شهرک سیاهپوست کم درآمد اینجا در دوربان که بیش از هر شهر دیگری در دوران آپارتاید آسیب دید، کاتو مانور، صحنه آزمایشی بود که صبح چهارشنبه گذشته روی یک موزامبیکی انجام شد.
در ساعت 6:45 صبح، در گرمای طلوع آفتاب نیمه گرمسیری زمستانی، دو مرد بیکار که در جاده بلایر قدم می زدند، به مهاجر میانسال نزدیک شدند. آنها با او برخورد کردند و به زبان بومی محلی isiZulu از او خواستند که کلمه ای به معنای "آرنج" را بگوید (این را با دست خود به آن اشاره کردند).
آن مرد جواب داد «ادلو» که متأسفانه به معنای «زانو» است. پاسخ صحیح "ایندولووان" است. مجازات او: کتک زدن شدید و سپس گفتن "برو خانه".
در سر آن دو جوان اراذل چه می گذشت؟ چرا دیگرانی مانند آنها بیش از 50 مهاجر را در زاغه های مختلف آفریقای جنوبی در هفته گذشته کشتند و ده ها هزار نفر دیگر را مجبور به ترک خانه های خود کردند؟
مانور کاتو دارای چندین ویژگی است که درگیری هایی را ایجاد می کند که تاندو مانزی شاهد آن بود – و قادر به جلوگیری از آن نبود – در راه رفتن به دبیرستان چهارشنبه گذشته. همین صحنه دهها و نه صدها بار در شهرکهای دوربان پخش شد، جایی که بیش از 1.5 میلیون نفر روزانه از ذلت رنج میبرند.
در واقع، در هفتههای اخیر، از هزاران مهاجر از سوی مهاجمان چنین سؤالاتی پرسیده شد. میلیونها نفر از آزمایش آرنج شنیدند و گزارشهای مطبوعاتی را دیدند که مهاجران هفته گذشته در شهرستانهای شرقی ژوهانسبورگ در آتش سوختند، جایی که به طرز طعنهای محل استخرهای ذخیره نیروی کار نزدیک به شلوغترین فرودگاه آفریقا، O.R.Tambo International، دروازه ورود و خروج از این قاره است.
هزاران زیمبابوه و موزامبیکی ساکن ژوهانسبورگ و دوربان از مرزها بازگشتند، اما بیشتر آنها به ایستگاه های پلیس، مراکز اجتماعی و کلیساها رفتند. ایستگاه پلیس فاسد کاتو مانور اکنون چندین صد نفر را در مجاورت خود پناه داده اند و یک چادر بزرگ برای سرپناه برپا شده است.
در 15 دقیقه رانندگی در جنوب کاتو مانور، چاتسورث قرار دارد که شناخته شده ترین فعال اجتماعی آن اورلئان نایدو است. او پنجشنبه شب در محل امن اصلی دوربان، کلیسای جامع امانوئل، به ما پیوست. کلیسای کاتولیک 150 زیمبابوه وحشت زده را اشغال کرده بود، و همان شب نایدو به نجات 100 نفر دیگر از سکونتگاه کلبه بطری براش Chatsworth کمک کرد. تا روز یکشنبه، تعداد پناهندگان در امانوئل دوباره دو برابر شد.
اشوین دسای مبارزات مترقی چاتسورث را که به بیش از یک دهه قبل بازمیگردد، مستند کرده است (در کتاب خود در سال 2002 ما فقرا هستیم). متأسفانه، هفته گذشته، اکثریت ساکنان در انتخابات میاندورهای شهرداری به جبهه اقلیت ملیگرای رفاهگرا، با تأکید تکنگر بر هویت هندی رأی دادند.
و در Bottlebrush، آفریقاییهای کمدرآمد ظاهراً توسط یک جزوه ناشناس که به خارجیها میگفت که آنجا را ترک کنند، تحریک شدند - و مهاجران وحشتزده شدند.
نایدو به افزایش تنشهای نژادی و طبقاتی در اینجا اشاره میکند: او میگوید: «سکونتگاه در بطریها هرگز به درستی سازماندهی نشده است. وقتی افراد در هر زمان به دلیل نداشتن مدارک رسمی دستگیر شوند، کار آسانی نیست.
در هر منطقه، تنش های سطحی که ساکنان تلخ را به تشویق برای ضرب و شتم و پاکسازی قومی دعوت می کند، دارای گسل های عمیق است. خشونت کاتو مانور به دلایل متعددی که تاندو مانزی هر روز در مکالمههای معمولی میشنود، تا حدی کلیشهای به نظر میرسد.
برای نشان دادن، یک جنگ تاکسی در حال حاضر در جریان است، زیرا یک انجمن مالکان که بازار آن راکد شده است، تلاش می کند تا به چمن کاتو مانور حمله کند. لردهای تاکسی از نزدیک چسترویل - شهری در دو کیلومتری غرب - ظاهراً چند هفته پیش به رانندگان خود دستور دادند تا خدمات خود را در مسیرهای انجمن تاکسی کاتو مانور آغاز کنند.
خانواده مانزی بیشتر عصرها صدای شلیک گلوله را می شنوند و گاهی اوقات به دلیل پرتاب گلوله امکان حرکت در شهرک وجود ندارد. یک تاکسیلورد کشته شد و تعداد زیادی از مسافران و اطرافیان بی گناه - از جمله یک دانش آموز - زخمی شدند.
در واقع، ساکنان رنج کشیده کاتو مانور - که به افتخار اولین شهردار شهرکنشین سفیدپوست شهر نامگذاری شده است - بهعنوان زمینی بسیار مورد بحث پس از اسکان بریتانیا در سال 1843 میشناسند.http://www.mantramedia.us/sites/cmt/history.htm). یک قرن بعد، هندیها و آفریقاییها حقوق اشغالگری را دوباره به دست آوردند، اما رژیم آپارتاید به زودی یک تفرقه بینداز و حکومت کن که شکافهای قومی و طبقاتی را تشدید کرد.
در سال 1949، روابط نابرابر قدرت داخلی کاتو مانور، که در تجارت خردهفروشی و زمینداری مشهود بود، باعث واکنش شدید آفریقاییها علیه هندیها شد که در طی دو روز 137 نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند. با این حال، پس از بهبودی از این فاجعه، کنگره ملی آفریقا شروع به سازماندهی جدی کرد و زمینه را برای قیام های زنان علیه دولت و مردان آفریقایی فراهم کرد که از سالن آبجو محلی (جایی که سود از آپارتاید محلی تأمین مالی می شد) حمایت می کردند، به جای مصرف آبجوی خانگی زنان.
ترکیبی از نارضایتی های محلی به علاوه سیاست کلان ضد نژادپرستی به این معنا بود که روابط جنسیتی کاتو مانور به اندازه هر جای دیگر کشور پیشرفته بود. اما در سال 1964، رژیم آپارتاید بر مقاومت اجتماعی غلبه کرد و اقدام به اخراج اجباری دسته جمعی کرد و زمین درست زیر دانشگاه کوازولو-ناتال را برای ربع قرن خالی گذاشت.
اما همانطور که مایک دیویس این مکانها را توصیف میکند، مانند بسیاری از «سیارههای زاغهنشین»، نسل جدیدی از سکونتگاههای کلبهای در میان جوامع طبقه کارگر هندی و آفریقایی پدید آمدند. ساخت واحدهای مسکونی کوچک توسط دولت پس از آپارتاید، به اندازه نصف "جعبه های کبریت" آپارتاید کمکی نکرد، زیرا تعداد زیادی از آنها به سرعت وارد بازار شدند و برای ساکنان کم درآمد کاتو مانور غیرقابل پرداخت شدند، اگرچه مهاجران آنها را خریداری کرده اند و هستند. اقامت در.
اقتصاد سیاسی قومیتی سرمایه داری کاتو مانور تنش های زیادی را ایجاد می کند. تیموتی روکومبو، رهبر زیمبابوههای تبعیدی در دوربان، در سخنرانی روز یکشنبه در یک انجمن کارگری، جامعه و پناهندگان، توضیح داد که چگونه اصطکاک اقتصاد خرد به ناسیونالیسم پر از نفرت تبدیل میشود: «اگر میخواهید به خانه بروید [به زیمبابوه]، قیمتها را مقایسه کنید. و می بینید اتوبوس بزرگ کمی ارزان تر از مینی بوس کمبیتاکسی است، سپس وقتی به سمت اتوبوس می روید، راننده تاکسی با صدای بلند فریاد می زند که شما makwerekwere هستید، یک اصطلاح تحقیرآمیز برای مهاجر به همان اندازه که "کافیر" توهین آمیز است.
روکومبو ادامه می دهد: "و وقتی ما را کتک می زنند و با پلیس تماس می گیریم، آنها هرگز نمی آیند." در واقع، وقتی پلیس می آید - در مورد کلیسای متدیست مرکزی ژوهانسبورگ در 30 ژانویه، جایی که 1500 زیمبابوه در آن پناه گرفته بودند - دستور کار آنها اغلب بی رحمی محض است. اسقف میزبان، پل ورین، عصر همان روز مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تقریباً همه زیمبابوه ای ها دستگیر شدند. اما هیچ اتهامی گیر نکرد.
این نوع نارضایتی ها را تاندو مانزی مدام می شنود. در زمان تورم سرسام آور قیمت مواد غذایی - تا 80 درصد برای پایه در سال جاری - او دلایل ساختاری برای بیگانه هراسی همسایگان را شناسایی می کند:
* کمبود شغل (اشتغال بخش رسمی پس از سال 1994 به میزان یک میلیون کاهش یافت) و کاهش سطح دستمزد در نتیجه تمایل مهاجران به کار با دستمزد کم به صورت تصادفی.
* سرسختی مهاجران در یافتن فرصتهای اقتصادی غیررسمی حتی زمانی که این فرصتها غیرقانونی است، مانند تجارت میوه، سبزیجات، سیگار، اسباببازی و سایر کالاهای کوچک.
* فشار مسکن که بسیاری از مهاجران را به شلوغی بیش از حد آپارتمانهای درون شهر به ویژه در دوربان و ژوهانسبورگ سوق میدهد و از این رو اجاره یک واحد مسکونی را فراتر از توان مالی افراد محلی افزایش میدهد.
* سرقت نام خانوادگی، که می تواند 3000 روپیه برای یک مهاجر از طریق رشوه برای مدرک شناسایی و گواهینامه رانندگی هزینه داشته باشد (از جمله ازدواج جعلی با آفریقای جنوبی که خیلی دیرتر یاد می گیرند). و
* افزایش جرایم محلی که مقصر آن مهاجران است.
در پس برخی از این تنش ها، گسترش اخیر سیستم منفور کار مهاجر است. ما در سال 1994 فکر می کردیم که دولت ANC به آرامی اما مطمئناً اقتصاد را از شر مهاجرت خلاص می کند و خوابگاه های تک جنسیتی را به خانه های خانوادگی مناسب تبدیل می کند. اما هاستل ها باقی مانده اند و در ژوهانسبورگ، ساختمان های وحشتناک پر از مردان بیکار منشأ حملات بسیاری بودند.
حتی اگر مناطق جغرافیایی تعریفشده نژادی از نقشههای پنیر سوئیسی دوران آپارتاید ناپدید شده باشند، منطق اقتصادی کشیدن نیروی کار ارزان قیمت از مکانهای دور بسیار شدیدتر است (چین نیز بر این ترفند مسلط شده است)، اکنون که دیگر توسط آپارتاید انگ نیست. معانی
ناامیدترین کارگران مهاجر در شهرهای بزرگ SA به جای اینکه اهل کوازولو یا وندا یا بوفاتتسوانا یا ترانسکی باشند، از زیمبابوه، مالاوی، موزامبیک و زامبیا هستند - کشورهایی که تا حدی به دلیل توسعه پایتخت ژوهانسبورگ به بالای قاره غیرصنعتی شده اند.
سیس بروگمان، اقتصاددان ارشد بانک ملی اول، در اعتراف بیرحمانهای صریح به نفع شخصی خود در مورد این کارگران، هفته گذشته به گزارش بیزینس ریپورت گفت: «هزینه کار را پایین نگه میدارند... درآمدشان در اینجا خرج میشود، زیرا پولها را به بازپس نمیفرستند. کشورهای آنها."
اگر بسیاری از مهاجران حوالههای خود را پس ندهند (چون دستمزدهایشان به طرز شرورانهای پایین است و هزینههای زندگی در اینجا افزایش یافته است)، این به نوبهی خود به ما یادآوری میکند که آپارتاید چگونه نیروی کار ارزان را از بانتوستانها جذب کرد: برای سالها زنان مجبور به ارائه خدمات بدون دستمزد میشدند. - تربیت کودک، مراقبت های بهداشتی و مراقبت از سالمندان برای بازنشستگان - به منظور بازتولید کارگران مرد مناسب برای معادن، کارخانه ها و مزارع.
سودهای فوق العاده دوران آپارتاید برای سرمایه نتیجه آن بود. اکنون، با مرزهای متخلخل تر و بحران اقتصادی عمیقی که زیمبابوه ها با آن روبرو هستند (تا حدی به این دلیل که تابو امبکی هنوز دیکتاتوری موگابه را پرورش می دهد)، درآمد شرکت SA در حال افزایش است. طبق یک مطالعه بانک مرکزی انگلستان، پس از سقوط به دلیل تولید بیش از حد و مبارزه طبقاتی در طول دهه 1970-80، نرخ سود در اینجا از سال 1994 تا 2001 به رتبه نهم بالاترین در جهان رسید، در حالی که سهم دستمزد از 9 درصد در مدت مشابه کاهش یافت.
بنابراین، با وجود نرخ بیکاری ملی 40 درصدی SA، یک گلوگاه ناشی از بیگانه هراسی در عرضه نیروی کار مهاجر می تواند به مشکلی برای سرمایه تبدیل شود، مانند آنچه در معدن طلای پریمروز در نزدیکی ژوهانسبورگ رخ داد. نیروی کار معدن تقریباً به طور کامل از موزامبیکاییها تشکیل میشود که بیشتر هفته گذشته به دلیل ترس از آنجا دور ماندند و بنابراین شفتها را بستند.
در مزارع بزرگ، در شمال شرقی ژوهانسبورگ، مردانی مانند پل ون در والت از اتحادیه کشاورزی ترانسوال (sic) به این خطر اشاره میکنند: «دور نیست که حتی کشاورزانی که کارگران را به طور قانونی از ایالتهای همسایه استخدام میکنند، در دست اول تجربه کنند. بیگانه هراسی به کلان شهرها محدود نمی شود."
خب بعدش چی؟ اگر شما برای دولت تلاش می کنید تا نئولیبرالیسم را از طرف سرمایه تحمیل کند، مانند تیتو امبوونی، بانک مرکزی، به سیاست های سادومونتاریستی "بیا جهنم یا آب بالا"، همانطور که او هفته گذشته قول داد، و به عنوان وزیر دارایی ترور مانوئل، ریاضت مالی را حفظ می کنید. نیز قول داده است.
اگر شما یک سیاستمدار حزب حاکم هستید، یا مشکل را نادیده بگیرید یا سخنان ساده لوحانه بگویید - مانند تابو امبکی، که حتی به خود زحمت بازدید از مکان های درگیری را هم نداد - یا ارتش را بفرستید (یک پیشرفت خطرناک جدید)، یا توجه را تا حد امکان منحرف کنید. از طریق اتهامات «نیروی سوم». برای توضیح بیگانه هراسی، رونی کسریلز، وزیر اطلاعات ملی، به تهدید قبلی اشاره کرد: "ما در ظاهر می بینیم که آنچه در اوایل دهه 90 اتفاق افتاد تکراری است. ما می دانیم که عناصر سیاسی پشت آن وجود دارد. همان عناصر ماشه در حال حاضر وجود دارند؟
و اگر شما یک فعال بین المللی هستید، مانند لیندیو مازیبوکو، ساکن فقید Soweto یا اورلئان نایدو از Chatsworth، با مبارزه برای دسترسی به آب و خدمات عمومی مناسب برای همه ساکنان بدون در نظر گرفتن منشاء ملی، به ریشه های مشکل می پردازید.
مازیبوکو با چهار ساکن دیگر در 30 آوریل برنده یک پرونده قضایی تاریخی علیه شرکت آب ژوهانسبورگ شد و آب رایگان او را دو برابر کرد و کنتورهای پیش پرداخت را ممنوع کرد (اگرچه شهر درخواست تجدید نظر خواهد کرد). متأسفانه، او هفته گذشته بر اثر سرطان درگذشت، اما بسیاری از فعالان از نمونه او الهام گرفتند.
و اگر شما یک مهاجر شجاع هستید، باید سپاسگزار باشیم که مبارزات ما را برای عدالت اجتماعی-اقتصادی، علیه خیزش بیگانه هراسی نژادپرستانه تقویت می کنید. در همبستگی، چندین هزار نفر روز شنبه در ژوهانسبورگ راهپیمایی کردند: http://www.youtube.com/watch?v=VeVz_un1eRM
چهل و پنج سال پیش، 25 مه 1963، روزی بود که سازمان وحدت آفریقا (اکنون اتحادیه آفریقا) توسط نخبگان ناسیونالیست برای حمایت از رهایی از استعمار تأسیس شد. جشن گرفتن روز آفریقا سخت است، زیرا در این میان، نئولیبرالیسم و ناسیونالیسم پارانوئیدی تحمیل شده از بالا، فلسفه اوبونتو آفریقا را به سخره گرفته است (ما همان هستیم که از طریق دیگران هستیم). از پایین، اراذل و اوباشی که موزامبیکی را مورد ضرب و شتم قرار دادند، صرفاً به جنبشی در حال رشد در جهت مخالف پیوستند: به بربریت.
(مانزی در کاتو مانور زندگی می کند؛ باند در مرکز جامعه مدنی کار می کند، http://www.ukzn.ac.za/ccs)