بار دیگر، بحثهای جدی در مورد حمله به ایران در جریان است. هر دوی ما چندین سال است که این موضوع را دنبال می کنیم، مسلماً بدون تخصص عمیق. در طی آن مدت، تعدادی از طوفان های رسانه ای/وبلاگسفر که چنین حمله ای قریب الوقوع را اعلام می کردند، چرخیدند و سپس منفجر شدند. (البته، نباید فراموش کنیم که در داستان کودکان قدیمی، گرگ در نهایت می آید و پسر چوپانی را که آلارم های کاذب را تولید کرده بود می خورد.) بنابراین تصمیم گرفتیم این چند نکته را ترسیم کنیم.
1. مهم نیست که چقدر بوش و اطرافیانش آن را بخواهند، ما بیش از 10٪ شانس در مورد حمله ای که واقعاً رخ می دهد نمی دهیم، و این عمدتاً فقط خودمان را پوشش می دهیم.
2. خشم یک بلوف حساب شده توسط دولت برای تحت فشار قرار دادن ایران نیست. همچنین این یک حواس پرتی برنامه ریزی شده برای تضعیف مخالفت با ادامه اشغال عراق نیست. این چهره عمومی یک مبارزه پرتنش در محافل حاکم ایالات متحده است که در دستگاه دولتی متمرکز شده است. در میان کسانی که برای حمله فشار می آورند، بوش هستند، که به دنبال پاس درود مری است که ریاست جمهوری او را در کتاب های تاریخ پس می دهد. چنی و نئومحافظهکاران و مدافعان آشکار امپراتوری که مطمئن هستند ایالات متحده میتواند به زور اراده و سلاح بر جهان مسلط شود. اقلیتی در نیروهای مسلح، به ویژه در نیروی هوایی که اجازه دریافت شادی های مرگبار خود را در منطقه نداشته اند. و اسرائیل با مردم لابی می کنند و در مقابل نیروهای طبقه حاکم در آنجا قرار می گیرند که می خواهند هر چیزی را که ممکن است به انحصار منطقه ای اسرائیل در مورد تسلیحات هسته ای پایان دهد، درهم بشکنند.
در برابر حمله به ایران طیف وسیعی از نیروهای قدرتمند در ایالات متحده و در سراسر جهان در کنار هم قرار دارند. مقالاتی مانند قطعات مشهور سیمور هرش که اخیراً در نیویورکر منتشر شده است، در این نبرد نقش مهمی دارند. در زیر چند مورد دیگر را شناسایی می کنیم.
3. اول و مهمتر از همه، این اکثریت در فرماندهی عالی نظامی هستند که هر گونه حمله به ایران را مسدود میکنند – همانطور که در چهار سال گذشته بدون هیچ گونه تغییری انجام دادهاند. آنها به خوبی میدانند که حتی یک حمله محدود به اندازه بمباران هوایی «مکانهای مشکوک هستهای»، نیروهای زمینی و دریایی ایالات متحده را در منطقه در موقعیتی غیرقابل دفاع قرار میدهد، و از آسیبهای طولانیمدت آن به قدرت ایالات متحده نگران هستند. "نرم" و همچنین نظامی.
فقط به سه تحول کلیدی در هفته گذشته نگاه کنید، به سختی تصادفی بود زیرا کوبیدن طبل جنگ توسط حامیان حمله در داخل و خارج از حامیان دولت بلندتر شد.
اول، مرکز تسلیحات ترکیبی ارتش در فورت لیونورث، جلد دوم در تاریخ جاری جنگ عراق، جلد دوم در نقطه 2 را منتشر کرد - که بر فقدان برنامه بعدی برای پس از تصرف بغداد و پیروزی بر نیروهای مسلح عادی عراق تمرکز دارد. نیروها
"ارتش، به عنوان سرویسی که در درجه اول مسئولیت عملیات زمینی را بر عهده دارد، باید بر برنامه ریزی و آمادگی های مرحله چهارم بهتر از طریق صدای رئیس ستاد مشترک ارتش اصرار می کرد. ابزارهای نظامی به کار رفته برای نابودی رژیم صدام کافی بود؛ آنها برای نابودی رژیم صدام کافی نبودند. آن را با نوع دولت-ملتی که ایالات متحده می خواست به جای خود ببیند، جایگزین کنید."
هدف از این کار تاکید بر این واقعیت بود که هیچ برنامه پس از حمله برای ایران وجود ندارد، و هیچ راه عملی برای توسعه آن وجود ندارد، تا چیزی درباره فقدان طرحی برای مقابله با ضربه احتمالی در سایر بخشهای منطقه - پناهگاه آمادهسازی صحبت کنیم. این اتفاق افتاده و اسب ها آنجا نیستند.
دوم، برای پیگیری، پنتاگون گزارشی را در مورد چگونگی پیشروی اوضاع در افغانستان منتشر کرد، طبق گزارش وال استریت ژورنال، "اولین ارزیابی خود از شرایط در افغانستان از زمان آغاز تهاجم در سال 2001". به طور خلاصه: افزایش حملات مسلحانه، افزایش تلفات ایالات متحده، افزایش تولید مواد مخدر، افزایش فساد، افزایش نفوذ طالبان، کاهش ثبات و بدتر از آن در آینده.
سوم، برای پایان دادن به آن، دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش، در یک گردهمایی مطبوعاتی پنتاگون اعلام کرد که ایالات متحده در حال حاضر در خطر شکست در افغانستان است زیرا سربازان کافی وجود ندارد:
من نیروهایی ندارم که بتوانم به آنها دسترسی داشته باشم، تیپ هایی که بتوانم به آنها برسم، تا زمانی که نیازهایم در عراق کاهش پیدا کند، به افغانستان بفرستم. افغانستان یک کمپین اقتصادی نیروی زور بوده و باقی می ماند، که طبق تعریف به این معناست که ما در آنجا به نیروهای بیشتری نیاز داریم.
در مورد ایران، مولن اضافه کرد، ظاهراً برای کسانی که خیلی کم رنگ هستند و نمیتوانند نتیجهگیری واضح را بگیرند:
باز کردن جبهه سوم در حال حاضر برای ما بسیار استرس زا خواهد بود. این بخش بسیار ناپایدار جهان است و من برای بی ثباتی بیشتر به آن نیازی ندارم.
این دیدگاه به فرماندهان یونیفرم پوش نیروهای مسلح نیز محدود نمی شود. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا اواخر سال گذشته با گروه دموکرات در سنا صحبت کرد. به گزارش هرش، گیتس در اظهارات خود نسبت به عواقب حمله پیشگیرانه دولت بوش به ایران هشدار داد و همانطور که سناتور یادآوری کرد، گفت: «ما نسلهایی از جهادگران خواهیم ساخت و نوههای ما در اینجا با دشمنان ما خواهند جنگید. در آمریکا." اظهارات گیتس دموکرات ها را در ناهار متحیر کرد و سناتور دیگری پرسید که آیا گیتس به جای بوش و معاون رئیس جمهور دیک چنی صحبت می کند یا خیر. سناتور به من گفت که پاسخ گیتس این بود که "اجازه دهید بگوییم که من اینجا هستم و برای خودم صحبت می کنم."
4. باارزش ترین متحد سیاسی جناح طرفدار حمله، علیرغم هشدار گیتس، حزب ملی دموکرات است. کنگره در اوایل سال جاری 400 میلیون دلار برای تأمین مالی و عملیاتی کردن «یافتههای ریاستجمهوری» مخفی که توسط بوش امضا شده بود رای داد. این یافته، تهاجمات سیا و واحدهای نظامی نخبه به ایران و انتقال تسلیحات و اطلاعات به نیروهای «اپوزیسیون» بسیار ناقص داخل ایران را افزایش می دهد. دموکراتها درست در کنار این تلاش آشکارا تحریکآمیز برای ایجاد حادثهای در داخل ایران که میتوان از آن بهعنوان یک مورد سوءاستفاده کرد، پیش رفت.
اکنون قبل از کنگره، ما قطعنامه 362 مجلس نمایندگان را داریم که 102 دموکرات مجلس نمایندگان به 117 جمهوری خواه در حمایت از آن ملحق شده اند. قطعنامه 580 سنا - ارائه شده توسط ایوان بای (دموکرات، ایالت متحده) - مانند دوقلو مشابه خود، از بوش میخواهد اقداماتی را انجام دهد «از جمله، ممنوعیت صادرات تمام فرآوردههای نفتی پالایش شده به ایران؛ تحمیل الزامات بازرسی سختگیرانه برای همه افراد، وسایل نقلیه، کشتیها، هواپیماها، قطارها و محمولههای ورودی یا خروجی ایران». ایده اصلی این قطعنامه غیرالزام آور این است که ایالات متحده از کمبود پالایشگاه ایران با توقف جریان بنزین بسیار مورد نیاز به کشور تولیدکننده نفت استفاده خواهد کرد.
علیرغم بندی در ابتدا مبنی بر اینکه این لوایح مجوز اقدام نظامی را نمی دهد، واقعیت این است که هیچگونه محاصره کشتیرانی به داخل و خارج از ایران نمی تواند بدون زور انجام شود. آغاز محاصره بدون تایید سازمان ملل، اعلان جنگ علیه ایران (و اقدام تجاوزکارانه علیه هر کشوری است که با ایران تجارت مسالمت آمیز داشته باشد).
این لوایح که عمدتاً به دلیل سیاست ژست گرفتن (دموکرات ها: سرسخت بر سر حوله!) و تسکین (HR 362 و SR 580 جزو اولویت های اصلی قانونگذاری آیپک هستند، طبق وب سایت گروه لابی صهیونیستی) هدایت می شوند، در واقع از دو جهت بسیار خطرناک هستند. اولاً آنها به اهریمنسازی مداوم اسلام و ایران و مردم آن ادامه میدهند و این ایده را ترویج میکنند که آمریکا حق دارد به هر بهانهای در هر کجا که میخواهد مداخله کند. انجام این کار در زمانی که حمله به عراق باعث شده است که مردم آمریکا نسبت به لفاظیهایی که چرا «ما» باید وارد جنگ شویم بسیار محتاط باشند، نابخشودنی است.
دوم، اگر بوش و شرکت واقعاً موفق به ایجاد یک حادثه قانعکننده از نوع خلیج تونکین شوند، میتوانند به این قطعنامه اشاره کنند تا شروع یک محاصره مسلحانه و یک جنگ را توجیه کنند!
باراک اوباما، نامزد دموکرات ریاستجمهوری، اتفاقاً از ایران میگوید که گزینه نظامی «روی میز است» و او با رهبران ایران فقط در جدول زمانی خود ملاقات خواهد کرد و «اگر و تنها در صورتی که بتواند منافع ایالات متحده را پیش ببرد». او هنوز اعلام نکرده است که قصد دارد در مورد SR 580 چه کاری انجام دهد، که مانند HR 362 انتظار می رود که به زودی با اکثریت 2/3 کنگره تحت کنترل دموکرات ها تحت قوانین رای گیری سریع تصویب شود.
5. به طور کلی، نشانه ها نشان می دهد که اکثریت طبقه حاکم ایالات متحده واقعاً خواهان حمله به ایران نیستند. یک نشانه واضح با انتشار پاییز گذشته برآورد اطلاعات ملی، نظر اجماع بیش از دوازده سازمان اطلاعاتی ایالات متحده (برخی از نیروهای مسلح، برخی دیگر مانند سیا، نه) بود که ایران حتی یک برنامه تسلیحات هسته ای فعال!
این نهادهای حیاتی حاکمیت سرمایه داری پس از غلبه بر بوشی ها در شکست کشتار جمعی در عراق، مشتاق هستند تا موقعیت خود را «فراتر از سیاست» و ارزش خود را به اربابان خود ثابت کنند.
درست است که امپریالیست های ایالات متحده در حال حاضر در یک سوراخ عمیق و عمیق در عراق هستند و هیچ گزینه خوبی ندارند - آنها نمی توانند بمانند (کسری بودجه فزاینده، کمبود نیرو، مخالفت مردمی با اشغال) و معتقدند. که آنها توان خروج از آن را ندارند (آسیب به منافع و اعتبار ایالات متحده، این همه نفت دوست داشتنی). اما حداقل اکثر آنها این حکمت عامیانه را می شناسند که وقتی خود را در یک چاله می بینید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که حفاری را متوقف کنید.
برای تمرکز ذهن آنها، ما نفت خام را به 145 دلار در هر بشکه افزایش می دهیم. اقتصاددانان مؤسسات امپریالیستی بزرگ در سطح جهانی، دولتی و خصوصی، نسبت به نتایج فاجعه بار در صورت ادامه روند هشدار می دهند. آدام زیمینسکی، اقتصاددان ارشد انرژی دویچه بانک AG، تخمین صریح آدام سیمینسکی، اقتصاددان ارشد انرژی دویچه بانک AG، «نفت دویست دلاری پشت اقتصاد جهانی را خواهد شکست». آیا می توان یک حمله بزرگ به ایران را تصور کرد که قیمت نفت را برای مدت نامعلومی بسیار بالاتر از آن افزایش ندهد؟
6. علیرغم گفتگوهای چت توسط کارشناسان، هیچ راه آسانی برای دولت وجود ندارد که بتواند این تناقضات را با انجام حمله اسرائیل برطرف کند. حتی با این فرض بسیار مشکوک که نیروهای دفاعی اسرائیل (الف) ظرفیت تخریب برنامه هستهای بسیار پراکنده و سختشده ایران را بدون مشارکت ایالات متحده دارند و (ب) احساس میکنند که میخواهند آن را به تنهایی در دندان حقوق بینالملل و افکار عمومی جهان پیش ببرند. یک واقعیت جغرافیایی وحشیانه مانع است. هرگونه حمله هوایی و موشکی ارتش اسرائیل به ایران باید از حریم هوایی عراق که تحت کنترل ایالات متحده است، عبور کند و یک حمله مورد تایید و حمایت ایالات متحده باشد. علاوه بر این، رژیم مالکی در عراق باید آن را به عنوان نقض حاکمیت عراق محکوم کند و به شدت علیه حامیان آمریکایی خود مقابله کند یا در مقابل خشم شیعیان سقوط کند.
پس چه کار کنیم؟ روزنامه نگارانی مانند هرش طوری فریاد می زنند که انگار موهایشان آتش گرفته است و سعی می کنند از حملاتی که پیش بینی می کنند جلوگیری کنند. کارشناسان فعالی مانند رابرت نایمان از Just Foreign Policy بهطور خستگیناپذیری تلاش میکنند تا توجه وبلاگهای چپ لیبرال را بر ایران متمرکز کنند و گزینههای مذاکره را ترویج کنند. کارگران ایالات متحده علیه جنگ و دیگران خواستار یک تماس تلفنی گسترده به کنگره شده اند. بزرگترین ائتلاف ضد جنگ کشور، متحد برای صلح و عدالت، خواستار اعتراضات در روزهای 19 تا 21 ژوئیه شده است.
اگرچه نسبت به احتمال حمله تردید داریم، اما قویاً از همه این ابتکارات حمایت می کنیم. با این حال، مهم ترین کاری که در این زمان باید انجام دهیم این است که به ایجاد یک جنبش مستقل با تمرکز بر پایان دادن به جنگ در عراق و افغانستان و برنده شدن 70 درصد از هموطنان آمریکایی مان که مخالف جنگ عراق هستند برای اقدام علیه آن، ادامه دهیم. جنگ. هر چه آن جنبش قویتر باشد، بیشتر به جلوگیری از سرمایهگذاریهای امپریالیستی بیشتر در ایران یا جاهای دیگر کمک میکند. توقف موقت عراق را بررسی کنید.
و این درست است حتی اگر ما دو نفر اشتباه کنیم. یک حمله واقعی به این معنی است که حتی مخالفت سرسختانه فرماندهی عالی و نگرانی عمیق در صفوف قدرتها برای جلوگیری از آغاز یک جنگ کاملاً جدید توسط یک دولت اردک لنگ که به شدت غیرمحبوب است، کافی نیست. اگر فرض کنیم که جنبش ضد جنگ سخت اما خسته ما بتواند چرخ دندهها را تغییر دهد تا ایران را به تمرکز اصلی خود تبدیل کند، چقدر وزن بیشتری روی ترازو میاندازد؟ آنها می دانند که ما قبلاً چه فکر می کنیم.
ما باید به توسعه بر روی نقاط قوت خود ادامه دهیم، جنبش را گسترش دهیم و ده ها میلیون نفر را جذب کنیم که در نیم دهه گذشته به آنها کمک کرده ایم تا متقاعد کنیم که اشغال یک قطار با حرکت آهسته است که باعث ویرانی فاجعه بار در عراق و آسیب های جبران ناپذیر می شود. به کشور خودمان
بیل فلچر جونیور سردبیر اجرایی این نشریه است www.blackcommentator.com و یکی از بنیانگذاران مرکز تجدید کار. دنیس اونیل عضو هیئت هماهنگ کننده ملی تعلیق عراق است.