"رویای آمریکایی"، به اصطلاح، یکی از پدیده های نتیجه سلطه اقتصادی ایالات متحده در سراسر جهان بود. این افزایش به تسلط با افزایش مشابهی در خودمختاری دموکراتیک یا خودکفایی اقتصادی از سوی دیگر ملتها نبوده و همراه نبود. این امر به ویژه برای کشورهای «توسعه نیافته» صادق است. ابزار اصلی که ایالات متحده در این دوره برتری برای دستیابی به سلطه از آن استفاده کرد، توسعه، تکثیر و فروش تسلیحات به رژیمهای سرکوبگر در سرتاسر جهان، تحت پوشش جنگ سرد برای ایمن کردن جهان برای دموکراسی است. در واقع، این انتقال تسلیحات (و انتقال ثروت و منابع برعکس به سرمایه ایالات متحده) برای جلوگیری از خیزشهای مردمی و متعاقب آن تغییرات نهادی در کشورهای دریافتکننده خدمت کرده است. به این معنا، تسلیحات آمریکایی برای محافظت از آمریکاییها در برابر رقیب متخاصم به قدرتهای خارجی فروخته نمیشود، بلکه به دولتهای خارجی فروخته میشود تا ناتوانی کسانی که ادعای مالکیت منابع غنی ملتهای خود را دارند، حفظ شود. در برخی از چهرههای جنبش تسخیر، درخواستی برای بازگرداندن دسترسی به "رویای آمریکایی" مطرح شده است و تقصیر از دست دادن دسترسی به پای بانکداران وال استریت گذاشته شده است. تا آنجا که این نارضایتیهای جنبش را مشخص میکند، این نارضایتیها نمیتوانند مقیاس جهانی پیامدهای مشکلساز نظام سرمایهداری ایالات متحده را که در سطح بینالمللی توسط نهادهای برتون وودز نشان داده شده است، توضیح دهند. با نادیده گرفتن این واقعیت که "رویای آمریکایی" واقعاً هرگز به دستیابی به 99٪ نزدیک نشد، کاهش دستیابی به خودکفایی اقتصادی معقول در داخل، باید به عنوان داخلی سازی 30 ساله سیاست های ایالات متحده در سطح بین المللی در نظر گرفته شود. 1945 و در وهله اول مسئول ظهور "رویای آمریکایی" بودند. به این معنا که امروزه یادآوری رایج مشاغل تولیدی در اواسط قرن بیستم این واقعیت را نادیده میگیرد که این مشاغل در نتیجه سیاستهای تجارت بینالمللی وجود داشتهاند که نه تنها فقر جهان سوم را حفظ کرده و تشدید کرده است (در واقع، به طور قابلتوجهی جهان سوم را ایجاد کرده است. جهان) اما توسعه زیرساخت های آن را تضعیف کرد و به منابع غنی آن تجاوز کرد. به این معنا، بسیاری از مردم آمریکا در وضعیتی از بدهکاری ناتوان به سرمایهگذاران سرمایهدار زندگی میکنند – درست همانطور که کل جمعیت در جنوب و بلوک شرق جهان از زمان آغاز دوره پس از جنگ تاکنون زندگی میکنند.
به نظر من، بسیاری از ادعاهای مکرر اخیر در مورد ارزش خودداری از مطالبات توسط جنبش اشغال بسیار مزخرف است. با این حال، حداقل یک جنبه از این تأملات آموزنده است. مقیاس جاه طلبی جنبش باید با مقیاس مشارکت پیش بینی شده مطابقت داشته باشد. البته این دو چیز بی ربط نیستند و موفقیت های در مقیاس کوچکتر منجر به مشارکت بیشتر و توانایی جهت گیری خودمان به سمت اهداف بلندپروازانه تر خواهد شد. همانطور که ما این برنامه های نسبی را در نظر می گیریم، همانطور که مطمئناً در فواصل زمانی که جنبش رشد می کند و پیشرفت می کند، باید فکر کنم که این داستان جهانی مهم است که در نظر داشته باشیم، مبادا به اشتباه فکر کنیم که می خواهیم به حالت قبلی برگردیم. ایالات متحده، از نظر اقتصادی، پنجاه سال پیش. واقعیت این است که شکوفایی که در آن دوره در ایالات متحده به طور گسترده از آن برخوردار بود، خود پیامد شیوههای تجاری استثمارگرانه و تشدید خطرناک نظامی (که تقریباً به زندگی روی زمین پایان داد) بود. اکنون آن شیوههای تجاری خود را به سمت ما سوق دادهاند، گسترش فناوریهای نظامی تا دورترین نقاط ممکن است به روشهایی بسیار وحشتناک باشد که بتوان به آن فکر کرد. همانطور که در شناسایی و بیان اهداف و مقاصد خود به جلو حرکت می کنیم، باید این موارد را در نظر داشته باشیم. سرمایه داری سوداگرانه وال استریت نه تنها ما را از حق رای محروم کرده و حقوق دموکراتیک ما را تضعیف کرده است، بلکه همین کار را کرده است، به روش هایی که اکثر ما به سختی می توانیم تصور کنیم، در طول یک قرن. در واقع، جدا از وال استریت و از ایالات متحده، داستانی که من می گویم، مبارزه ای که در آن هستیم، به تمام حافظه های ضبط شده باز می گردد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا