، کارگران مزرعه آمریکایی فیلیپینی اعتصاب انگور دلانو را آغاز کردند که منجر به فراخوان سزار چاوز و اتحادیه کارگران مزرعه برای اولین تحریم سراسری انگور کالیفرنیا شد.
در سال 1966 شورش های نژادی در شیکاگو بخش های زیادی از شهر را ویران کرد و سه نوجوان آفریقایی آمریکایی توسط گارد ملی کشته شدند. زمانی که ایالات متحده در ماه ژوئن حملات گسترده ای را در هانوی انجام داد، اعتراضات ضد جنگ اوج گرفت. تا پایان سال، ایالات متحده 385,000 سرباز در ویتنام داشت که بسیاری از آنها آفریقایی آمریکایی از شهرهای داخلی بودند. در سال 1967 شورشهای نژادپرستانه در هشت شهر ایالات متحده با شورشهای تمام عیار در دیترویت و نیوآرک و همچنین 33 حادثه «جدی» در شهرهای کوچکتر شعلهور شد.
در سال 1968 قتل عام مای لای صدها زن و کودک توسط سربازان آمریکایی در ویتنام باعث شد که افراد بیشتری از رهبری سیاسی ما سؤال کنند. در ماه آوریل، ترور مارتین لوتر کینگ به شورش هایی در سراسر کشور منجر شد و 39 نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند. رابرت کندی در ماه ژوئن ترور شد.
در این میان همجنس گرایان بیشتر به چشم آمدند. در سال 1967، "CBS Reports" یک برنامه خبری پیشگامانه به نام "همجنس گرایان" اجرا کرد که اولین بار بود که همجنس گرایان خودشناس در تلویزیون ظاهر شدند و کریگ رادول کتابفروشی اسکار وایلد را در خیابان مرسر در گرینویچ ویلیج افتتاح کرد. در آوریل 1968، نمایشنامه مارت کراولی پسران در گروه در نیویورک افتتاح شد. آزادی زنان همچنین زمانی که فمینیست ها تظاهرات گسترده ای را در ماه سپتامبر در مسابقه دوشیزه آمریکا برگزار کردند و آمریکای هراسان ریچارد نیکسون را در نوامبر آن سال انتخاب کرد، به طور فزاینده ای نمایان شد.
دو ماه پس از تولد جبهه آزادی همجنس گرایان، Weather Underground، یک گروه جدا شده از دانشجویان برای یک جامعه دموکراتیک (SDS)، "روزهای خشم" خود را به صحنه بردند. در 15 نوامبر تعداد بی سابقه 250,000 معترض به واشنگتن راهپیمایی کردند. آیا جای تعجب است که در اواسط سال 1970 بیش از 300 بخش مستقل از جبهه آزادی همجنس گرایان در سراسر کشور وجود داشت؟ در این زمینه مبارزات متعدد برای تغییر اجتماعی، اجتناب ناپذیر بود.
آنچه در مورد جبهه آزادی همجنسگرایان باورنکردنی بود – و آنچه اکنون به شدت در جنبشهای حقوق همجنسگرایان ما گم شده است – این است که خود را یک جنبش رادیکال چند موضوعی میدید. به همان اندازه که در مبارزه با همجنسگراهراسی نگران بود، به پایان دادن به جنگ در ویتنام، مبارزه با نژادپرستی، و تامین آزادی باروری برای زنان بود. جبهه آزادی همجنسگرایان درک میکرد که باید در ائتلاف با جنبشهای دیگر کار کند، زیرا بینش آن آزادی دگرباشان را به آزادی همه گروههای تحت ستم مرتبط میدانست.
همه اینها به این معناست که اهمیت استون وال نه در یک دید احساسی از یک داستان اجتماعی، بلکه در جایگاه منحصر به فرد آن در مجموعه جنبش ها، رویدادها، شورش ها، تظاهرات، کنش های سیاسی، شورش های اجتماعی، رفتارهای بد است. و انفجارهای خشم که نیمه دوم دهه 1960 را مشخص کرد.
به هر حال، بیایید چهلمین سالگرد استون وال را در ژوئن امسال جشن بگیریم، اما به یاد داشته باشیم که این فقط در مورد آزادی عجیب و غریب نیست، بلکه در مورد گسترده ترین دیدگاه تغییر اجتماعی و عدالت اجتماعی است که این کشور در طول زندگی خود تجربه کرده است.