تعدادی از اعداد داستانی دراماتیک در مورد تغییرات شدید در جذابیت رسانه ای را بیان می کنند
با اینترنت
پس از پایان دهه 1990، تصمیم گرفتم نحوه پوشش خبری فضای مجازی را بسنجم.
در نیمه آخر دهه تغییر کرد. پایگاه داده جامع Nexis
آمارهای آشکاری به دست آورد:
-
در سال 1995، رسانه ها به عنوان یک امر شگفت انگیز با اینترنت درگیر شدند
منبع دانش روزنامه های بزرگ در ایالات متحده و خارج از کشور اشاره کردند
به "بزرگراه اطلاعات" در 4,562 داستان. در همین حال، در طول
در کل سال، مقالات فقط به «تجارت الکترونیک» یا «تجارت الکترونیک» اشاره کردند
915 بار -
در سال 1996، پوشش اینترنت به عنوان یک «بزرگراه اطلاعاتی» کاهش یافت
به 2,370 خبر در روزنامه های مهم، تقریباً نصف سطح سال قبل.
در همان زمان، پوشش تجارت الکترونیک تقریباً دو برابر شد
در 1,662 مقاله ذکر شده است. -
برای اولین بار، در سال 1997 تاکید رسانه های خبری بر اینترنت عمدتا
آن را به عنوان یک خیابان تجاری تبلیغ کرد. تعداد مقالات در روزنامه های بزرگ
ذکر «بزرگراه اطلاعاتی» به شدت کاهش یافت و تنها به 1,314 رسید.
در همین حال، ارجاعات به تجارت الکترونیک شتاب بیشتری گرفت و پرش کرد
به 2,812 مقاله -
در سال 1998، با وجود افزایش شدید مردم آنلاین، مفهوم an
"بزرگراه اطلاعات" تنها در 945 مقاله در روزنامه های بزرگ ظاهر شد.
به طور همزمان، تجارت الکترونیک با آن روزنامه ها به یک وسواس رسانه ای تبدیل شد
با اشاره به آن در 6,403 مقاله. -
در سال 1999، در حالی که استفاده از اینترنت با جهش و مرزهای رو به رشد ادامه داشت،
رسانه های خبری تصاویر «بزرگراه اطلاعاتی» را کم اهمیت جلوه دادند (صرفاً
842 ذکر در مقالات اصلی). اما روزنامه های بزرگ به تجارت الکترونیک اشاره کردند
در 20,641 مقاله
تأثیرگذارترین روزنامههای آمریکا چگونه پتانسیلها را ترسیم کردند؟
از اینترنت؟ در طول پنج سال آخر دهه 1990، تعداد سالانه
of واشنگتن پست مقالاتی که به «بزرگراه اطلاعاتی» اشاره می کردند رفتند
از 178 تا 20، در حالی که چنین است جدید یورک تایمز مقالات از 100 به 17 رسید.
اما در طول همان نیم دهه، مجموع سالانه داستان های اشاره شده است
به تجارت الکترونیک بزرگنمایی شده است - در حال افزایش است پست از 19 تا 430 و در
la بار از 52 به 731.
در سایر روزنامه های برجسته آمریکایی نیز این الگو مشابه بود. این ل
آنجلس بار در «بزرگراه اطلاعاتی» متوقف شد و از
192 داستان در سال 1995 به 33 داستان در سال 1999; شیکاگو تریبون مقالات رفت
از 170 به 22. در همین حال، تجارت الکترونیکی باند روبهرو شد:
La LA بار از 24 به 1,243 طبقه در سال شتاب گرفت. را شیکاگو
تریبون از 8 به 486 افزایش یافت.
پنج سال پیش، اشتیاق فوق العاده ای برای جهان در حال ظهور وجود داشت
وب گسترده. صحبت در مورد "بزرگراه اطلاعاتی" تصاویر برانگیخته شده از چرخ آزاد،
اکتشاف گسترده این عبارت نشان میدهد که وب در درجه اول وجود دارد
منبعی برای یادگیری و ارتباط امروزه با توجه به رایج
اسپین، وب به بهترین وجه به عنوان راهی برای پول درآوردن و خرج کردن است.
تغییر شدید در پوشش رسانهای بازتابی است که وب سایت را به تصویر میکشد
توسط سرمایه گذاران با جیب عمیق. اما رسانه های خبری اصلی دستوری بوده اند
و همچنین توصیفی. آنها صرفاً در مورد تحولات پرهزینه گزارش نمی دهند
از اینترنت، آنها همچنین در حال تبلیغات آن هستند - و اغلب مستقیماً در آن شرکت می کنند.
بسیاری از شرکت های بزرگی که بر قفسه های مجلات و امواج رادیویی تسلط دارند، هستند
اکنون با سایت های تبلیغاتی گسترده بر وب مسلط شده است.
بله، ایمیل می تواند فوق العاده باشد. بله، اینترنت ثابت کرده است که ارزشمند است
فعالانی با آرمان های بالا و بودجه کم. بله، جستجوهای وب می توانند مکان یابی کنند
اطلاعات زیادی در عرض چند ثانیه اما بیایید به آنچه بوده است دست پیدا کنیم
به طور کلی برای شبکه جهانی وب اتفاق می افتد.
بازسنجی رسانه های خبری از انتظارات عمومی از اینترنت
همزمان با تجاری سازی مداوم فضای مجازی رخ داده است.
بیشتر و بیشتر، پول های کلان وب را می بافند و بیشترین قاچاق را دارند
وب سایت ها این واقعیت را منعکس می کنند. تقریباً همه وب سایت های پر حجم وب
در حال حاضر متعلق به شرکت های بزرگ هستند. حتی نتایج موتورهای جستجو به طور فزاینده ای افزایش می یابد
اریب، با اولویت قرار دادن با هزینه های پشت صحنه.
این روزها، "بزرگراه اطلاعاتی" قدیمی و مبهم به نظر می رسد.
قرار نیست شبکه جهانی وب به اندازه ای که هست منطقی باشد
قرار است پول دربیاورد افتخار همه تجارت الکترونیک. در نقش مارتا استوارت
در دسامبر 1998 خوشحال شد نیوزویک مقاله: «وب به ما جوانتر میدهد،
خریداران ثروتمندتر.»
ایجاد پانتئونی از قهرمانان سایبری، پوشش رسانه ای باعث جلب توجه تاجران شده است.
مانند بیل گیتس، جف بزوس و استیو کیس به عنوان رویاپردازان بزرگ. اگر شما
امیدها برای آینده ارتباطات در امتداد خطوط مایکروسافت، Amazon.com،
و America Online، بسیار خوشحال خواهید شد. Z
آخرین کتاب نورمن سولومون است عادات رسانه های بسیار فریبنده.
جامعه
انبردست
چشم انداز سیاسی!؟
نوشته مایکل آلبرت
In سیاست بوم شناسی اجتماعی (رز سیاه، 1998)، جانت بیهل و موری
بوکچین گزارش می دهد که شهرداری لیبرتارین (یا LM) با هدف «ساخت
و گسترش دموکراسی مستقیم محلی، به گونه ای که شهروندان عادی تصمیم گیری کنند
برای جوامع خود و برای جامعه خود به عنوان یک کل ... از طریق چهره به چهره
فرآیندهای مشورت و تصمیم گیری... در مجامع عمومی بزرگ
که در آن همه شهروندان یک منطقه معین گرد هم می آیند، مشورت می کنند و تصمیم می گیرند
در مورد موضوعات مورد علاقه مشترک.» و «مجمع تصمیم گیری باید
شامل همه افراد شهرداری باشد» و «شاید در فواصل زمانی معینی ملاقات کنید
ابتدا هر ماه و بعداً هر هفته… در سالن، تئاتر، حیاط،
سالن، پارک یا حتی کلیسا…”
تا آنجایی که LM یک سیاست جدید را متصور است، نمی دانم که چرا نویسندگان به آن اشاره می کنند
قانون، اما سازوکارهایی برای داوری اختلافات و یا
رسیدگی به اجرا و اجرا به هر حال، در مورد آنچه آنها
بیهل و بوکچین گزارش می دهند که «قبل از هر جلسه
دستور کار تهیه خواهد شد که از موارد و موضوعاتی که شهروندان تشکیل شده است
از مجمع خواستهاند تا بررسی کنند، اگرچه ما نمیدانیم چه کسی اینها را میکشد
برنامه ها و بر اساس چه معیارهایی و با چه منطقی هدایت می شود
انتخاب ساختاری
دستور کار… حداقل چند روز قبل… تا ارائه شود
شهروندان وقت آن را دارند که هر کمکی را که مایلند انجام دهند
درست کن.» اما چگونه یک شهروند می تواند در هر بحث سیاسی شرکت کند
با شروع چند روزه، و چرا مطلوب است که همه شرکت کنند
در هر مبادله ای؟ شاید LM حجم تعهدات قانونی را فرض می کند
در یک جامعه بهتر به شدت کاهش می یابد، اما در انتظار نمایش
این واقعیت که هر یک از ما نمیتوانیم همیشه درباره همه چیز تصمیم بگیریم نشان میدهد
نیاز منطقی به تفویض اختیار گاهی اوقات و در نتیجه کشف کردن
چگونه این کار را مطابق با ارزش های خود انجام دهیم. همچنین، آنچه در یک انتقال اتفاق می افتد
به LM به افراد مختلفی که معمولاً روی جمع آوری اطلاعات کار می کنند
و تجزیه و تحلیل آن برای آمادگی برای تصمیم گیری؟ آیا انتقال به
LM آنچه که دولت دائمی نامیده می شود اساساً دست نخورده باقی می ماند و در حال تغییر است
تنها بازیگران رای دهنده به مجامع کامل شهروندان تبدیل می شوند؟ یا همه است
کارهایی که در حال حاضر توسط مقامات غیر منتخب انجام می شود دیگر مورد نیاز نیست؟ اگر این
مورد نیاز است، چه کسی این کار را انجام می دهد و قدرت آنها چیست؟
به هر حال، به نظر می رسد مجامع تنها نهادهای سیاسی مهم هستند
در LM پیش بینی شده است، و یکی دیگر از جنبه های تعیین کننده که آنها را مشخص می کند، است
که آرا "با قانون اکثریت گرفته می شود" به طوری که "اگر حداقل 51٪
از میان شهروندان، مصوبهای تصویب میشود.»
چرا LM (الف) را مسلم می داند که همه تصمیمات باید اکثریت باشند
رای، و (ب) کنترل هر یک از نهادهای جامعه، بدون توجه به
اینکه چقدر حوزه انتخابیه را تحت تأثیر قرار می دهد، باید در دست مجلس باشد
برای شهرداری خاصی که اتفاقاً در آن ساکن است؟ چرا باید
اکثریت جنبه هایی از زندگی من را که فقط من را تحت تأثیر قرار می دهد تصمیم می گیرد؟ و در مقابل
شدید، چرا باید یک دانشگاه یا گرند کانیون کاملاً زیر آن باشد
حمایت از کسانی که اتفاقا برای زندگی در آن نشسته است؟
برای تصمیم گیری های بزرگ، «در یک سیاست شهرداری آزادی خواه، شهرداری ها
با فرستادن نمایندگان... کنفدراسیون هایی را تشکیل می دهند، اما «نمایندگان این کار را می کنند
نماینده نباشند؛ یعنی هدف آنها سیاست گذاری نخواهد بود
یا قوانینی به نمایندگی از مؤسسات ظاهراً نابسامان خود، به روشی که
آنها تصور می کنند که برای آنها مفید است. در عوض، نمایندگان خواهند بود
توسط مردم در مجامع شهرداری خود موظف شده اند تا آنها را انجام دهند
آرزوها.»
آنچه بیهل در بالا تاکید می کند این نیست که نمایندگان فقط یاد بگیرند و
سپس دانش خود را در مورد ترجیحات مؤلفه های خود به کار گیرند
به عنوان تلاش برای نشان دادن آنها - که بسیاری ادعا می کنند چگونه سیستم ما است
در حال حاضر قرار است کار کنند - اما قرار است به معنای واقعی کلمه کار کنند
رای رای دهندگان خود را منتقل کنند. بنابراین، «نمایندگان به شدت خواهند بود
موظف به رأی دادن مطابق میل شهرداری های محل زندگی خود،
که دستورات دقیقی را به صورت کتبی به آنها می دهد.» اما چه حسی
آیا فرستادن تعداد محدودی از افراد به یک کنگره فدرال باعث می شود؟
در صورتی که فقط یک رای تجمعی از شهرداری خود در مورد آن داشته باشند
هر موضوعی که باید مطرح شود؟ اگر نمایندگان فقط انتخاب های ضبط شده را بیاورند
از انتخاب کنندگان آنها، چرا ما به کنگره نیاز داریم، خیلی کمتر از مردم
برای شرکت در آن؟ فقط رای را حساب کنید از طرفی اگر نمایندگان
در حال مونتاژ برای گسترش و ترکیب نماهای خود هستند و تنها پس از آن اعمال می شوند
خواسته های انتخاب کنندگان خود برای آشکار شدن مشکلات در پرتو آشکار شده است
اطلاعات و تحلیل های ارائه شده در کنگره، خوب، به نظر می رسد
آنچه که نهادهای نمایندگی فعلی مدعی انجام آن هستند.
Z MAGAZINE 2000 فوریه 13 |
تفسیر |
LM به دنبال این است که به هر بازیگر در هر شهرداری در مورد هر یک رای بدهد
تصمیمی که در هر جایی از فدراسیون های بالاتر از آنها گرفته شده است. آیا LM فکر می کند
که اگر فدراسیون شهرداری ها تصمیم بگیرد می خواهد به شهرداری بگوید
مونتاژ در آیووا سیتی است که باید در مواردی متفاوت عمل کند
هیچ کس را خارج از آیووا سیتی که کنفدراسیون بزرگتر دارد، تحت تأثیر قرار ندهید
حق انجام این کار؟ آیا مردم شهر آیووا نباید در مورد مسائل سیاسی نظر بیشتری داشته باشند
انتخاب های درون جامعه خود نسبت به افراد خارجی، و نباید داشته باشند
این بیشتر به تناسب اینکه چگونه بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند، بیشتر می شود
انتخاب ها بنابراین، مجمع من در آیووا سیتی از آن اجازه نمیگیرد
برخی از فدراسیون های بالاتر در مورد هر انتخاب ما سرگرم، تا زمانی که
انتخاب ها بیشتر ما را تحت تاثیر قرار می دهند.
اما اگر LM به عنوان یک ارزش بپذیرد که مردم باید بر تصمیمات سیاسی تأثیر بگذارند
به نسبتی که تحت تأثیر آنها قرار می گیرند پس: (1) چرا LM به صورت مکانیکی
اصرار دارید که همه تصمیمات بر اساس قانون اکثریت تصمیم گیری شود؟ و (2) چرا
LM می گویند که مؤسساتی که بر حوزه انتخابیه گسترده تری تأثیر می گذارند و فراتر می روند
با این وجود، مرزهای یک شهرداری به طور کامل تحت پوشش قرار دارند
در حوزه شهرداری که اتفاقاً در آن قرار دارند؟
احتمالاً، LMers این باور را ندارند که اکثریت کل جمعیت
یک کشور باید تصمیم بگیرد که فردا صبحانه چه بخورم،
نه تنها به دلایل کارآمدی، بلکه به این دلیل که اراده را تحمیل می کند
دیگران در مورد اعمال من که بر آنها تأثیر نمی گذارد. با همین منطق شرط می بندم
LMers معتقد نیستند که اکثریت کل جمعیت کشور این کار را انجام دهند
ملزم به اتخاذ یا حتی تصویب تصمیمی در مورد جامعه محلی خود باشیم
که فقط ما را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه باید بتوانیم چنین تصمیماتی بگیریم
به صورت محلی بدون نظارت دیگرانی که تحت تأثیر قرار نگرفته اند. اما اگر تبدیل شود
به نظر LM از قدرت تصمیم گیری سیاسی، پس صرفا
مسائل محلی که شهرداری های آزادیخواه در واقع از آن حمایت می کنند، یک نفره است
یک رای در داخل مجمع محلی، اما صفر رای در خارج از آن.
پس آیا LMers نمی گویند دموکراسی واقعی به معنای توانمندسازی هر بازیگری است
بر تصمیمات به اندازه ای که تحت تأثیر قرار می گیرند، به تناسب تأثیر می گذارند
با آن، تا آنجا که می توانیم؟ اگر چنین است، پس LMers نباید از قبل این را بگوید
تصمیمات باید تک نفره و تک رای باشد و شهرداری نیز نباید تک نفره باشد
همه سیاستها را برای مؤسسهای که در آن قرار دارد، تعیین میکند، اما تأثیر دارد
مردم دور و بر ما نباید مثلاً بگوییم که یک مجمع محلی
باید در مورد تصمیمات مربوط به حیاط خلوت من که بر کسی تأثیر نمی گذارد قضاوت کنم
اما من با یک نفر یک رای. من باید قدرت دیکتاتوری در این مورد داشته باشم.
و به همین ترتیب، ما احتمالاً نمی گوییم که مردم واشنگتن،
DC باید بر کتابخانه کنگره یا دیوان عالی نظارت داشته باشد
یکی دیگر تأثیرگذار است، پس چرا باید اجازه دهیم یک مجمع محلی نظارت کند
یک موزه یا دانشگاه بدون ورودی تصمیم گیری از جانب کسانی که در آن شرکت می کنند
در آن کار کنید، یا توسط آن خدمت می کنید، اما در جوامع دیگر زندگی می کنید؟
من بسیاری از انگیزه های اخلاقی و احساسی پشت LM را دوست دارم، اما تعجب می کنم که چرا
ابعاد سیاسی غیر از رای رودررو را نادیده می گیرد
بحث در مورد قانون، قضاوت، اجرا و اجرا،
مثلا؟ اساس منطق زیربنایی شهرداریگرایی آزادیخواه،
من همچنین تعجب می کنم که چرا 50 درصد رای به یک شرط تبدیل شده است. بجای،
چرا از تاکتیکهای مختلف تصمیمگیری حمایت نمیکنیم که هر کدام در موارد متفاوتی مناسب هستند
تنظیمات، در الگوهایی استفاده می شود که بازیگران را قادر می سازد اراده خود را به طور متناسب آشکار کنند
زیرا تحت تأثیر نتایج سیاسی قرار می گیرند؟
مسئله در تصور سیاست این است که چگونه کار سیاسی را انجام می دهید
مطابق با ارزش های راهنما و بدون صرف زمان زیادی که
بقیه زندگی از بین رفته است؟ چه ترکیبی مطلوب از محلی، منطقه ای و
توجه ملی به تصمیمات با توجه به این واقعیت که برخی تصمیمات
تأثیر بسیار زیادی در سطح محلی دارد، در حالی که دیگران این کار را تا حد زیادی به صورت منطقه ای انجام می دهند، و
دیگران در درجه اول در سطح ملی؟ چگونه با اختلافات، اجرا،
اعدام، و به ویژه اطلاعات مهم برای مسائل سیاسی؟
چگونه از ایجاد یک سلسله مراتب ثابت از مقامات منتخب یا دائمی جلوگیری می کنید؟
بوروکرات ها بالاتر از بقیه جمعیت هستند، حتی با وجود افرادی که در حال آماده شدن هستند
و انتشار اطلاعات یا رسیدگی به اختلافات، یا اجرا
انتخاب های قانونی؟
من فکر می کنم LM شروع بسیار جالب و خوبی در برخی از اینها است
سؤالات، هر چند در دامنه آن بسیار متواضع و در اعلامیه های آن بیش از حد سفت و سخت.
Z
مجله 14 Z فوریه 2000 |