این در ابتدا بود نوشته شده در هرمان ویو و در اینجا تجدید چاپ شده است.
مترقی پس از حمایت مترقی از نامزدی سناتور برنی سندرز برای ریاست جمهوری، طوری رفتار می کند که او یک ناجی است که ما را از دست اربابان شرکت های وحشی که بر ایالات متحده حکومت می کنند، "نجات می دهد". همانطور که خوانندگان ممکن است بدانند یا ندانند، من تمام تلاش خود را کرده ام تا از چنین "قهرمانان" مترقی انتقاد کنم، حتی اگر ترقی خواهان را آزار دهد، از جمله مقالاتی در مورد سناتور الیزابت وارن، که رکوردی مشابه با برنی سندرز. [1] هدف این مقاله انتقاد از برنی سندرز است و نه آنگونه که برخی از چپها هر از چند گاهی به او احترام میگذارند.
هر حامی سندرز میتواند به اعتبار «مترقی» او در مخالفت با جنگ عراق در سال 2003، و حمایت از مراقبتهای بهداشتی همگانی (تک پرداختی) اشاره کند. برخی آمده اند این ترقی گرایی را با یک شخص زیر سوال ببرند حتی بحث کردن در یک میزگرد در انجمن چپ که سندرز امپریالیست و صهیونیست بود. [2] برخی ممکن است بگویند که چنین صحبتهایی بیمعنی است و نمیتواند کوچکترین درست باشد زیرا سندرز، برخلاف هیلاری کلینتون، که برای نامزدی حزب دموکرات سرمایهدار رقابت میکند، با «طبقه میلیاردرها» میجنگد. این رکورد داستان دیگری را بیان می کند.
در اسفند ماه سال جاری که سیاستمداران در هر دو حزب سرمایه داری از این احتمال که DHS که ادعا میکند آمریکاییها را در امان نگه میدارد اما در عوض به عنوان بخشی از بوروکراسی گسترده «ضد تروریسم» که پس از 9 سپتامبر «توجیه» شده بود، حقوق آنها را نقض میکند و از آنها جاسوسی میکند، تأمین مالی نمیشود، نگران بودند. سندرز نه تنها ادعا کرد که DHS آمریکایی ها را ایمن نگه می دارد (که نادرست است) بلکه به دلیل وجود تروریست ها در سراسر جهان به آن نیاز است[11]:
https://twitter.com/burkelyh/status/607766805503975424
با توجه به اینکه سندرز، مصاحبه ای انجام داد، این چندان تعجب آور نیست onیاهو اخبار گفت که نظارت بر "تروریست های بالقوه" خوب است. اما، اگر دولت تعیین می کند که چه کسانی تروریست هستند، من مطمئن نیستم که چقدر این مسئله حل می شود زیرا آنها می توانند تعداد زیادی از مردم را "تروریست های بالقوه" در نظر بگیرند و به نظارت ادامه دهند. اگر درست به خاطر داشته باشم، افرادی مانند گلن گرینوالد نیز این موضع را اتخاذ کرده اند و می گویند که نظارت بر "افراد بد" یا "تروریست های بالقوه" خوب است. هر کسی که نگاه انتقادی دارد باید مراقب چنین اظهاراتی باشد در همان مصاحبه، سندرز از انتقاد از هیلاری کلینتون حتی پس از تحریک بارها و بارها توسط مصاحبه کننده خودداری می کند. صادقانه بگویم، من فکر می کنم که حتی اگر سندرز نامزد دموکرات ها شود، نخبگان/رؤسای حزب دموکرات او را به دلیل لفاظی های ضد وال استریت رد می کنند و به جای آن کلینتون را انتخاب می کنند. اما، من به شدت شک دارم که او برنده شود.
همانطور که در آن اشاره کردم، ادامه می دهیم داستان من در مورد سندرزاو به دوگانگی پلیس بد/پلیس خوب معتقد است، که به این معنی است که در نیروهای پلیس ایالات متحده «سیب های بد» وجود دارد، اما نه این که تا هسته پوسیده باشد. این دیدگاه با اصلاح طلبی پلیس مطابقت دارد زیرا او از دوربین های بدنه حمایت می کندکه من گفته ام نه تنها توسط یک شرکت به نام Pro-Vision Video Systems ساخته شده است، بلکه "قدرت پلیس را افزایش می دهد"، منجر به سود شرکت سازنده آنها می شود و "به راحتی می تواند یک تلاش اصلاح طلبانه برای آرام کردن مردم باشد. آنها در قیام هایی مانند بالتیمور، [و] فرگوسن شرکت نمی کنند. سندرز همچنین معتقد است که کار پلیس آسان نیست. در حالی که میتوان آن را بهعنوان حقیقت پذیرفت، اما بیرحمی و وحشتی که در ساختار خود پلیس وجود دارد را نادیده میگیرد، به این معنی که پلیس یا نیاز به اصلاح اساسی دارد یا به طور کامل اصلاح شود... و حتی با ایدهای بدتر جایگزین نمیشود: خصوصی. نیروهای امنیتی.
سندرز با استفاده از اظهارات خود ادعا می کند که "برای فروش نیست" اما از بمباران غزه و اسرائیل به طور کلی توسط اسرائیل حمایت می کند. به عنوان فیلیپ وایس از Mondoweiss اشاره کردسندرز نه تنها در قطعنامهای در ژوئیه سال گذشته از اسرائیل حمایت کرد تا «حماس در حمله به اسرائیل حمایت کند» و مانند حماس «دشمن بد بزرگ» عمل کند، بلکه در آن تابستان به طرز بدنامی از «حوزههای طرفدار فلسطینیها عصبانی شد... آنها در تالار شهر ورمونت "ساکت" کنند. علاوه بر این وایس خاطرنشان می کند که سندرز، در حالی که او رفتار اسرائیل را به طور ملایم مورد انتقاد قرار داده و لابی امپریالیستی اسرائیل را هرازگاهی مورد تحقیر قرار داده است، اما «به دیدگاه بسیار متعارف جریان اصلی درگیری پایبند است» که حماس را مقصر و کشورهای عربی را بد معرفی می کند. بازیگران و رهبری فلسطین در این امر دخیل نیستند. در جلسه سالن شهر تابستان گذشته، او مدعی شد که اسرائیل در برابر "بنیادگرایی مذهبی قرن هفتم" داعش دفاع می کند، در حالی که گفت که باید شرایطی ایجاد شود که "اسرائیل حق داشته باشد در امنیت وجود داشته باشد" و مدعی شد که او روی اسرائیل کار کرده است. درگیری فلسطین در "7 سال گذشته" وایس همچنین می نویسد که سندرز «پیرمرد یهودی است که تأسیس اسرائیل برای او پاسخی باشکوه به درماندگی داستان یهودیان اروپا بود» و اینکه اسرائیل نه تنها «نقش مهمی در پیشرفت سیاسی او و حرکتش از این کشور» داشت. شهر به ورمونت در جوانی» اما او ممکن است «بر اساس آرمانهایش شکل گرفته باشدصهیونیسم کارگری"
برخی میتوانند این را رد کنند و بگویند که حمایت او از DHS، دوربینهای بدن، دوگانگی پلیس بد/پلیس خوب و بمباران فلسطینیان توسط اسرائیل به گونهای که نسلکشی به نظر میرسد، تنها چند مورد است. اما بیشتر وجود دارد. من به یاد می آورممصاحبه ایمیلی تابستان گذشته مارینا براون از حزب کوچک سوسیالیست دموکراتیک، حزب اتحادیه آزادی در ورمونت را انجام دادم. در اینجا بخشی از صحبت های او است که بر تصمیم اخیر او برای نامزدی ریاست جمهوری حزب دموکرات سایه انداخته است:
«برنی سندرز کمی محافظهکارتر از لیبرالترین دموکراتها رأی میدهد. من با او مخالفم زیرا او به عنوان یک سیاستمدار دموکرات عمل می کند. او از باراک اوباما، سیاستمداری که رهبری جنگها و مداخلات متعدد در دهها کشور را برعهده داشته، حمایت کرد. ما با جنگ مخالفیم باید راه بهتری وجود داشته باشد. در کنار سیاستمداران دموکرات در جنگهای تجاوزکارانه، او در گناه آنها شریک است... سندرز از استقرار هواپیماهای جنگی F-35 در برلینگتون حمایت کرده است... سندرز از ایجاد یک موقعیت جدید در ایالات متحده به عنوان مدیر اطلاعات ملی حمایت میکند... FISA به سندرز ضمانت میدهد. به آنها رای داده شده چیزی بیش از مهرهای لاستیکی فاسدترین قضات نیست... سندرز از وادار کردن ایالت ها به انجام آزمایش های استاندارد روی دانش آموزان حمایت کرده است... من فرض می کنم که او [ساندرز] به عنوان یک مستقل نامزد می شود، زیرا این امر برای رای دهندگانش جذابیت بیشتری دارد.
قبل از اینکه به احتیاط خود در مورد نامزدی سندرز به عنوان یک دموکرات بپردازم، به یاد آنچه پرزیدنت اوباما هستم می افتم به شوخی گفت در مراسم شام خبرنگاران کاخ سفید در اوایل سال جاری: «برنی سندرز ممکن است نامزد شود. من برنی را دوست دارم. برنی پسر جالبی است. ظاهراً برخی از مردم می خواهند یک سوسیالیست سیگاری را در کاخ سفید ببینند. ما می توانیم سومین دوره ریاست جمهوری اوباما را به دست آوریم. می تواند رخ دهد." در حالی که برخی ممکن است بگویند این به هیچ وجه معنی ندارد، به نظر من این واقعیت که اوباما این را خواهد گفت، من را نگران می کند. شاید دلیلش سندرز باشدپشتیبانی از جنگ علیه داعش نه با "نیروهای زمینی" آمریکا بلکه با نیروهای سعودی در حال نبرد هستند به عنوان نمایندگان آمریکا (همراه با کشورهای دیگر). او نیز دارداوباما را تشویق کرد برای مبارزه با داعش که او آن را "سازمان متعصب و وحشی که خطری برای منطقه و جهان است" می نامد و از حملات هوایی حمایت کرد که جنگ «دوم» عراق را آغاز کرد. [4] او نیز پشتیبانی تایید لورتا لینچ، دادستان کل، که اظهارات تندی در مخالفت با قانونی شدن ماری جوانا و xxx کرد، همراه با در صف افتادن با این استدلال که ایران در حال «ساخت سلاح هستهای» است (همچنین ببینیداینجا کلیک نمایید). همانطور که گرت پورتر به نشریه میانه رو راست گفت، محافظه کار آمریکایی در 2014دولت ایران هرگز قصد تولید سلاح هسته ای را نداشته است. احتمالاً جنبههای بیشتری وجود دارد که میتوانم در اینجا اضافه کنم، اما فکر میکنم زمان آن رسیده است که ادامه دهیم.
سندرز، که استدلال کرده است که ایالات متحدهنه یک جامعه اخلاقیهمانطور که می دانید برای نامزدی ریاست جمهوری حزب دموکرات نامزد می شود. برخی از چپها از این حرکت انتقاد کردهاند و میگویند [5]:
- سندرز نه تنها کلینتون را شکست نخواهد داد، بلکه "این انتخابات یک سگ گله دموکرات است...[یک] نامزد... تا به فعالان چپ و رای دهندگان دلیلی، هر چند توهمی، ارائه دهد تا باور کنند جایی برای آنها در درون حزب دموکرات وجود دارد... برنی سندرز. نمایش به پایان می رسد، در حالی که عمل گرم کردن هیلاری کلینتون با گرایش چپ به پایان می رسد... نامزدی برنی انفجاری به سوی گذشته است، دعوتی برای گله داری و مانند گوسفندان گله شدن به جمع دموکرات ها... در حالی که او جمعیت را برای هیلاری گرم می کند. برنی یک سگ گله است» (بروس دیکسون از گزارش کارنامه سیاه)
- سندرز «از نظر بسیاری… جایگزینی [برای کلینتون] ارائه میکند…[اما] با هدایت حامیان لیبرال و چپ به سمت یک حزب دموکرات که ادعا میکند با سیاستها و سیاستهایش مخالف است، سندرز بهعنوان مخالف «بدیل» عمل میکند… اگر سندرز واقعاً میخواست در بسیج میلیونها نفر برای مقاومت در برابر وضعیت موجود در سیاست ایالات متحده شرکت کند، او گزینههایی غیر از راهاندازی خود در سیرک کمپین ریاستجمهوری دموکراتها داشت... او میتوانست نمونهای بسیار متفاوت با شانس موفقیت به مراتب بیشتر ارائه دهد. اگر او برای فرمانداری در ورمونت در برابر پیتر شوملین، رئیس حزب دموکرات، نامزد می شد... سندرز... می توانست به عنوان یک فرد مستقل برای فرمانداری نامزد شود و به راحتی هر دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه را شکست دهد... سندرز از در نظر گرفتن یک کمپین انتخاباتی مستقل برای ریاست جمهوری امتناع کرد... زیرا این کار را نکرد. نمیخواهم با نامزد نهایی دموکراتها برای کسب رای رقابت کنند... هیلاری کلینتون مطمئناً سندرز را یک تهدید نمیداند... شما میتوانید انتظار داشته باشید که کلینتون در طول مبارزات انتخاباتی با سندرز موافقت کند... سندرز مسیری را دنبال خواهد کرد که لیبرالهایی مانند دیگر لیبرالها مانند کوچینیچ... عقب نشینی سندرز بر اساس یک استراتژی لیبرال تلاش برای تغییر حزب دموکرات از درون است که برای نسل ها شکست خورده است... از زمانی که او با دموکرات ها هماهنگی کرد، سندرز به طور غیرقابل انتقادی از آنها در انتخابات ورمونت حمایت کرد... به طور ملی، سندرز در هر دو مورد از اوباما حمایت کرد. از دو انتخابات گذشته... سندرز با رقیق شدنش به سمت دموکرات شدن در همه چیز به جز نام، کمتر و کمتر رادیکال شد در بسیاری از مسائل... سندرز به طور مشابه مواضع معتدلی در مورد بسیاری از مسائل اجتماعی دارد... سندرز به نفع جورج دبلیو بوش رای داد. مجوز اصلی برای استفاده از قطعنامه نیروی نظامی. (اشلی اسمیت in کارگر سوسیالیست تجدید چاپ شده در یعقوبین)
- حامیان سندرز امروز حتی جاه طلبی کمتری نسبت به حامیان مک کارتی در سال 1968 دارند که محور اصلی برنامه سیاست خارجی یک رئیس جمهور مستقر را به چالش می کشیدند... سندرز به نوبه خود، حتی از لفاظی استفاده نخواهد کرد - او نامزدی را رد کرده است. حزب دموکرات… برای کسانی که میخواهند چپ قویتری در ایالات متحده بسازند، هیچ جایگزینی برای کار… ایجاد جنبشها و مبارزات اجتماعی در پایه و سازماندهی یک آلترناتیو سیاسی مستقل از حزب دموکرات وجود ندارد. (لنس سلفا در یعقوبین، در ابتدا منتشر شد کارگر سوسیالیست)
گذشته از این سه نقد، نقد من است که قبلاً به آن اشاره کردم و در اینجا ادامه خواهم داد. اگر سندرز یک سوسیالیست واقعی بود، در حزب دموکرات سرمایه داری شرکت نمی کرد. بله، هر از گاهی سوسیالیستها و رادیکالهایی بودهاند، از کورنل وست گرفته تا نوام چامسکی، که از رأی دادن به «شیطان کوچکتر» (دموکراتها) حمایت کردهاند، اما من از ارائه این استدلال خودداری میکنم. حتی ارزش بحث در مورد انتخاب برای یک شر کوچکتر را ندارد، باید کاملاً رد شود. ممکن است برخی بگویند رای دادن به دموکراتها برای شکست دادن جمهوریخواهان «شر» ضروری است، اما دموکراتها نه تنها شرور هستند، بلکه تقریباً شرورتر هستند، زیرا طوری رفتار میکنند که انگار به طبقه کارگر و طبقه متوسط اهمیت میدهند. ، در حالی که در واقعیت این کار را نمی کنند، از اینجا به آنجا به اربابان شرکت ها خدمت می کنند. برخی دیگر ممکن است بگویند که "طرف ثالث" در مقابل دو حزب شانسی ندارند و اگر سندرز به عنوان یک مستقل نامزد می شد، شکست می خورد. این درست است، و شاید زمان آن رسیده است که بر رقابت های انتخاباتی در سطح ایالتی و محلی تمرکز کنیم که در آن احزاب ثالث جایگزین می توانند برنده شوند تا در سطح ملی. از نظر من سندرز برای عدم شرکت در برابر دموکرات ها به هیچ وجه، درست مانند سرهنگ ساندورز در توپ های فضایی، کمی دلسرد است. اما، شاید این بیش از حد خوش بینانه و ساده لوحانه باشد.
فراتر از این، به نظر من واضح است که سندرز سوسیالیست نیست. خیابان پلمی نویسد CounterPunch سندرز که به اسکاندیناوی نگاه می کند، به عنوان یک «الگو» برای سوسیالیست خود فریبنده است، زیرا او نمی خواهد «سیستم پنتاگون را به شدت کاهش دهد و یک سود بزرگ صلح اجتماعی و زیست محیطی ایجاد کند». استریت همچنین مینویسد که اگرچه سندرز اهداف مترقی زیادی دارد، اما به «اختلافهای نژادی وحشیانه ملت» اشاره نمیکند و هیچ چیزی برای کاهش بودجه نظامی به جای آن، در «پایان روز» پروژه نظامی آمریکا» و معتقد به نظامی گری به معنای عمیق، همانطور که کسانی مانند دیوید سوانسون اشاره کرده اند. من پا را فراتر میگذارم و میگویم که سندرز سوسیالیست نیست، زیرا هرگز نشنیدهام که او از دموکراسی اقتصادی به جز حمایت از برخی تعاونیها حمایت کند، یا اینکه نظام سرمایهداری چگونه باید پیش برود. در عوض، به نظر می رسد سندرز راه نائومی کلاین را دنبال می کند، کسی که به اعتبار او از ارتباط سرمایه داری با تغییرات آب و هوایی انتقاد کرده است، کسی که از سرمایه داری مقررات زدایی شده انتقاد می کند، اما سرمایه داری تنظیم شده را نقد نمی کند. این باید هرکسی را که از مشکلات ذاتی نظام سرمایه داری آگاه است ناراحت کند.
این همش نیست. کمپین سندرز توییت که در این روزگار، «عملاً هیچ قانونی نمیتواند تصویب شود، مگر اینکه از طرف وال استریت و شرکتهای آمریکایی تأیید شود». خنده دار است که می گویند چون برخی از دیدگاه های سندرز به نفع شرکت ها و منافع وال استریت است، مانند حمایت از اشغال فلسطین توسط اسرائیل، نظامی گری به طور کلی (مخالفت فقط با جنگ های "بد")، حمایت از DHS، حمایت از بمباران. داعش و غیره. هی، این را هم فراموش نکنیم که سندرز اخیراً رای دادن بسط قانون رشد و فرصت آفریقا (AGOA) که به شدت نئولیبرال است [6] و به زودی. جالب است که سندرز به این رای مثبت داد، حتی اگر در گذشته به معاملات مشابه «تجاری» مانند نفتا و TPP رأی منفی داده بود.
باز هم هست. سندرز استدلال کرده است که برای ایجاد یک اقتصاد قوی، کالج باید بدون شهریه باشد.بهترین نیروی کار تحصیل کرده در جهان،" به "طبقه متوسط خود را بازسازی کنیمو در کنار توسعه برنامه هایی مانند Grants پل، «رقابتی در اقتصاد جهانی» باشد. این ممکن است خوب به نظر برسد، اما فقط برای کالجها و دانشگاههای دولتی صدق میکند، نه برای کالجهای خصوصی. علاوه بر این، حتی اگر شهریه از طریق مالیات تراکنش های مالی (مالیات اندکی بر معاملات مالی مانند مشتقات) رایگان باشد، در مورد اتاق و تخته یا هزینه کتاب های درسی چطور؟ به نظر می رسد سندرز نگران این موضوع نیست. در عین حال، استدلال سندرز برای چنین آموزش رایگان تقریباً نئولیبرال به نظر می رسد، با دو مورد از آنها (رقابتی و اقتصاد قوی) مانند یک مدیر عامل شرکتی به نظر می رسد و بر عدالت اجتماعی متمرکز نیست. می توانم بگویم این روش چارچوب بندی موضوع از چند جهت مشکل ساز است.
سندرز استدلال کرده است که باید وجود داشته باشد "انقلاب سیاسی" و یک جنبش توده ای که می گوید نامزدی او برای ریاست جمهوری مربوط به خودش نیست. به طور جدی. سندرز گفت که «تیاو موضوع نابرابری ثروت و درآمد، مسئله اخلاقی بزرگ زمان ما است، اما همچنین اینکه نامزدی او برای ریاست جمهوری است.نه در مورد برنی سندرز" زیرا "شما می توانید بهترین رئیس جمهور تاریخ جهان را داشته باشید، اما آن شخص نمی تواند به مشکلاتی که ما با آن روبرو هستیم رسیدگی کند، مگر اینکه یک جنبش توده ای، یک انقلاب سیاسی در این کشور رخ دهد" و اینکه " تنها راهی که میتوانیم آمریکا را برنده و متحول کنیم این است که میلیونها نفر همانطور که امروز شما انجام میدهید بایستند و بگویند. بس است. این کشور متعلق به همه ماست و نه چند میلیاردر.» اما اگر قرار است به قول خود وفادار باشد، پس چرا در خیابانها و جنبشسازی شرکت نمیکند تا چنین «انقلاب سیاسی» که از آن صحبت میکند ساخته شود. زیرا یک کاندیدای کاندیدای مناصب سیاسی یک انقلاب نیست، بلکه گروهی از مردم است که برای یک هدف یا مجموعهای از اهداف دور هم میجنگند، که ممکن است خواستههای سیاسی داشته باشند یا نداشته باشند، و اگر واقعاً انقلابی است، پس این انقلاب است. رادیکال است. سندرز می تواند در مورد یک "انقلاب سیاسی" هرچه می خواهد صحبت کند، اما از نظر من، این فقط لفاظی بیشتری است تا بتواند پوپولیستی به نظر برسد و رای جمع کند.
می توانستم ادامه دهم و انتقاد کنم داستان فرضی برنی سندرز به عنوان شهردار برلینگتون، ورمونت، اما در حال حاضر، به نظر می رسد این شروع خوبی برای انتقاد آگاهانه تر باشد. در پایان، نقل قولی از یوجین دبز دارم، پرتره ای از او که سندرز روی دیوار خود دارد، که یک سوسیالیست فداکار بود، در سال 1904 گفت:
احزاب جمهوری خواه و دموکرات، یا به عبارت دقیق تر، حزب جمهوری خواه-دمکرات، نماینده طبقه سرمایه دار در مبارزه طبقاتی هستند. آنها بالهای سیاسی نظام سرمایهداری هستند و اختلافاتی که بین آنها به وجود میآید به غنایم مربوط میشود نه به اصول».
یادداشت
[1] برای مقالاتی که من نوشتهام و از وارن انتقاد کردهام، رجوع کنید به «فریب «پوپولیسم» سناتور وارن"،"آیا الیزابت وارن واقعاً به یک آمریکایی معمولی اهمیت می دهد؟"،"الیزابت وارن کلاهبردار است"،"الیزابت وارن یک ناجی نیست"،"به روز رسانی در مورد اصلاح طلب سرمایه دار الیزابت وارن"، و"حقیقت در مورد الیزابت وارن"
[2] این توییت بخشی از چیزی که توییت کردم در انجمن چپ امسال و در پانل با عنوان "جنگ های تجاوزکارانه آمریکا و جهاد اسلامی: خطر بزرگتر چیست و جنبش ضد جنگ چگونه باید پاسخ دهد؟"
[3] با توجه به الف بیانیه مطبوعاتی فوریهسندرز استدلال کرد که "ما به وزارت امنیت داخلی نیاز داریم که قوی و هوشیار باشد." این باید نگران هر کسی باشد که به نظارت یا نفوذ توسط دولت فدرال اهمیت می دهد.
[4] این تنها زمانی درست است که در نظر بگیریم که ایالات متحده از سال 1990 تا 2003 در حال جنگ علیه عراق بود، با بمباران بین تهاجم در سال 1990 و تهاجم در سال 2003، و سپس ادامه جنگ تا سال 2011، اما پس از آن در سال 2014 دوباره آغاز شد. این بمباران رسما برای "مقابله" با داعش است.
[5] همچنین مقاله فوق العاده هاوی هاوکینز را ببینید.برنی سندرز یوجین دبز نیستکه برخی از آن انتقاد کرده اند، اما با این وجود جالب است.
[5] اداره تجارت بین المللی می گوید AGOA "محرک های ملموسی برای کشورهای آفریقایی ارائه می دهد تا به تلاش های خود برای باز کردن اقتصاد خود و ایجاد بازارهای آزاد ادامه دهند" و در کلمات US News and World Reportدر حالی که AGOA به طور کلی ناکارآمد است، برای باز کردن "بازار ایالات متحده به روی محصولات آفریقایی" طراحی شده است. به عنوان مارک ویزبروت از مرکز تحقیقات سیاسی و اقتصادی در 1998 نوشت, AGOA "به سنت نفتا ادامه می دهد... فراهم می کند... دسترسی نامحدود و جدید به بازار ایالات متحده – سریعاً برای منسوجات و پوشاک... کشورهای جنوب صحرای آفریقا را ملزم می کند تا بازارهای خود را به روی واردات و سرمایه گذاری خارجی باز کنند...[ و این] دست شرکت های فراملیتی را تقویت می کند، در حالی که به طور همزمان توانایی کشورهای میزبان را برای مالیات بر آنها محدود می کند. شهروند عمومی چیزی مشابه گفت، یادداشت برداری که AGOA "در سال 1999 توسط ائتلافی از نفت مستقر در ایالات متحده و سایر شرکت های چند ملیتی تحت فشار قرار گرفت."
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا