کتاب اوری گوردون؛ Pluto Press, 2008, 208 pp.
Wزمانی که اوری گوردون، آنارشیست اسرائیلی برای اولین بار در پاییز سال 2000 برای شروع تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه آکسفورد به اروپا نقل مکان کرد، او قصد داشت در زمینه اخلاق زیست محیطی تحصیل کند. با این حال، گوردون توضیح میدهد که «اعتراضات صندوق بینالمللی پول/بانک جهانی در پراگ به تازگی اتفاق افتاده بود، سروصدای تازه ضد سرمایهداری بهطور محسوسی در فضا بود، و من مشتاق بودم که بخشی از این اقدام را دریافت کنم». او پس از شرکت در گزارشی از مردم محلی که به پراگ سفر کرده بودند، به سرعت درگیر اعتراضات محلی و سراسر اروپا شد. گوردون، که تا آن زمان «در نیس با گاز اشک آور، در لندن محاصره شده بود، و به سختی از یک ضرب و شتم وحشتناک در جنوا جان سالم به در برد،» می نویسد: «به زودی به فعالیت بسیار بیشتری نسبت به درس خواندن دست یافتم». او تصمیم گرفت تمرکز تز دکترای خود را به سیاست آنارشیستی تغییر دهد که اکنون به عنوان منتشر شده است آنارشی زنده است!
گوردون اعلام می کند: "اگر کسی متوجه نشده باشد، آنارشیسم زنده است و در حال حرکت است. در حدود یک دهه گذشته شاهد احیای کامل آنارشیسم جهانی در مقیاس و در سطوحی از وحدت و تنوع بوده ایم که از دهه 1930 مشاهده نشده است. مراکز اجتماعی سرمایه داری و مزارع اکو فمینیستی تا سازماندهی جامعه، محاصره نشست های بین المللی، اقدامات مستقیم روزانه و انبوهی از نشریات و وب سایت ها - هرج و مرج در قلب جنبش جهانی زندگی می کند که اعلام می کند: «دنیای دیگری ممکن است»... لشکریان هستند: ضد استبداد، خودمختار، افقیگرا... اما وقتی آن را میبینید آن را میشناسید و هرج و مرج همه جا را فرا میگیرد.»
نقطه قوت اصلی این کتاب توانایی گوردون در نوشتن هم برای فعالان باتجربه و هم برای خوانندگانی است که تازه به آنارشیسم و جنبشهای مقاومت مختلفی که در این دهه شکل گرفتهاند. همچنین ابزار مفیدی برای فعالان آمریکایی است تا در مورد مبارزات مختلف در سراسر اروپا و اسرائیل بیشتر بیاموزند. چند فصل اول (که گوردون به آنارشیستهای کهنهکار توصیه میکند از آن صرفنظر کنند) بر اصول اولیه چیستی آنارشیسم و نقش آن در مبارزات مختلف جهانی تمرکز دارد. در فصلهای بعدی، او بهعنوان شرکتکننده در مبارزات مختلف، از جمله همکاری با گروههایی مانند «اقدام جهانی مردم»، «اول زمین!» و «دیسسنت» به طور انتقادی به جنبش نگاه میکند. شبکه مقاومت در برابر اجلاس G2005 در سال 8.
خوشبختانه، گوردون از نگرش تفرقهانگیز و خودپسندانه «من یک آنارشیستتر از تو هستم» فراتر میرود که بسیاری از ادبیات آنارشیستی امروز را تحت تأثیر قرار میدهد. در عوض، کتاب او تلاشی صادقانه برای ایجاد تعاریف مشترک و آغاز گفتگوی صادقانه و سازنده در مورد بحث برانگیزترین موضوعات پیش روی جنبش است. این رویکرد در فصل او "صلح، عشق و بمب های بنزینی" منعکس شده است که به مسائل خشونت، عدم خشونت و "تنوع تاکتیک ها" برای اعتراضات بزرگ می پردازد. او نشان میدهد که چگونه فعالان در همه طرفهای این بحث جزمگرا بودهاند و برای حمایت از دیدگاههای خود، تعاریف پیچیدهای ارائه کردهاند. در نتیجه، بیشتر گفتگوها بی نتیجه است. بنابراین، با ارائه استدلال ها و تعاریف مختلف در مورد استفاده از خشونت (از تخریب اموال شرکت ها تا مبارزه مسلحانه واقعی)، آنارشی زنده است! امیدواریم که سهم قابل توجهی در توسعه استراتژی فعال داشته باشد.
گوردون در فصل پایانی خود، «میهن»، استدلال میکند که «آنارشیسم جریانی مستمر در سیاست اسرائیل/فلسطین بوده است»، که قدمت آن به «اولین گروههای کیبوتس در دهه 1920» برمیگردد، که «بر اساس اصول لیبرتارین-کمونیستی سازماندهی شدهاند. و اعضای آن کروپوتکین و تولستوی را می خوانند. او ضمن تخمین 300 آنارشیست خودشناس که امروز در اسرائیل زندگی می کنند، می نویسد که «جنبش آنارشیستی معاصر اسرائیل در طول موج فعالیت های ضد جهانی سازی در پایان دهه 1990 با هم ترکیب شد و ضد سرمایه داری، محیط زیست، فمینیستی و حیوانی را گرد هم آورد. برنامه های حقوق... از آغاز انتفاضه دوم، فعالیت ها بر اشغال فلسطین، به ویژه علیه ساختن دیوار آپارتاید متمرکز شده است».
گوردون معتقد است که رویکرد آنارشیستی اسرائیل برای "اقدام مستقیم در کنار فلسطینی ها" یک استراتژی مهم است زیرا "مبارزه مشترک فلسطین و اسرائیل از تابوهای اساسی که توسط نظامی گری صهیونیستی وضع شده است، تجاوز می کند. در کنار نمونه زنده عدم خشونت و همکاری بین این دو. مردم، مبارزه تماشاگران اسرائیلی را مجبور میکند تا با آسیبهای جمعی تاریک خود مقابله کنند. اسرائیلیهایی که دست در دست فلسطینیها تظاهرات میکنند، تهدید میکنند، زیرا نه از اعراب میترسند و نه از هولوکاست دوم که ظاهراً مقدر شده است مرتکب آن شوند.»
گوردون در مورد جنبش همبستگی بین المللی (ISM) می نویسد که سازمانی به رهبری فلسطین است که در تابستان 2001 برای هماهنگی داوطلبان اروپایی و آمریکای شمالی که با اقدامات غیرخشونت آمیز فلسطینی ها در سرزمین های اشغالی همراهی می کنند، آغاز به کار کرد. ISM خود را آنارشیست معرفی نمی کند، اما گوردون استدلال می کند که "با این وجود می توان دو ارتباط روشن با آنارشیسم ایجاد کرد. اول، از نظر پرسنلی، فعالیت های همبستگی بین المللی در فلسطین شاهد حضور گسترده و پایدار آنارشیست ها بوده است، که قبلا قطع کرده بودند. دندانهایشان بر بسیج ضد سرمایه داری و سازماندهی مردم محلی در آمریکای شمالی و اروپا است." بنابراین، آنها "مهمترین وسیله برای دخالت میدانی آنارشیست های بین المللی در فلسطین را تشکیل می دهند. دوم، و به طور اساسی تر، ISM به طور برجسته بسیاری از ویژگی های فرهنگ سیاسی آنارشیستی را نشان می دهد - فقدان عضویت رسمی، سیاست و رهبری؛ یک مدل سازماندهی غیرمتمرکز. بر اساس گروههای وابسته خودمختار، شوراهای سخنگو و تصمیمگیری اجماع؛ و تمرکز استراتژیک بر کمپینهای کوتاهمدت و تاکتیکهای خلاقانه که بر اقدام مستقیم و توانمندسازی مردمی تأکید دارد.
گوردون مینویسد: در سال 2003، بسیاری از اسرائیلیهایی که با ISM کار میکردند «احساس کردند که باید مقاومت خود را بهعنوان اسرائیلی، با ایجاد یک گروه خودمختار که با فلسطینیها و بینالمللیها همکاری میکرد، بیشتر دیده شوند». این گروه اقدام مستقیم در حین شرکت در یک کمپ اعتراضی در روستای ماسه به زودی خود را آنارشیست علیه دیوار نامید. گوردون گزارش می دهد که از زمان اخراج از مصاحه، آنها در چندین اقدام مشترک دیگر شرکت کرده اند، جایی که گاهی "فلسطینی ها و اسرائیلی ها موفق شده اند قسمت هایی از حصار را فرو بریزند یا قطع کنند، یا دروازه های امتداد آن را بشکنند."
گوردون در نتیجه گیری که از کیبوتز سامار در اسرائیل نوشته شده است، تصدیق می کند که کتاب او «بیشتر از پاسخ سؤالات» ارائه می دهد. اما این مهمترین چیز در مورد آن است. با نگاه انتقادی به جنبش های آنارشیستی و جهانی ضد سرمایه داری و طرح پرسش های سخت، هرج و مرج زنده! ابزار قدرتمندی برای فعالان برای بهبود استراتژی ها است.
باور خوش بینانه گوردون این است که وقتی مردم دور هم جمع شوند و با هم بجنگند همه چیز می تواند تغییر کند. او در پایان استدلال می کند: "این روزها آنارشیست ها و متحدان آنها دوباره احساس می کنند که جزر و مد در حال تغییر است. با شکست در عراق و جاهای دیگر از تلاش ایالات متحده برای هژمونی جهانی، همه چیز در سیستم جهانی در حال تغییر است و ممکن است موج جدیدی از مبارزه وجود داشته باشد. در افق باشید…. سؤالات جدیدی برای آنارشیست ها وجود دارد که اکنون باید با آنها روبرو شوند - سؤالاتی در مورد پیروزی».