آلیس از حفره خبر بیرون رفت. او به شدت تکان خورده بود. او گفت: «فکر میکردم سرزمین عجایب واقعاً کنجکاو است، اما مدیا لند عجیبتر است.»
او در پاسخ به نگاه متعجب من، سریع اضافه کرد: «نگران نباش، من از کاترپیلار قلیانکش، بطری «مرا بنوش» و کیک «مرا بخور». من با یک کارت بازی، خوابگاه یا لاک پشت ساختگی صحبت نکردم. من به سادگی مراقب بودم.»
ظاهر ناگهانی آلیس در چمنزار نور خورشید به من ایده داد. دیگر یک دختر نبود، او به وضوح یک زن باهوش بود. در حالی که لپتاپ را از کیفم بیرون میآورم، گفتم: «اینجا، لطفا در مورد آخرین ماجراجوییهایت بنویس.» و قبل از اینکه او رد شود، من فرار کردم.
ساعاتی بعد برگشتم، این کلمات را پیدا کردم:
اوه عزیزم چطور شروع کنیم؟ کلاهکدار و خرگوش مارس هرگز نمیتوانند با دیوانگیهایی که من به تازگی در مدیالند دیدم برابری کنند. من درباره افرادی شنیده بودم که با دمنوش زندگی می کنند، اما رژیم فعلی رسانه ها نسبتاً تلخ تر است. نیمی از ذهنم برای نوشتن شعری است: «والروس و روزنامه نگار تعجب کردند که کجا بودند. / برای دیدن این حجم از چرخش مثل هر چیزی گریه میکردند…”
روز جمعه (12 آوریل) بود که ارتش ونزوئلا رئیس جمهور را بیرون کرد. روز شنبه، یک تیتر صفحه اول نیویورک تایمز با عنوان "رئیس ونزوئلا مجبور به استعفا شد" بود و اولین پاراگراف از بیش از 30 پاراگراف به "پایان ناگهانی سلطنت آشفته سه ساله یک مرد قدرتمند جیوه" اشاره داشت. کل مقاله فقط یک بار از کلمه "کودتا" استفاده کرد - گزارش داد که "کوبا تغییر را یک کودتا خواند."
در همین حال، سرمقاله اصلی تایمز با امتناع از کودتا خواندن کودتا، از تعبیرهای خوشایند برای استقبال از آن استفاده کرد:
«با استعفای دیروز رئیس جمهور هوگو چاوز، دموکراسی ونزوئلا دیگر توسط یک دیکتاتور بالقوه تهدید نمی شود. آقای چاوز، یک عوام فریب ویرانگر، پس از مداخله ارتش از قدرت کنار رفت و قدرت را به یک رهبر تجاری محترم سپرد.
اما بسیاری از ونزوئلاییها از دیدن شکست قانون اساسی خود خشنود نبودند. در کمتر از 48 ساعت، چاوز به قدرت بازگشت.
سرمقاله روز شنبه نیویورک تایمز تاکید کرده بود که اقدام علیه رئیس جمهور دوبار منتخب ونزوئلا کاملاً یک موضوع داخلی است: "درست است، برکناری او یک امر کاملاً ونزوئلا بود."
اما روز سهشنبه، این روزنامه گزارش داد: «اعضای ارشد دولت بوش در ماههای اخیر چندین بار با رهبران ائتلافی که رئیسجمهور ونزوئلا را برکنار کردند... ملاقات کردند و با آنها توافق کردند که او باید از سمت خود برکنار شود».
در سرمقاله سهشنبهای، تایمز اشاره کرد که سه روز پیش از آن دچار فراموشی موقت شده بود و فضایل متعالی دموکراسی را فراموش کرده بود. اکنون، در پی شکست کودتا، سرمقاله جدید کمی پشیمان بود:
"آقای. چاوز چنان رهبر تفرقه افکن و عوام فریب بوده است که خروج اجباری او در هفته گذشته مورد تشویق در داخل و واشنگتن قرار گرفت. آن واکنش، که ما به اشتراک گذاشتیم، شیوه غیر دموکراتیک حذف او را نادیده گرفت. برکناری اجباری یک رهبر منتخب دموکراتیک، مهم نیست که چقدر بد عمل کرده است، هرگز چیزی برای تشویق نیست.»
اما در Medialand، چگونه یک رئیس جمهور منتخب دموکراتیک به یک "مرد قوی" تبدیل می شود؟ و چه زمانی کودتا یک کودتا نیست بلکه یک «تغییر» است؟
خوب، هامپتی دامپتی از طریق شیشهای توضیحی ارائه کرد. او گفت: «وقتی از یک کلمه استفاده میکنم، به معنای آن چیزی است که آن را انتخاب میکنم – نه بیشتر و نه کمتر.» وقتی اعتراض کردم که «مسئله این است که آیا میتوان کلمات را به معنای چیزهای مختلف تبدیل کرد؟» پاسخ او بیرحمانه بود. او پاسخ داد: «سؤال این است که استاد بودن چیست - همین.»
به نظر می رسد که این دیدگاه انحرافی در بزرگترین داستان اخیر Medialand بدیهی است. در میان تمام پوششهای مناقشه اسرائیل و فلسطین، من در مورد تناقضات قابل توجه منافع رسانهای و خشم اخلاقی متعجبم.
به عنوان مثال، بر خلاف مورد بسیار تبلیغاتی جان واکر لیند، در مورد سایر آمریکاییهایی که به دلیل شور مذهبی به خارج از کشور رفته و برای یک دولت خارجی اسلحه به دست میگیرند، چطور؟ با نقل مکان از خانه های خود در مناطقی مانند بروکلین، نیویورک، تعداد زیادی از آمریکایی ها به اسرائیل رفتند و اکنون در ارتش آن کشور خدمت می کنند.
در بهار امسال، بدون شک، برخی از آنها بخشی از حمله اسرائیل به کرانه باختری بوده اند. واقعاً عجیب است که همان خبرگزاری های ایالات متحده که مجذوب «طالبان آمریکایی» هستند، چندان علاقه ای به بررسی دقیق آن آمریکایی ها ندارند که صفوف نیروهای مسلح اسرائیل را با مشارکت در کشتار مردان و زنان و کودکان فلسطینی تقویت می کنند.
شباهت ها به اندازه ای چشمگیر است که اجتناب رسانه ای را قابل توجه می کند. لیند که ظاهراً از تأیید یک موجود برتر مطمئن بود، انتخاب کرد که در جنگ مقدس شرکت کند که شامل گرفتن مکرر جان غیرنظامیان بود. همین امر در مورد آمریکاییهای متعددی که اکنون برای اسرائیل در سرزمینهای اشغالی مسلسل حمل میکنند، صادق است.
در یک چمنزار زیبا نشسته بودم، ای کاش همه این وقایع یک تخیل بود، که من ممکن بود از آن بیدار شوم، در حالی که خواهرم به آرامی برگ های مرده ای را که از درختان به پایین بال می زد روی صورتم می کشد. اما این رویا نیست
___________________
آخرین کتاب نورمن سولومون "عادات رسانه های بسیار فریبنده" است.