عبارت "من صلح می خواهم" در اسرائیل بسیار گفته می شود. امروز، با دانستن آنچه می دانم، به نظرم می رسد که معمولاً بدون تعهد واقعی بیان می شود. عدم تمایل واقعی برای انجام آنچه لازم است و فداکاری های لازم، اما مهمتر از همه، عدم آگاهی واقعی از موقعیت.
مشکل والس با بشیر
گیدئون لوی یک قطعه سیاسی انتقادی از والس برنده جایزه با بشیر در هاآرتص نوشت.. او با این یک مقاله ابهام من را در مورد فیلم حل کرد:
"... حقیقت این است که تبلیغات است. شیک، پیچیده، با استعداد و خوش سلیقه - اما تبلیغاتی..."
وقتی برای اولین بار از سینما بیرون آمدم، فکر کردم "این یک فیلم سیاسی نیست، یک فیلم شخصی است". و هست. والس با بشیر با خاطرات سروکار دارد نه واقعیت ها. به داستان یک مرد در مورد شفای روح آسیب دیده اش می پردازد. مشکل اینجاست هستند حقایق و هنگامی که درمان خود را عمومی کردید، آنجا هستند پیامدهای سیاسی با تبرئه خود از گناه، شخصیت اصلی تمام اسرائیل را تبرئه می کند، همانطور که لوی بیان می کند:
"والس بر دو پایه ایدئولوژیک استوار است. یکی سندرم "ما تیراندازی کردیم و گریه کردیم" است: آه، چقدر گریه کردیم، اما دستانمان این خون را نریختند. خود مشغولی درست اسرائیلی ها. و تلنگری از قربانی شدن - یکی دیگر از اجزای کاملاً ضروری در گفتمان عمومی اینجا - و ولایی! شما تصویر فریبنده اسرائیل 2008 را در کلمات و تصاویر دارید."
گودمن- به اندازه کافی خوب نیست
چند روز پیش، یونی گودمن، یکی از انیماتورهای والس با بشیر، این یک و نیم دقیقه کوتاه را در مورد عدم آزادی حرکت غزه منتشر کرد:
گودمن، در فریاد رو به زوال معمولاً اسرائیلی خود مبنی بر عدم تعهد و فداکاری "من صلح می خواهم"، به طرز بدی شکست می خورد. در اینجا یک بررسی 250 کلمه ای برای 95 ثانیه سلف سرویس آورده شده است:
- گودمن می خواست "شخصیتی که هر کسی می تواند به آن متصل شود" - من می گویم او را مشخصاً عرب، مشخصاً فلسطینی قرار دهید. مطمئن شوید که این پسر از متن خارج نشود و غم و اندوه خاص او نادیده گرفته نشود (دوباره!). از قضا، این به اصطلاح "هر پسر" به طور خاص بسیار شبیه یک یهودی اسرائیلی اشکنازی است. آیا این یک خود پرتره است؟
- گودمن می خواست "باعث احساس همدردی بیننده شود" - چه خبر از موسیقی بسیار باحال؟! آیا این همان موسیقی است که شما به عنوان پسزمینه یک فیلم کوتاه هولوکاست استفاده میکردید؟ اینطور فکر نمی کرد.
- هیچ شناسه ای از دست ها وجود ندارد. آنها ناشناس هستند، اما حتی بسیار انسانی-عکاسی هستند! بر خلاف کوچک و خیالی "هر پسر"، آنها خاص و قابل شناسایی هستند واقعی و انسان اما یک بار هم آنها را اسرائیلی معرفی نکردند. به روز رسانی: دوباره تماشا شده - زمانی که اشاره ای به اسرائیل وجود دارد، اشاره بسیار واضحی به مصر وجود دارد.
- گودمن غزه ها را چنین توصیف می کند یک میلیون و نیم نفر که فقط می خواهند به آرزوها و رویاهای خود عمل کنند، کاری که به دلیل [ناتوانی] حرکت آزادانه نمی توانند انجام دهند." دو مشکل در این ارزیابی:
اولین موجود؛ این فقط توانایی حرکت آزادانه نیست. خون کجاست؟ مردگان کجا هستند؟ مجروحین؟ یتیم؟ آواره ها؟ شکنجه شده؟ کتک خورده؟
موجود دوم: این انسانها دارند واقعی رویاها، نه پرندگان آبی استعاری. آزادی رویای آنها نیست، استعاره ای از رویای آنهاست. پاسپورتشون کجاست؟ پرچمشون؟ مدارس و دانشگاه های آنها؟ شغل آنها؟ خانه هایشان؟ حیاط پشت سر سبزشان؟ بچه هایشان؟
به اندازه کافی خوب نیست.
پشت ذهن صلح طلب اسرائیلی
برای لحظهای در آنجا، فکر کردم گودمن به دلایل بشردوستانه بیطرفانه کار میکند:
مردم در مورد حماس صحبت می کنند، اما بسیاری از غیرنظامیان در آنجا هستند که حامیان حماس نیستند اما از این محاصره رنج می برند.
درست قبل از اینکه بتوانم خودم را در آن احساس دوست داشتنی که هنوز امیدی وجود دارد غوطه ور کنم، گودمن بیانیه دیگری در آن بیان می کند مقاله هاآرتص (جایی که نقل قول های کوتاه و فوق از آن گرفته شده است):
گودمن گفت: "فکر میکنم بسیاری از مردم اسرائیل را کشوری متجاوز میدانند، اما این اسرائیل من نیست. من میخواهم که مردم در غرب آن را ببینند، ببینند که در اسرائیل افرادی هستند که مخالف جنگ هستند و خواهان صلح هستند."
یکی دیگر از صلح طلبان اسرائیلی که خواهان صلح است. نقل قول پایانی را از الف می آورم واقعی صلح طلب اسرائیلی، گیدئون لوی:
درمانگر متفاوتی با اطمینان خاطر می گوید: "تو را برخلاف میل خود در نقش نازی انتخاب کردند." که ما چراغ ها را روشن کردیم، اما «قتل عام را مرتکب نشدیم.» چه آرامشی دارد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا