سپتامبر با 140,000 سرباز آمریکایی در عراق آغاز شد که 13,000 بیشتر از اواخر جولای بود.
تقریباً 30 ماه از جلد مجله تایم در اواسط آوریل 2004 می گذرد که "گزینه های آسانی وجود ندارد"، گزارش داد که "مقامات سیاست خارجی هر دو طرف می گویند که خروج سریع ایالات متحده اعتبار آمریکا را فلج می کند، اصلاحات را در جهان عرب نابود می کند و عراق را به یک تبدیل می کند. زمین بازی تروریست ها و ارتش کشورهای همسایه مثل ایران و سوریه.»
در آن زمان، طبق پرتیراژترین مجله خبری ایالات متحده، "بیشترین" چیزی که رئیس جمهور می توانست به آن امیدوار باشد این بود که "نوعی از دولت منتخب عراق در نهایت از لاشه هواپیما بیرون بیاید، در آن زمان ایالات متحده می تواند به طور قابل تصوری تعداد نیروهای خود را کاهش دهد." نیروها به طور قابل توجهی اما رسیدن به آنجا مستلزم تعهد حداقل چندین ماه دیگر از خون و گنج آمریکایی است.»
همانطور که در کتابم War Made Easy، که تقریباً 18 ماه پیش از مطبوعات منتشر شد، اشاره کردم، «کلمات پرچین فراوان بود: «بیشترین»ی که میتوان به آن امیدوار بود این بود که «نوعی» دولت منتخب عراق «در نهایت ظهور کند. در آن زمان، ایالات متحده «میتوانست» بتواند «به میزان قابل توجهی» سطح نیروهای خود را در عراق «کاهش» کند، هرچند که این امید مبهم مستلزم تعهد «حداقل چند ماه دیگر» از کشتار و مرگ آمریکاییها بود. اما در چند ماه دیگر، بطور قابل پیش بینی، هنوز پایانی در چشم نخواهد بود - فقط یک چک سفید دیگر برای «خون و گنج» بیشتر، در طرح اقساط.»
پرزیدنت بوش مدام این چک های سفید را مطالبه می کند و کنگره همچنان آنها را قطع می کند. آنچه مارتین لوتر کینگ جونیور آن را «جنون نظامی گری» می نامد، توجیهات فراوانی را ارائه می دهد. برای بوش، یکی از آنها شامل انتخاب گزینه های پیش رو از نظر نظامی است - به بهترین شکل ممکن توسط رهبران نظامی قضاوت شود. این، در اصل، تلاشی برای اتصال کوتاه دموکراسی است.
بوش دوست دارد به خبرنگاران بگوید که سطح نیروهای آمریکایی در عراق به ارزیابی فرماندهان ارشد نظامی بستگی دارد. این توضیح آنقدر آشناست که ارزش خبری ندارد. اما روزنامهنگاران - و مردم - باید به این کلاهبرداری لفاظی نگاه دقیقی بیندازند.
کنترل غیرنظامی ارتش به این معنی است که رئیس جمهور در برابر شهروندان پاسخگو باشد نه ژنرال ها. اما - علیرغم مخالفت فزاینده با جنگ عراق، همانطور که در نظرسنجی های ملی منعکس شده است - رئیس جمهور با اشتیاق تعهد خود را به تلاش های جنگی ایالات متحده اعلام می کند. بوش به جای اینکه مستقیماً اعلام کند که افکار عمومی را نادیده می گیرد، ترجیح می دهد بحث را از پاسخگویی سیاسی داخلی به ضرورت نظامی ظاهری تغییر دهد.
اینجاست که گامبیت «آن به ژنرالها» وارد میشود. به محض اینکه این سؤال دوباره پیرامون آنچه ژنرالهای چند ستاره میگویند، طرح میشود، یک حلقه بسته به حلقهای سفت تبدیل میشود. و کلاهبرداری به هر حال، تا لحظه بازنشستگی، ژنرال ها در یک زنجیره فرماندهی هستند - با رئیس جمهور، به عنوان فرمانده کل، در راس.
ادعای رئیس جمهور مبنی بر اینکه تصمیمات کلیدی استقرار در دستان فرماندهان نظامی است نه تنها یک طفره رفتن است. این همچنین دستکاری است - گفتمان عمومی را به سمت ذهنیت ارزیابی تاکتیک های نظامی به جای انتخاب های اخلاقی سوق می دهد. و این ادعا به طرز خطرناکی این ایده را تشویق می کند که رهبران نظامی باید در تصمیم گیری های سیاست خارجی ایالات متحده نقش مهمی داشته باشند.
اغلب اوقات، جابجایی مسئولیت یک موضوع ظریف است. اما گاهی اوقات کاملاً آشکار است. در هر صورت، رسانه های خبری اغلب با سوء استفاده از روند دموکراتیک بازی می کنند.
بیش از دو سال پیش، در اوایل ماه مه 2004، تأیید شد که استقرار نیروهای آمریکایی در عراق بالاتر و طولانیتر از آنچه قبلاً اعلام شده بود باقی خواهد ماند. نیویورک تایمز این خبر را تحت عنوان "فرمانده آمریکایی 135,000 سرباز در عراق تا سال 2005 نگه می دارد."
چنین سرفصل هایی نشان دهنده موفقیت تلاش ها برای نشان دادن تصمیمات در سطح نیروها به عنوان محاسبات نظامی به جای انتخاب های ریاست جمهوری بود. و چرخش فقط از سر تیتر نویس نبود. به گزارش تایمز، پنتاگون و مقامات نظامی گفتند: «فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه که هدف کاهش نیروها در عراق را متوقف کرده است، قصد دارد حداقل 135,000 سرباز را تا سال 2005 در آنجا نگه دارد.»
بیش از دو سال، به داستانی که ماه گذشته منتشر شد، سریع بپیوندید. آسوشیتدپرس در مورد افزایش تعداد نیروهای آمریکایی در عراق گزارش داد: «افزایش نیروهای آمریکایی در حالی صورت میگیرد که تفنگداران دریایی آمریکا آماده میشوند تا در اولین فراخوان غیرارادی از روزهای آغازین جنگ، به هزاران تن از نیروهای خود دستور انجام وظیفه کنند.» توضیحات رئیس بسیج نیروی انسانی تفنگداران دریایی، سرهنگ گای ا. استراتون، گویا بود. او گفت: «از آنجایی که این یک جنگ طولانی خواهد بود، ما فکر کردیم در این زمان عاقلانه و عاقلانه است که بتوانیم از بخش نسبتاً کمی از آن تفنگداران دریایی برای کمک به تقویت واحدهایمان استفاده کنیم.»
اما این به افسران ارتش نیست که تصمیم بگیرند که آیا این یک جنگ طولانی خواهد بود. بر اساس قانون اساسی، از نظر تئوری، رئیس جمهور و کنگره این قدرت را به اشتراک می گذارند - که از رضایت افراد تحت حکومت ناشی می شود. ما باید از رئیس جمهور و کنگره پاسخگو باشیم.
______________________________
نسخه شومیز جدیدترین کتاب نورمن سولومون، جنگ آسان شد: چگونه رئیسجمهورها و کارشناسان ما را تا سر حد مرگ میچرخانند، تابستان امسال منتشر شد. برای اطلاعات به آدرس زیر مراجعه کنید: www.warmadeeasy.com