[این چهارمین مقاله از مجموعه خون برای نفت است؟ سرمایه جهانی، ضد شورش و منطق دوگانه امنیت انرژی آمریکا.]
تاکنون این سلسله مقالات مداخله ایالات متحده در منطقه نفت خیز ME را مورد بررسی قرار داده اند و استدلال هایی را در مورد منطق ساختاری گسترده تر دولتمردی ایالات متحده ارائه کرده اند. در طول دوره پس از جنگ، دولت آمریکا یک دستور سیاسی را عمدتاً از طریق کمکهای نظامی و آموزش به تعدادی از نظامیان دریافتکننده در مناطق نفتخیز انجام داده است. با توجه به نیاز مداوم به نفت به عنوان یک کالای استراتژیک جهانی و این واقعیت که نفت اغلب در مناطقی قرار دارد که دولت ها دارای پایگاه های اجتماعی شکننده هستند، شاید تعجب آور نباشد که این رابطه بین کمک های نظامی و نفت ادامه داشته باشد. جالب توجه است که در سراسر دوران پس از جنگ سرد، و به ویژه پس از 9 سپتامبر، دولت آمریکا به طور فعال سیاست امنیت انرژی را از طریق یک فرآیند متنوع سازی دنبال کرده است. یعنی ایالات متحده حضور خود را در سایر مناطق نفت خیز خارج از ME افزایش داده است. مناطق کلیدی در آمریکای جنوبی، آسیای مرکزی و آفریقا قرار دارند.
با توجه به افزایش بیثباتی در ME و اتکای روزافزون قدرتهای اصلی به نفت خارجی، برنامهریزان آمریکایی در رابطه با تثبیت این منابع انرژی به بازارهای جهانی نگرانتر میشوند. به عنوان بخشی از به اصطلاح "جنگ علیه تروریسم" ما شاهد افزایش نظامی شدن رابطه بین انرژی، سرمایه داری جهانی و مداخله ایالات متحده هستیم و در حالی که ضد شورش ایالات متحده به عنوان یک استراتژی جنگ سرد تلقی می شود. به طور فزاینده ای با این فرآیند امنیت انرژی که به موجب آن رژیم های نفت خیز میلیون ها دلار کمک نظامی و آموزش ضد شورش دریافت می کنند، وصل می شوند. اکنون به این حوزه ها می پردازم و نشان می دهم که مداخله آمریکا در این مناطق همچنان تابع منطق دوگانه ای است که در بالا توضیح دادم. من همچنین روشهایی را توضیح میدهم که این استراتژی جدید تنوع انرژی بر حقوق بشر و عدالت اجتماعی در جنوب جهانی تأثیر میگذارد.
درگیری های فراملی و تنوع انرژی
قبل از 9 سپتامبر، برنامه ریزان ارشد ایالات متحده دریافته بودند که امنیت انرژی برای منافع ایالات متحده اهمیت بیشتری پیدا می کند. در اوایل سال 11، وزیر انرژی ایالات متحده، اسپنسر آبراهام، اظهار داشت که ایالات متحده در دو دهه آینده با "بحران بزرگ تامین انرژی" مواجه است. آبراهام ادامه داد که "شکست در مواجهه با این چالش، شکوفایی اقتصادی کشور ما را تهدید می کند، امنیت ملی ما را به خطر می اندازد، و به معنای واقعی کلمه شیوه زندگی ما را تغییر می دهد". در سال 2001 توسط معاون رئیس جمهور ایالات متحده، دیک چنی، پیش بینی کرد که اتکای ایالات متحده به نفت خارجی همچنان در آینده افزایش خواهد یافت. این گزارش استدلال میکند که پیشبینی میشود سهم تقاضای نفت ایالات متحده که با واردات خالص تامین میشود، از 1 درصد در سال 2001 به 52 درصد در سال 2000 افزایش یابد. می تواند از کشورهای خارجی آمده باشد. به طور مشخص، این گزارش توصیه میکند که ایالات متحده باید «امنیت انرژی» را در اولویت سیاست خارجی و تجارت خود قرار دهد. و قراردادهای تجارت آزاد برای شبکه های خط لوله یکپارچه، سرمایه گذاری های متقابل در بخش انرژی، تعهدات امنیتی مشترک، و در همه موارد، روابط بلندمدت تامین قابل اعتماد.
با این حال، جدای از مصرف داخلی ایالات متحده، این گزارش در ادامه استدلال می کند که ایالات متحده باید در جستجوی «تنوع بیشتر تولید نفت جهان» با تنوع بیشتر «مزایای آشکار برای همه فعالان بازار» پیش قدم شود. این کاهش اتکا به منابع نفت خاورمیانه منجر به افزایش اتکا به ایالت ها و مناطق جدید خواهد شد. به طور خاص، منابع حوضه اقیانوس اطلس که "نیمکره غربی، خزر و آفریقا" را در بر می گیرد. این گزارش روشن میکند که ایالات متحده باید هم به دلایل منافع ملی و هم بهدلیل منافع فراملی با تنوعسازی که به «کاهش تأثیر اختلال عرضه بر اقتصاد ایالات متحده و جهان» کمک میکند، عمل کند. علاوه بر این، استراتژی ایالات متحده «در هر یک از این مناطق با اولویت بالا» باید بر نهادینه کردن روابط اجتماعی سرمایهداری و باز کردن این مناطق برای نفوذ سرمایه خارجی متمرکز شود تا «جو سرمایهگذاری» بهبود یابد. بنابراین گزارش توصیه میکند که دولت ایالات متحده باید به هر دو دلیل منافع ملی و فراملی از طریق نهادینهسازی و سرمایهداری در این مناطق نفتخیز جدید از طریق استراتژی افزایش ادغام بازار و حضور استراتژیک، به فعالیت خود ادامه دهد.
جالب توجه است که با توجه به رابطه مستند بین منابع طبیعی و درگیری، ایالات متحده به طور فزاینده ای به دنبال «تثبیت» کشورهایی با پایگاه های اجتماعی اغلب شکننده است تا از ادغام هموار این مناطق در اقتصاد جهانی اطمینان حاصل کند. این به نوبه خود منجر به تعریف منافع ایالات متحده در برابر تغییرات اجتماعی در جنوب جهانی می شود که ممکن است به طور بالقوه بر عرضه انرژی به بازارهای جهانی تأثیر بگذارد. این پتانسیل در گزارش «سیاست استراتژیک انرژی: چالشها برای قرن بیست و یکم» که توسط شورای روابط خارجی ایالات متحده تهیه شده است، شناسایی شد. این گزارش با برجسته کردن ماهیت بسیار یکپارچه اقتصاد سیاسی جهانی آغاز میشود: «با آغاز قرن بیست و یکم، بخش انرژی در شرایط بحرانی قرار دارد. یک بحران در هر زمان ممکن است ناشی از عوامل متعددی باشد، از حادثه در خط لوله آلاسکا تا انقلاب در یک کشور بزرگ تولیدکننده نفت. این امر ناگزیر بر هر کشوری در جهان جهانی شده امروز تأثیر می گذارد.
در این گزارش، منافع ملی ایالات متحده با جلوگیری از تغییرات عمده اجتماعی یا سیاسی در جنوب جهانی با هرگونه تغییر در روابط غالب که به شیوههای چشمگیری بر «امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده» تأثیر میگذارد، پیوند خورده است. این گزارش ادامه میدهد که ایالات متحده باید در نظارت بر رژیم انرژی جهانی پیشتاز باشد: ایالات متحده باید برای ارتقای «نیروهای بازار در هر کجا و هر زمان که ممکن باشد» و در عین حال برای اطمینان از نظم در صورت شکست بازار یا کمبود شدید یا حوادث اقدام کند. . شکستهای بازار شامل «مداخله در جریانهای تجاری توسط نهادهای خصوصی یا دولتی و اقدامات دشمنان» است. نکته جالب این است که این گزارش با روشن کردن این نکته پایان مییابد که ایالات متحده باید از نیروی نظامی خود استفاده کند تا اطمینان حاصل شود که منابع انرژی حیاتی به بازارهای جهانی ادامه مییابد و دولت آمریکا باید به دنبال آن باشد که اولویت استراتژیک مشابهی را در این مناطق نفتخیز جدید به خود اختصاص دهد. نسبت به آنچه که در حال حاضر در خاورمیانه انجام می دهد.
این گزارش استدلال میکند که اگر ایالات متحده به وضعیت فعلی انرژی واکنشی استراتژیک نشان ندهد، ایالات متحده با خطر تداوم اهرم غیرقابل قبول دشمنان و آسیبپذیری اقتصاد کشور در برابر اختلالات و قیمتهای بیثبات انرژی مواجه میشود. این شکل جدید امنیت انرژی از طریق تنوع در دوران پس از 9 سپتامبر با افزایش چشمگیر کمک نظامی ایالات متحده به کشورهای نفت خیز به عنوان بخشی از به اصطلاح "جنگ جهانی علیه ترور" تشدید شد. همانطور که اکنون خواهیم دید، ایالات متحده به طور فزایندهای با ساختارهای دولتی مستبد در جهان سوم پیوند میخورد تا از عرضه پایدار انرژی به اقتصاد سیاسی جهانی اطمینان حاصل کند. همانطور که در بالا ذکر شد، سه منطقه مورد این مداخلات نفتی ایالات متحده عبارتند از نیمکره غربی، خزر و آفریقا و من اکنون این اشکال درگیری فراملی را در هر یک از این مناطق بررسی می کنم.
سرمایه داری جهانی و تنوع انرژی
در میان تامین کنندگان حوزه اقیانوس اطلس، آمریکای لاتین بیش از مجموع همه کشورهای خاورمیانه نفت به ایالات متحده عرضه می کند و مکزیک، ونزوئلا و کلمبیا بزرگترین تامین کنندگان آن هستند. با این حال، همانطور که گزارش چنی روشن می کند، منطقه آند در آمریکای جنوبی، به ویژه ونزوئلا و کلمبیا به طور فزاینده ای در مرکز نگرانی های ایالات متحده قرار گرفته اند. ژنرال جیمز تی هیل، فرمانده سابق فرماندهی جنوب ایالات متحده (USSOUTHCOM) در جمع بندی این تعهدات، پیوند بین استراتژی ایالات متحده و حفظ اقتصادهای نفت خیز با جهت گیری فراملیتی را تأیید کرد. هیل استدلال کرد که فعالیتهای همکاری امنیتی "فرماندهی جنوبی" ایالات متحده در خدمت گسترش "نفوذ ایالات متحده، اطمینان بخشیدن به دوستان، و منصرف کردن دشمنان احتمالی" بوده و در عین حال ثبات بازار را از طریق آموزش، تجهیز ارتقا میدهد. و توسعه قابلیت های نیروهای امنیتی متحدان. مهمتر از همه، هیل استدلال کرد که "فرماندهی جنوبی نقش مهمی در توسعه انواع نیروهای امنیتی ایفا خواهد کرد که به ارائه توانایی حکومت در سراسر منطقه، و به ویژه در کلمبیا کمک می کنند."
در کلمبیا در حال ایجاد ثبات، ایالات متحده از سال 2000 میلیاردها دلار کمک نظامی ایالات متحده به ارتش کلمبیا ارسال کرده است. اگرچه گفته می شود این پول برای جنگ با مواد مخدر است، اما در واقع برای یک ضد شورش کلاسیک است. جنگ علیه نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (FARC) که قدیمی ترین جنبش شورش مسلحانه آمریکای لاتین است.6 مارک گروسمن، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده در امور سیاسی دلایلی را توضیح داد که چرا ایالات متحده به حمایت از ارتش کلمبیا علیرغم سوابق خود ادامه می دهد. نقض فاحش حقوق بشر گروسمن استدلال کرد که شورشیان کلمبیایی خطری برای 4.3 میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم ایالات متحده در کلمبیا هستند. آنها مرتباً به منافع ایالات متحده حمله می کنند، از جمله راه آهن مورد استفاده تأسیسات معدن زغال سنگ دراموند و سهام Occidental Petroleum در خط لوله نفت Caño Limón. حملات تروریستی به خط لوله Caño Limón همچنین تهدیدی برای امنیت انرژی ایالات متحده است. کلمبیا 3 درصد از واردات نفت آمریکا را در سال 2001 تامین کرد و دارای ذخایر بالقوه نفت و گاز طبیعی است.
همانطور که گروسمن نشان می دهد، کلمبیا ذخایر عظیم نفت را در قلمرو خود کشف کرده است. (8) مهمتر از آن، شورش در کلمبیا ثبات منطقه و به ویژه همسایه کلمبیا، ونزوئلا را که یکی از بزرگترین تامین کنندگان نفت ایالات متحده است، تهدید می کند. . ژنرال پیتر پیس، سلف هیل در US SOUTHCOM، ملاحظات استراتژیک گسترده تر دسترسی ایالات متحده به نفت آمریکای جنوبی را تشریح کرد و مداخله ایالات متحده در کلمبیا را با ترس از بی ثباتی منطقه ای ناشی از فارک مرتبط دانست. او با توضیح اینکه چقدر نفت آمریکای جنوبی برای ایالات متحده اهمیت دارد، شروع کرد، و استدلال کرد که یک «تصور اشتباه رایج» وجود دارد که ایالات متحده برای نفت کاملاً به خاورمیانه وابسته است، در حالی که در واقع ونزوئلا تأمین می کند. € ~ 15٪ - 19٪ از روغن وارداتی ما در هر ماه معین. پیس سپس خاطرنشان کرد که "درگیری داخلی در کلمبیا تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقه ای و منافع نفتی ایالات متحده است، به طوری که "ونزوئلا، اکوادور و پاناما" آسیب پذیرترین کشورها در برابر بی ثباتی هستند. به فعالیت شورشیان کلمبیا در امتداد مرزهای خود
گذشته از کلمبیا، هوگو چاوز، رهبر جناح چپ محبوب ونزوئلا، از زمان انتخابش در سال 1998 خاری در چشم آمریکا بوده است، زیرا او دیدگاه نئولیبرالی را که به دنبال ادغام بیشتر آمریکای لاتین در یک جهانی نامتقارن است، رد کرده است. اقتصاد سیاسی در پاسخ، ایالات متحده از تلاش برای کودتا علیه چاوز در سال 2002 حمایت کرد. بلافاصله پس از آن، فیلیپ ریکر، سخنگوی وزارت امور خارجه اظهار داشت که ایالات متحده مایل است "همبستگی خود را با مردم ونزوئلا اعلام کند و مشتاقانه منتظر همکاری با همه نیروهای دموکراتیک در ونزوئلا است". . او در ادامه توضیح داد که کودتا ناشی از "اقدامات غیردموکراتیک" چاوز بوده است که "بحران ونزوئلا" را برانگیخته است.10 اما برخلاف این ادعا، چاوز پیروز شده بود انتخابات در سال 1998 و 2000 با بیشترین اکثریت در چهار دهه تاریخ ونزوئلا، و قانون اساسی دموکراتیک جدید را با همه پرسی مردمی در سال 1999.11 تصویب کرد.
در حمایت از کودتا، بنیاد ملی دموکراسی دولت ایالات متحده، صدها هزار دلار کمک مالی به گروه های آمریکایی و ونزوئلای مخالف آقای چاوز، از جمله گروه کارگری که اعتراضاتشان منجر به کودتا شد، اختصاص داده بود. ادعا میشود که نیروی دریایی ایالات متحده به کودتاچیان هماهنگ و کمک کرده است. 12 توماس داوسون، مدیر روابط خارجی صندوق بینالمللی پول، اظهار داشت که صندوق بینالمللی پول آماده است تا به حکومت جدید «به هر نحوی که مناسب بداند» کمک کند. یک سخنگوی دولت بوش به صراحت اعلام کرد که اگرچه چاوز "از طریق دموکراتیک انتخاب شده است"، اما باید در نظر داشت که "مشروعیت چیزی است که نه تنها توسط اکثریت رای دهندگان" اعطا می شود.13 چاوز همچنان باقی است. به طور قاطعانه در رادار ایالات متحده با ژنرال هیل استدلال می کند که "پوپولیسم رادیکال" (به عنوان فرآیندی که در آن "رهبران منطقه در حال استفاده از ناامیدی عمیق از شکست اصلاحات دموکراتیک برای ارائه کالاها و خدمات مورد انتظار هستند" تعریف می شود. ™) همچنان یک "تهدید اولیه" برای "منافع ایالات متحده" است.
دسترسی بدون مانع به نفت آمریکای جنوبی و حفظ اقتصادهای سیاسی با جهت گیری فراملی، پس از حملات 11 سپتامبر و ادامه شکست اشغال به رهبری ایالات متحده در عراق، به نگرانی شدیدتر برای برنامه ریزان ایالات متحده تبدیل شده است. آن پترسون، سفیر سابق ایالات متحده در کلمبیا، توضیح داد که «پس از 11 سپتامبر، موضوع امنیت نفت به یک اولویت برای ایالات متحده تبدیل شده است، به ویژه به عنوان «منابع سنتی نفت برای ایالات متحده». در خاورمیانه حتی "کمتر امن" شده اند. با تأمین انرژی مورد نیاز ایالات متحده از کلمبیا، که «بعد از مکزیک و ونزوئلا» «مهمترین کشور نفتی منطقه است»، ایالات متحده «حاشیه کمی برای همکاری با آن» خواهد داشت. مواجهه با یک بحران است و می تواند از حدس و گمان قیمت [نفت] جلوگیری کند.17 در رابطه با کلمبیا، این موضوع به وضوح با 98 میلیون دلار بودجه دولت بوش برای یک تیپ CI ارتش کلمبیایی آموزش دیده به عنوان بخشی از بوش نشان داده شد. طرح کمک نظامی آمریکای جنوبی، ابتکار منطقه ای آند.
برخلاف تیپهای عمومیتر CI کلمبیایی، این تیپ صرفاً به حفاظت از خط لوله نفتی Cano Limon شرکت چند ملیتی ایالات متحده Occidental Petroleum به طول 500 مایل در کلمبیا اختصاص دارد. کالین پاول، وزیر امور خارجه ایالات متحده توضیح داد که این پول برای "دو تیپ از نیروهای مسلح کلمبیا را برای محافظت از خط لوله آموزش و تجهیز کنید" تا از حملات شورشیان که "ما را از منبع نفت محروم میکنند" جلوگیری کنید. بهانه جنگ علیه مواد مخدر "این کاری است که ما باید انجام دهیم" زیرا "برای آینده کشور، برای منابع نفتی ما و برای اعتماد سرمایه گذاران ما مهم است". 18 بوش مجدداً تأیید کرد. این تعهد زمانی که او استدلال کرد که "کلمبیا منبع حدود دو درصد از واردات نفت ایالات متحده است" در سال 19 (سالی که تیپ حفاظت از خط لوله راه اندازی شد) که در نتیجه "منفعت متقابل در حفاظت از این اقتصادی ایجاد کرد." دارایی .20
مانند آمریکای جنوبی، آسیای مرکزی یک منطقه نفتخیز است و منافع ملی ایالات متحده و کمکهای امنیتی آن صراحتاً با تثبیت انواع خاصی از اقتصادهای سیاسی در منطقه با کمکهای نظامی ایالات متحده برای حمایت از ارتشهای بسیار متجاوز مرتبط است. جنگ به رهبری ایالات متحده علیه افغانستان منجر به تشدید حضور نظامی ایالات متحده در سراسر منطقه شد و تعدادی از کشورهای آسیای مرکزی اکنون از کمک های نظامی ایالات متحده دریافت می کنند که به عنوان بخشی از "جنگ جهانی علیه تروریسم" قابل توجیه است. 22 با این حال، همانطور که الیزابت جونز، دستیار وزیر امور خارجه ایالات متحده در سال 2001، هنگامی که استدلال کرد که "وقتی درگیری افغانستان به پایان رسید، ما مرکز را ترک نخواهیم کرد، حضور نظامی ایالات متحده به هیچ وجه محدود به کارزار افغانستان نبود. آسیا. ما در این منطقه برنامهها و علایق بلندمدت داریم - 23
ژنرال آنتونی زینی، رئیس فرماندهی مرکزی واحد ایالات متحده (مسئول اجرای برنامه های کمک های امنیتی ایالات متحده در سراسر آسیای مرکزی) نشان داد که این برنامه های بلندمدت چیست و بر ادامه منطق دوگانه مداخله ایالات متحده در آسیای مرکزی تأکید کرد. هنگامی که او اظهار داشت که سنتکام ایالات متحده و برنامه های کمک نظامی و آموزشی آن به روش های مهمی به حفظ "ثبات در این منطقه ناآرام" کمک می کند، که "کلیدی برای جریان آزاد نفت و سایر تجارت های ضروری برای اقتصاد جهانی است". ™. او ادامه داد که "توجه به نیازهای دفاعی مشروع دوستانمان و با حفظ حضور و دسترسی نظامی مناسب، میتوانیم امنیت منطقهای را با حفظ منافع حیاتی خود ارتقا دهیم." نگرانی ها این فهرست منافع ملی ایالات متحده را در رابطه با هر یک از کشورهای آسیای مرکزی با مضمون وحدتبخش، ضرورت ترکیب منابع انرژی مناطق در نظم بینالمللی تحت رهبری ایالات متحده و تعمیق اقتصادهای بازار فهرست میکند. به عنوان مثال، در رابطه با گرجستان، وزارت امور خارجه ایالات متحده استدلال می کند که منافع ایالات متحده بر تقویت نیروهای بازار و پیوند گرجستان با اقتصاد جهانی متمرکز است: «گرجستان یک محور مهم ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز است: به عنوان غرب. درگاه راه بزرگ ابریشم و جدیدترین مجرای نفت خزر به بازارهای جهانی، گرجستان دروازه استراتژیک انرژی و مسیرهای تجاری است که شرق و غرب را به هم متصل می کند.24
با توجه به مرکزیت گرجستان در سیاست ایالات متحده، جای تعجب نیست که این کشور دریافت کننده اصلی کمک های ایالات متحده در منطقه با بودجه 64 میلیون دلاری ایالات متحده برای آموزش و تجهیز برنامه استراتژیک برای نیروهای امنیتی گرجستان است که بسیار شبیه به برنامه CI در کلمبیا اجرا می شود. تقریباً 150 مربی نیروهای ویژه ایالات متحده در حال آموزش پرسنل امنیتی گرجستان در جنگ ضد شورش هستند. یک سخنگوی وزارت دفاع گرجستان اظهار داشت که مربیان CI ایالات متحده برای ایجاد یک نیروی واکنش سریع که از "محل های استراتژیک، به ویژه خطوط لوله نفت" محافظت می کند، کار خواهند کرد. به طور مشابه، ازبکستان، یکی از شرکای اصلی ایالات متحده در مبارزه با تروریسم، 26، بیش از 90 میلیون دلار کمک نظامی ایالات متحده در اواخر سال 2001 دریافت کرد. کمک های نظامی ایالات متحده ادامه یافت و در سال 2003، ایالات متحده 25 میلیون دلار برای کمک نظامی و 18 میلیون دلار برای کمک به امنیت مرزی که شامل برنامه های آموزشی جدید برای نیروهای ویژه ازبکستان در جنگ ضد شورش می شود. ژنرال زینی توضیح داد که ازبکستان دارای «غنای بالقوه منابع طبیعی است، و انرژی منطقه خزر (نفت و گاز) برای توسعه گسترده در چند سال آینده آماده است. با این حال، به دلیل "غنای عظیم انرژی که در خطر است، پتانسیل بی ثباتی وجود دارد، زیرا کشورها مسائل مربوط به مالکیت و مسیرهای صادراتی قابل قبول را حل و فصل می کنند". روابط ما با CAS در حال تکامل است و در آینده نیز به رشد خود ادامه خواهد داد. 27
این روند در بخش هایی از آفریقا نیز رخ می دهد. یکی از کشورهای کلیدی آفریقا، ایالت غرب آفریقا نیجریه است که بزرگترین صادرکننده نفت در آفریقا است و پنجمین تامین کننده بزرگ نفت به بازارهای جهانی است. ایالات متحده برای تشویق ادغام بیشتر آفریقا در اقتصاد سیاسی جهانی قراردادهای تجارت آزاد را ترویج می کند و در سال 28 قانون رشد و فرصت آفریقا را امضا کرد که برای باز کردن آفریقا برای سرمایه های جهانی، به ویژه سرمایه گذاری توسط شرکت های فراملیتی نفت غربی طراحی شده بود. همانطور که اد رویس، رئیس کمیته فرعی مجلس نمایندگان ایالات متحده در مورد آفریقا استدلال کرد، "نفت آفریقا باید به عنوان یک اولویت برای امنیت ملی ایالات متحده در پست 2000-9 تلقی شود" و نفت آفریقا "جریان درآمدی" را فراهم می کند که باید تامین سرمایه برای رشد اقتصادهای آفریقایی - دلیل خوبی وجود ندارد که کشورهای تولیدکننده نفت آفریقا نباید از قانون رشد و فرصت آفریقا (AGOA) برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود استفاده کنند. زمانی که او قانون شتاب AGOA در سال 11 را امضا کرد که AGOA را تا سال 29 تمدید کرد.
بوش استدلال کرد که "هیچ منطقه ای از بازارهای آزاد بیشتر از آفریقا سودی ندارد" با AGOA به کسب و کارهای آمریکایی اعتماد بیشتری برای سرمایه گذاری در آفریقا داد و کشورهای آفریقایی را تشویق کرد تا اقتصاد و دولت های خود را اصلاح کنند تا از فرصت ها استفاده کنند. که AGOA فراهم می کند.30 در کنار این فرآیندهای ادغام بیشتر بازار، افزایش متناظر در کمک های نظامی و آموزش ایالات متحده بوده است، به طوری که بودجه نظامی خارجی ایالات متحده به آفریقا به تنهایی بین سال های 800-2000 2006.31 درصد افزایش یافته است.2004 در سال 32، ژنرال چارلز والد، معاون فرمانده EUCOM (فرماندهی نظامی مسئول اروپا و غرب آفریقا) یک تور از چندین کشور غرب آفریقا از جمله نیجریه را تکمیل کرد. در تشریح منافع ایالات متحده در آفریقا، والد استدلال کرد که ایالات متحده «علاقه بزرگی به آفریقا از منظر امنیتی، از دیدگاه استراتژیک و از نقطه نظر حفاظت از منافع امنیتی و منافع سرمایه گذاری ما» دارد. عملیات نظامی مشترک بین ایالات متحده و نیجریه و اینکه آیا همکاری نظامی به حفاظت از زیرساختهای نفتی نیجریه در منطقه درگیریشده دلتای نیجر گسترش مییابد، والد اظهار داشت که "هرجا شری وجود دارد، ما میخواهیم به آنجا برسیم و با آن مبارزه کنیم". 33
پایان قسمت چهارم این مجموعه———————–
1 نویسنده ناشناخته، اظهارات اسپنسر آبراهام وزیر انرژی ایالات متحده. http://www.usembassy.it/file2001_03/alia/a1031906.htm
2 گروه توسعه سیاست ملی انرژی، سیاست ملی انرژی، 21 مه 2001. ص130.
3 گروه توسعه سیاست ملی انرژی، سیاست ملی انرژی، 21 مه 2001. ص132.
4 گروه توسعه سیاست ملی انرژی، سیاست ملی انرژی، 21 مه 2001. ص133.
5 جیمز تی هیل، بیانیه وضعیت، فرماندهی جنوبی ایالات متحده، کمیته خدمات مسلح مجلس، 12 مارس 2003. http://www.house.gov/hasc/openingstatementsandpressreleases/108thcongress/03-03-12hill.html.
6به کتاب من مراجعه کنید.
7 مارک گروسمن، شهادت سفیر مارک گروسمن در مقابل کمیته فرعی کمیته تخصیص بودجه مجلس در مورد عملیات خارجی. 10 آوریل 2002. http://www.ciponline.org/colombia/02041001.htm.
8 Donald E، Schulz، ایالات متحده و آمریکای لاتین: شکل دادن به آینده ای گریزان (Carlisle PA: Strategic Studies Institute، 2000)، ص.3.
9 پیتر پیس، سوالات پیشرفته برای ژنرال پیتر پیس. اصلاحات دفاعی کمیته خدمات مسلح سنای ایالات متحده 2000. http://www.senate.gov/~armed_services/statemnt/2000/000906pp.pdf.
10 فیلیپ ریکر، وزارت امور خارجه در مورد تغییر دولت در ونزوئلا، 12 آوریل 2002. http://usinfo.state.gov/regional/ar/venezuela/02041250.htm.
11 در مورد چاوز و مأموریت دموکراتیک محبوب او به نارکونیوز، 20 فوریه 2002 مراجعه کنید. در مورد واکنش رسانههای ایالات متحده به کودتا، نگاه کنید به عدالت و دقت در گزارش، مقالات ایالات متحده از کودتای ونزوئلا به عنوان حرکت طرفدار دموکراسی استقبال میکنند، 18 آوریل 2002. http://www.fair.org/press-releases/venezuela-editorials.html; برای یک زمینه کلی خوب از پسزمینه کودتا، نگاه کنید به کان هالینان، سایه ایالات متحده بر سر ونزوئلا، سیاست خارجی در کانون. 17 آوریل 2002. http://www.fpif.org/commentary/2002/0204venezuela2_body.html.
12 گاردین، 29 آوریل 2002.
13 توماس سی، داوسون، رونوشت یک کنفرانس مطبوعاتی، صندوق بین المللی پول، جمعه، 12 آوریل 2002، http://www.imf.org-external-np-tr-2002-tr020412.htm.
14 آبزرور، 21 آوریل 2002.
15 مجلس نمایندگان ایالات متحده، شهادت ژنرال جیمز تی هیل در برابر کمیته نیروهای مسلح مجلس، 24 مارس 2004. http://armedservices.house.gov/openingstatementsandpressreleases/108thcongress/04-03-24hill.html
16 ریچارد گوت، «دموکراسی در معرض تهدید»، گاردین، 6 دسامبر 2005. http://www.guardian.co.uk/comment/story/0,,1658890,00.html
17 ال تیمپو. 10 فوریه 2002. http://www.amazonwatch.org/newsroom/mediaclips02/col/020210_col_et.html.
18 کریستین ساینس مانیتور. 5 مارس 2002.
19 کمیته تخصیص مجلس. کالین پاول، وزیر امور خارجه در برابر کمیته فرعی عملیات خارجی، 13 فوریه 2002.
20 ال تیمپو. 10 فوریه 2002.
21 جورج بوش، پیام بودجه رئیس جمهور درباره طرح مبارزه با مواد مخدر آند، واشنگتن، وزارت امور خارجه ایالات متحده، 04,2002 فوریه 04. http://usinfo.state.gov/regional/ar/colombia/andeanXNUMX.htm.
22Lutz Kleveman، The New Great Game: Blood and Oil in Asia Central (London: Grove Press، 2004).
23 جونز از Saul B, Cohen, 'The Eurasian Convergence Zone: Gateway or Shatterbelt?', Eurasian Geography and Economics, 2005, 46:1, p.9 نقل می کند.
24 سنتکام ایالات متحده، بیانیه ژنرال آنتونی سی. زینی، بدون تاریخ. http://www.centcom.mil/
25 وزارت امور خارجه ایالات متحده، ایالات جدید مستقل، بدون تاریخ. http://www.state.gov/documents/organization/3971.pdf
26 دولت ایالات متحده، "کمک نظامی ازبکستان" و "مبادلات ازبکستان و کمک های اجرای قانون"، بدون تاریخ، 2002.
27 آنتونی سی. زینی، بیانیه ژنرال آنتونی سی. زینی، بدون تاریخ. http://www.house.gov/hasc/testimony/106thcongress/99-03-11zinni.htm
28 بیانیه جورج ال. پرسون، جی آر. کمیته فرعی امور خاور نزدیک و جنوب آسیا، سنای ایالات متحده. سیاست خارجی آمریکا، نفت و خاورمیانه. 20 اکتبر 2005. http://foreign.senate.gov/testimony/2005/PersonTestimony051020.pdf
29 نقل قول اد رویس از نفت آفریقا: اولویتی برای امنیت ملی ایالات متحده و توسعه آفریقا، گروه ابتکار سیاست نفت آفریقا، بدون تاریخ. http://www.israeleconomy.org/strategic/africawhitepaper.pdf
30 جورج دبلیو بوش، اظهارات رئیس جمهور هنگام امضای قانون شتاب آگوا در سال 2004، 13 ژوئیه 2004. http://www.whitehouse.gov/news/releases/2004/07/20040713-3.html
31 ویلیام دی. هارتانگ و فریدا بریگان، نظامی سازی سیاست آفریقای ایالات متحده، 2000 تا 2005، مارس 2005، http://www.worldpolicy.org/projects/arms/reports/AfricaMarch2005.html
32 دونا مایلز - ایالات متحده باید با تروریسم در آفریقا مقابله کند - خدمات اطلاعاتی نیروهای آمریکایی، 16 ژوئن 2004. http://www.defenselink.mil/news/Jun2004/n06162004_200406163.html
33 ایان میسون، «منبع رو به رشد نفت همچنین هدف غرب آفریقا، صادرکننده بزرگ به ایالات متحده است، «پارادوکس فراوانی» را نشان میدهد، سانفرانسیسکو کرونیکل، 19 سپتامبر 2004.