هر گاه سیاستمداری به بند دل ما دست زد تا با بیوه ها و یتیمان سخاوتمند باشد و برای تسکین فقرا و دردمندان اقدام کند - کیف پولت را بگیر. اگر رویدادهای مهم گذشته و درخواستهای مستمر کاخ سفید برای بیوهها و یتیمان یک عمل رحمتآمیز باشد، احتمال اینکه آنها برعکس رابین هود باشند-- آنها در شرف دزدی از فقرا و تقدیم ثروتمندان هستند.
پرزیدنت بوش "اصلاح" قوانین مالیاتی را برای برداشتن بار از دوش فقرای کارگر ارائه کرد. در حقیقت، این یک هدیه چند میلیاردی به ثروتمندان بود. زمانی که او نمایه سازی «پیشرو» تأمین اجتماعی را برای افزایش مزایا برای فقرا پیشنهاد کرد، این یک کار فریبکار دیگری بود. پل کروگمن، اقتصاددان و ستون نویس، نوشت: این طرحی بود برای کاهش مزایای طبقه متوسط. ثروتمندان به سختی چیزی را احساس می کردند.»
اشک تمساح 20 سال پیش در سنا ریخته شد به خاطر روشی که سرویس درآمد داخلی صاحبان مشاغل کوچک و کارگران معمولی را با تهدیدهای بی ادبانه مبنی بر جریمه های هنگفت و حتی مجازات های زندان برای پرداخت های اشتباه یا از دست دادن مالیات وحشیانه کرد؟ حسابرسان در سرویس درآمد داخلی به عنوان جو سوپرانوهای دولت به تصویر کشیده شدند که جان کیو عمومی وحشت زده را با تهدید و ارعاب دستگیر می کنند؟
تمام آن تبلیغات کارساز بود. کارکنان و بودجه های خدمات درآمد داخلی کاهش یافت و به همین ترتیب بودجه سازمان های حمایت از مصرف کننده مانند کمیسیون تجارت فدرال کاهش یافت. بیشتر موارد مشابه توسط دوستان سیاسی (و ذینفعان کمپین) صنعت داروسازی اعمال شد که سازمان غذا و دارو را متهم کردند که در آزمایش داروهای جدید آنقدر کند عمل می کند که مردم رنج می برند و می میرند، در حالی که مؤسسه ملی بهداشت در کار خود لجبازی می کند. . نتیجه؟ به FDA دستور داده شد که آزمایش را سرعت بخشد و رکوردهایی را که معمولاً از خانه های داروسازی نتایج آزمایش اولیه شرکت ها از بزرگترین داروهای آنها درخواست می شود، کاهش دهد.
امروزه، سرفصلها به ما از داروهایی میگویند که تایید شده و عوارض جانبی وحشتناک یا بدتر از آنها را ایجاد کردهاند. عوارض Viox برای سه سال پنهان است؟ اگر در خبرنامه بهداشت عمومی دکتر سیدنی ولف مشترک شوید، در هر نسخه، فصل و آیه هزینه های انسانی ترویج لغزنده داروها را خواهید دید که FDA بدون اطلاعات کامل از شرکت یا وقت گذاشتن برای به دست آوردن نتایج معتبر خود آنها را پشت سر گذاشته است. .
کلاهبرداری بیوه ها و یتیمان فراتر از رویاهای حریصانه مردان شیاد کنگره کار کرد. سال گذشته، سازمان امور مالیاتی اعلام کرد کارکنان آنقدر کم هستند که دیگر نمیتوانند بررسی عادی اظهارنامههای مالیاتی عجیب و غریب شرکتهای بزرگ را انجام دهند، زیرا این دادهها به قدری پیچیده و حجیم بودند که سازمان امور مالیاتی که در حال حاضر به شدت کمبود کارکنان داشت، مجبور بود تمرکز کند. در اظهارنامه مالیات دهندگان ساده تر طبقه متوسط و کوچکتر.
یکی از نتایج این بوده است که از سال 1993، بار مالیاتی بر 400 آمریکایی پردرآمد 40 درصد کاهش یافته است و برخی از ثروتمندترین مدیران، پرداخت مالیات را برای سالها به تعویق میاندازند تا زمانی که بتوانند آن را برای کسری از آنچه حتی گروههای مالیاتی منقبض شده میخوانند، افزایش دهند. برای. اما خداوند به دستمزد هفتگی که فرم W-2 سالانه اش در IRS نشان داده می شود و هیچ پرداخت مالیاتی مشابهی ندارد، رحم کن.
حتی یارانه ای از سوی دولت ایالات متحده برای شرکت های آمریکایی که کار خود را به کشورهای خارجی با نیروی کار ارزان می رسانند، تا زمانی که اجازه دهند درآمدشان در خارج از کشور انباشته شود، مثلاً در هند وجود داشته است. و اگر هندیها نرخهای پایینتر خود را افزایش دهند، شرکتها میتوانند با کارگرانی که دستمزد کمتری دارند به بنگلادش بروند. کنگره گذشته از بستن شکافی که شرکتهای غولپیکر ایالاتمتحده از مالیاتهای ایالات متحده فرار میکردند، با داشتن «دفتر مرکزی» اسمی خود در جزایر دورافتاده، که اکثر مردم هرگز نام آن را نشنیدهاند، یعنی بیشتر افرادی که در پیچیدهترین شرکتهای حسابداری نیستند، ببندد. شرکت X یک "دفتر مرکزی" ویترین فروشگاهی را در مکان های دور مانند وانواتو کوچک در دریاهای جنوبی باز می کند که مالیات بر درآمد کمی دارد یا اصلاً مالیات ندارد. یک میز و یک کارمند ممکن است در جزیره کوچک باشد، اما بقیه شرکت در یک آسمان خراش عظیم منهتن هستند.
مدیران شرکتها برای سالها میتوانند از جتهای شرکت خود برای مکانهای تعطیلات عجیب و غریب استفاده کنند یا زمینهای گلف خارجی را ترجیح دهند و برای این امتیاز پول پول جیبی خود را بپردازند. سهامداران غیر ثروتمند باید مراقب باشند که همین کار را با تعطیلات خانوادگی خود به نزدیکترین دریاچه انجام دهند یا برای سه ساعت رانندگی تا یک کار ساختمانی از کسر کسر کنند.
پدربزرگ این تغییر بی پایان استفاده از تکنیک بیوه ها و یتیمان برای خیس کردن فقرا و تجملات ثروتمندان خوش شانس Prop 13 بود، قانون بدنام کالیفرنیا در سال 1978 که مالیات بر دارایی را برای کسانی که به اندازه کافی خوش شانس بودند که آنها را در آن سال داشتند مسدود کرد. ، هر سال تنها 2 درصد اضافه می شود. پس از آن، هرکسی که خانهای میخرد، مالیات بر نرخ فعلی بازار میپردازد - نرخهایی که با قیمتهای ملی خانههای شهری به شدت بالا میرفتند، در این مدت سه و چهار برابر شدهاند. Prop 13 توسط گروه کوچکی طراحی شد که هدف آنها کوچک کردن دولت ایالتی به نفع ثروتمندان و تجارت بود.
در آن زمان مطالعه ای در مورد برخورد روزنامه های دولتی با آن اقدام انقلابی انجام دادم. سرفصلهای صفحه وان و پاراگرافهای اصلی، داستان زوجها و افراد مسن را روایت میکنند که در خطر از دست دادن خانههایشان در اثر سلب حق مالکیت هستند. داستان بیوههای واقعی که مزرعههای موروثی و خانههای مهربانشان به دلیل مالیاتهای بالای دارایی از دست میرود و صاحبان فقیر را مجبور میکند در خانههایی با اتاقنشین سر کنند. این پرونده ها اغلب در مورد افراد واقعی و ترس های واقعی آنها بود، اما تکیه گاه اصلی داستان های ترسناک در سخنرانی ها در مجلس قانونگذاری ایالتی توسط کاهش دهندگان مالیات بود.
بزرگترین روزنامه های ایالتی در این بازی شرکت کردند. من 30 روزنامه بزرگ را مطالعه کردم و روز به روز منتهی به انتخابات شدم. صفحه اول و سرفصل های داستان های قبل از انتخابات در مورد از دست دادن قریب الوقوع خانه ها توسط زنان بیوه و فقرا بود. مخالفت های قابل توجهی وجود داشت که به ترس های واقعی در مورد خطر از دست دادن سیستم مدارس دولتی مدل کالیفرنیا اشاره می کرد (که مانند اکثر مدارس دولتی عمدتاً از مالیات بر دارایی پشتیبانی می شود). مخالفان به کاهش هایی اشاره کردند که در خدمات شهری مانند پلیس و ادارات آتش نشانی مورد نیاز است. اما اکثراً، اینها به صفحات داخلی منتقل شدند و بلافاصله توسط طرفداران Prop 13 رد شدند. (استثنای اصلی سانفرانسیسکو کرونیکل بود که از ابتدا هم جوانب مثبت و هم معایب را برجسته می کرد و در سرمقاله به ضرر احتمالی در آموزش، آتش سوزی و حفاظت پلیس.)
بدترین پیش بینی ها محقق شد. واقعیت خشن به سرعت پدیدار شد. تا آن زمان، نمرات آزمون پیشرفت کودکان مدرسه ای کالیفرنیا به طور منظم در بین دو یا سه رتبه برتر در این کشور قرار می گرفت. پس از گذشتن از Prop 13، آنها در میان نیم دوجین پایینی قرار گرفتند. وقتی خانههای حوزه پلیس، ایستگاههای آتشنشانی و کتابخانهها بسته شدند، شوک و نالههای زیادی به وجود آمد، اما بسیاری از شهروندان به مروجین و عناوین روزنامههای Prop 13 اعتقاد داشتند که هیچکدام از این اتفاقات نمیافتد زیرا – قبلاً این را شنیدهاید؟– "این فقط چربی و مواد زائد را از بین می برد."
کسانی که قبل از سال 1976 مالکیت ملک داشتند تا زمانی که مالک ساختمان بودند، مالیات اندک خود را پرداخت کردند. شهرهای کالیفرنیا هنوز در محلههای یک خانه با مالک یکسان از قبل از Prop13 با مالیات سالانه نسبتاً ناچیز مشخص میشوند، در حالی که یک صاحب خانه سالانه 10,000 دلار بیشتر برای یک خانه مشابه یا متوسط میپردازد.
کالیفرنیا به دلیل داشتن بهترین نیروی کار تحصیلکرده در کشور، صنایع پردرآمد را جذب کرد. ده سال بعد، بسیاری از شهرها و شهرک ها با کارگران کم دستمزد و بی سواد مستاصل بودند و ایالت افزایش مالیات ثابت را تجربه کرده است (یکی از آنها، در سال 13، 1991 میلیارد دلار، بزرگترین افزایش مالیات تک ایالتی در کشور).
Prop 13 یک روند ملی را آغاز کرد و عاملی در افزایش شکاف کشور بین ثروتمندان و طبقه متوسط و فقیر آن بود. گویا پروپر 13 اواسط دهه 1970 یک بیماری عفونی بود، در اوایل دهه 1980، دولت فدرال یارانه های اجاره پایین را به نصف کاهش داد و به طور ناگهانی - گویی لعنتی از آسمان - کشور برای اولین بار از زمان رکود بزرگ. خانواده های بی خانمان و افراد ساکن در خیابان.
بنابراین دفعه بعد شنیده می شود که سیاستمداری اقدامی را تبلیغ می کند که با عبارات اشک آلود از مردم فقیر صحبت می کند، احتمالاً می توانید با شرط بندی درآمد کسب کنید که در شرف ارائه طرح مالیاتی است که از مردم فقیر و کارگر پول می گیرد و به آنها می دهد. ثروتمند. وقتی یک سیاستمدار شروع به صحبت در مورد بیوه ها و یتیمان می کند، همه اعداد را بخواهید و به حروف ریز نگاه کنید.
آخرین کتاب بن باگدیکیان، انحصار رسانه های جدید است.