جفری سامرز
روسی
دموکراسی در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 به اوج رسید. گلاسنوست ایجاد کرد
فرهنگ واقعی مشارکت شهروندان در زندگی سیاسی استدلال های عقیم
باقی مانده است که آیا این کار برای حفظ کمونیسم انجام شده است یا از بین بردن آن.
دلایل هر چه که باشد، برای چند سال درخشان، روسیه دارای قدرتی پرشور بود
گفتوگوی سیاسی دموکراتیک بهعنوان گفتگوی ایالات متحده یا بسیاری دیگر از کشورهای غربی
دموکراسی ها، شرم آور هیچ شانسی صرفا برای "شرکت" در تاجگذاری
شخصیتهای سیاسی و پلتفرمهای آنها توسط قدرتمندان به خوبی پیشبینی و بررسی شدهاند
روسیه واقعاً دارای یک شهروند فعال در زندگی سیاسی بود. بود
صراحتی که فضای داخلی سرکوبگر KGB هنوز موجود را به چالش می کشد
دستگاه نظارت آن سازمان جنایتکار که ملت را خون کرد
منابع و بسیاری را مجبور به زندگی در ترس دیگر نمیتوانست جلوی موج را بگیرد
دموکراسی مشارکتی در اواسط دهه 1980 آغاز شد. در واقع، چنین بود
نفرت از KGB که به فروپاشی اتحادیه اقتصادی در میان شوروی کمک کرد
جمهوری ها و بلوک ها اگر آن اتحادیه اقتصادی باقی می ماند یا حتی در آن منحل می شد
یک مد برنامه ریزی شده در طول سالیان متمادی، پس از آن شاید ویرانی مطلق اروپای شرقی
می شد از اقتصاد جلوگیری کرد. در عوض، به عنوان اقتصاددان ارشد سابق جهان
بانک جوزف استیگلیتز (به احتمال زیاد توسط وزیر خزانه داری ایالات متحده برای استعفا تحت فشار قرار گرفته است،
لارنس سامرز) در شماره نوامبر/دسامبر Challenge اظهار داشت:
"...
حقایق، حداقل می گویند، ناخوشایند هستند. تنها با یک استثنا [لهستان]،
کشورهای مورد بحث از زمان گذار به این کشور عملکرد ضعیف تری داشته اند
اقتصاد بازار نسبت به قبل در واقع، اکثریت قریب به اتفاق این کشورها
هنوز به سطح تولید ناخالص داخلی (GDP) 1989 خود نرسیده اند، به این معنی که
به طور متوسط، این کشورها امروز وضعیت بدتری نسبت به قبل دارند
انتقال.” «اما آمارهای فقر حتی بدتر است. برای هجده
از بیست و پنج کشور [در اروپای شرقی/مرکزی] که ما اطلاعاتی در مورد آنها داریم،
فقر به طور متوسط از 4 درصد به 45 درصد افزایش یافته است
جمعیت….آنها توانسته اند رشد کمتر و بیشتر را تجربه کنند
نابرابری از زمان گذار نسبت به قبل از شروع آن.
La
انتقال به فقر توسط امثال لارنس سامرز برنامه ریزی شده بود، که وقتی آوردند
جانین ودل، محقق و انسان شناس فولبرایت به روسیه گزارش داد
در کتابش برخورد و تبانی که اوقات فراغت خود را عصبی می گذراند
کندن نقش برجسته لنین که در دیوار دفتر کارش جاسازی شده است – نه به این دلیل
سامرز هر گونه بیزاری مشروعی از اقتدارگرایی در دوران لنین داشت، اما بیشتر
احتمالاً به این دلیل که سامرز مانند یک استالینیست میخواست یک واقعیت ناخوشایند را به تصویر بکشد
از تاریخ برای سامرز این یادآوری ناخوشایند یک بار قبل از مردم بود
علیه یک اتوپیای لیبرال اقتصادی قیام کرده بود. تابستانها با آن همراه شد
دوباره هدیه لیبرال اقتصادی این بار در نتیجه عواقب استیگلیتز
در بالا ذکر شده است.
با این حال،
این چیزی بیش از یک ایدئولوژی صرف بود. خیلی بیشتر. پروژه نئولیبرالی به
انحلال اقتصاد بلوک شوروی که توسط جفری ساکس به عنوان "ضروری" مطرح شده است.
برای بازسازی اروپای شرقی بسیار به نفع سرمایه کار کرد. غرب
اقتصاد اروپا که در حال حاضر از ظرفیت مازاد رنج می برد، منطقه مفیدی را پیدا کرد
تولید مازاد خود را تخلیه کند. علاوه بر این، با فروپاشی اروپای شرقی
اقتصاد صادرات محصولات صنعتی آنها به غرب سقوط کرد. در واقع،
مواد اولیه و تجهیزاتی که زمانی وارد تولید صنعتی شدند
محصولات در اروپای شرقی اکنون می توانند توسط غرب با قیمت های فروش آتش خریداری شوند. که در
به عبارت دیگر، اروپای شرقی به نقش قبل از 1917 خود به عنوان تامین کننده خام بازگردانده شد
مواد و مصرف کننده محصولات غربی. طبقه ای از الیگارش های قدرتمند به وجود آمدند
در روسیه که با این رژیم همکاری کرد و از آن سود فراوانی برد.
به
مطمئن باشید که این وضعیت در شرایط ثروتمندان نمی تواند ادامه یابد
گفتمان سیاسی در اواخر دهه 1980 باز شد. مردم در روسیه شروع به
شورشی برای ادامه این برنامه در دهه 1990 باید دموکراسی وجود داشت
بررسی شد. در روسیه این به شکل تعطیلی دومای منتخب در سال 1993 شکل گرفت.
نیروهای یلتسین به طور خونین نمایندگان مردم را سرکوب کردند
حمله به مجلس که ممکن است 1000 کشته برجای بگذارد. بعد از
قتل عام این اعضای مخالف دوما خود را از آنها اخراج کردند
آپارتمان ها، مجازات بسیار جدی در مسکن فوق العاده تنگ مسکو
بازار.
بسیاری
روشنفکران و ثروتمندان جدید روسیه از این حرکت حمایت کردند. آنها را امن کرد
وضعیت به عنوان نخبگان جدید روسیه. در مد اورولی همه اینها به صورت چرخیده بود
سرکوب نیروهای ضد دمکراتیک و نخبگان لیبرال اقتصادی جهان
سری به علامت تایید تکان داد تا سال 1996، یلتسین تسلط محکمی بر رسانه های روسیه داشت. آ
ترکیبی از کنترل تقریباً کامل رسانه ها، هزینه های کلان مبارزات انتخاباتی، و
آنچه که بسیاری از مفسران استدلال میکردند تقلب در انتخابات بود، مورد استفاده قرار گرفت
برای جمع آوری پیروزی یلتسین در انتخابات سال 1996.
این
حقه شعبده باز را نمی توان دوباره با استفاده از همان جبهه مضحک تکرار کرد
در سال 2000. بازیگران مرکزی مجبور بودند چهره جدیدی برای جایگزینی یلتسین پیدا کنند.
ولادیمیر
پوتین انجام خواهد داد. او یک بازمانده بود. از KGB تا دوران تغییر نام آن یلتسین
تجسم، FSB، او کاملاً در انبوه ترفندهای کثیف آشنا بود و
قوانین ارعاب چکیست. راه اندازی جنگ با چچن یک
تاکتیک قابل اعتماد برای ایجاد حمایت عمومی با منحرف کردن توجه عمومی
از مشکلات داخلی منتقدان باقی مانده را می توان با استفاده از هر دو مرعوب کرد
تکنیک های آشنا و جدید در حال حاضر واقعاً دیگر مخالفی وجود نداشت
رسانه ها. در مسکو فقط یک صدای مخالف وجود داشت: روزنامه نوایا
گازتا. مقالات دلسوزانه معمول روشنفکران مخالف چپ مانند بوریس
کاگارلیتسکی، تحریک کننده بود. به پرسیدن این سوال شرم آور ادامه داد
در مورد عوامل FSB که گزارش شده است در صحنه بمب گذاری آپارتمان ریازان پیدا شده اند.
همانطور که به یاد داریم، این بمباران پاییز گذشته یکی از بهانه های پرتاب بود
جنگ علیه چچن
As
به گزارش صدای آف، نوایا گازتا، انتخابات 26 مارس نزدیک است
آمریکا، کامپیوترهایش را در 15 مارس درست در زمانی که قصد ارسال داشت، خراب کردند
کاغذ برای فشار دادن این آخرین از روزنامه های مخالف، که فقط یک بار ظاهر می شود
یک هفته، اعلام شد که مخالفت قابل تحمل نخواهد بود. به عنوان انتخابات
نزدیک است آنچه واضح است این است که الیگارش های روسیه به طور امن در قدرت هستند
(البته با قدری دعوا بین خودشون) و یه عامل توانا دارن
پوتین از سرکوب همه مخالفان. او همچنین با ناسیونالیست معمولی آشناست
ترفندهایی که می توانند در مواقع مشکل برای ایجاد حمایت عمومی مورد استفاده قرار گیرند.
روسیه
"انتقال" اکنون واقعاً کامل شده است. اقتصاد فقط در خدمت روسیه است
الیگارشی ها، در حالی که دستگاه امنیت داخلی سرکوبگر قدیمی در FSB جدید خود
تنها با دموکراسی گلاسنوست، تجسم مجدداً مسئول شده است
یک خاطره محو شده امیدوارم تاریخ ثبت کند که این پروژه در خدمت بوده است
سرمایه به خوبی، در حالی که شکوفایی واقعی دموکراسی را در شرق از بین می برد
اروپا، پوشش ایدئولوژیک آن توسط روشنفکران نئولیبرال مستقر در آن ارائه شده بود
دانشگاه ها و اندیشکده های نخبه غرب.
جفری
مرکز تاریخ جهانی سامرز بوستون/ریگا www.whc.neu.edu