عالی است، بنابراین اخیراً متوجه شدم که بخش Anonymous-IT-Department (جایی که من کار می کنم) تا حدی مسئول تقریباً کشتن کتابفروشی Shaman Drum، یک کتابفروشی مشهور در مرکز شهر Ann Arbor است. برای روشن شدن، کارل پورت، صاحب Shaman Drum، این ادعا را نمی کنددر واقع میگوید: «فکر نمیکنم در اینجا شرور وجود داشته باشد (خب، شاید برخی ناشران حریص کتابهای درسی)، اما این یکی از پیامدهای سیاست دانشگاه است.» اما او به وضوح بیان می کند که برنامه کتاب درسی یکی از عوامل مؤثر در مرگ مداوم فروشگاه او بود. مقاله اخیر دیگری در اخبار دیترویت در مورد این.
در نامه سرگشاده ای که پورت به آن نوشت، نظرات جالبی وجود دارد آن آربر کرونیکل. باید بگویم، اگرچه سعی میکنم تا جایی که بتوانم از Shaman Drum حمایت کنم، به عنوان یکی از معدود کتابفروشیهای چپ باقی مانده در این منطقه، برخی از انتقادات ارائه شده توسط نظر دهندگان به جا بود. این فروشگاه می تواند برای کسانی که در دانشگاه نیستند یا برای افراد خارج از طبقه متوسط رو به بالا غیر دوستانه به نظر برسد (من اینجا را فرافکنی می کنم، زیرا این روزها به وضوح در UMC هستم – اگرچه به یاد دارم که مایکل مور این را در اواخر دهه 90 می گفت). من فکر می کنم این بخشی از مشکل طبقاتی است که چپ ایالات متحده دارد، که مایکل آلبرت و دیگران سال ها در مورد آن صحبت می کنند. شاید در پاسخ به برخی از نظرات پست وبلاگ Ann Arbor Chronicle، به نظر می رسید که کارمندان به محض ورود به در با مردم احوالپرسی می کردند، حداقل زمانی که من در بعدازظهر جمعه اخیر وارد شدم، این کار را انجام دادند. (البته، از آنجایی که در همه جا یک درونگرا خجالتی هستم، به جز در غرغرهای وبلاگ نویسی که در اینجا دارم، از تماس انسانی می ترسم و از آن اجتناب می کنم و ترجیح می دهم تا زمانی که به چیزی نیاز نداشته باشم تنها بمانم. اما این فقط من هستم.)
نخبه گرایی فرضی و تعصب طبقاتی در Shaman Drum به کنار - این مشکلی است که بسیاری از افراد چپ، از جمله من، روی آن کار می کنند - من همچنان از آن حمایت می کنم. تماس برخی از اساتید دانشگاه و اعضای جامعه ابداع راه هایی برای دانشگاه برای حمایت از Shaman Drum (و به قول من نه آنها، برای جبران بخشی از آسیب هایی که دانشگاه ایجاد کرده است).
یکی از کارهای بسیار نادرست که مدیران ارشد دانشگاه انجام می دهند این است که ادعا می کنند سیستم های اطلاعاتی جدید به نوعی "خنثی" هستند و "به نفع دانشگاه" خواهند بود. خود سیستم ها خوب یا بد نیستند*. اما سیستمهای اطلاعاتی گروههای درون دانشگاه و جامعه اطراف را توانمند یا ناتوان میکنند. مارک بوسکهمحقق دانشگاه شرکتی و جنبشهای هیئت علمی احتمالی، در کتاب خود چگونه دانشگاه کار میکند (2008)، به کار دیوید نوبل در این زمینه میپردازد.
"کار نوبل در مجموعه "دیپلم دیجیتال" ... یک تجزیه و تحلیل اصلی از اهداف مدیریتی در مورد هیئت علمی دوره تصدی است. این کار از مبارزه واقعی محل کار اعضای هیات علمی در کالیفرنیا و کانادا سرچشمه می گیرد و منطقه شدیدترین تضاد در فناوری را ترسیم می کند. مکالمه: در میز مذاکره، با اعضای هیئت علمی که اکثراً «علیه فناوری» هستند و اعضای اداری عمدتاً «برای فناوری» هستند. در عوض، آنچه آنها فکر می کنند "آن" انجام خواهد داد - چیزی که آنها بر سر آن توافق دارند، و در مورد آن احتمالاً هر دو اشتباه می کنند. هیئت علمی و مدیریت بر سر آنچه اساساً یک چشم انداز مشترک است، چشم اندازی که توسط فناوری اطلاعات ایجاد شده است، مبارزه می کنند. آموزش کاملاً قابل دانلود و بدون معلم (حداقل برای برخی افراد) مبنای مادی این دیدگاه مشترک مبارزه واقعی بر سر حذف شغل معلمان و دانش پژوهان است. دولت به دنبال استخدام معلمان و دانش پژوهان است که هر روز کمتر می شود و اعضای هیئت علمی به دنبال حفظ مشاغل خود هستند.» (ص 57).
نکته این نیست که فناوری اطلاعات آکادمیک شیطانی است، یا اینکه یک نجات دهنده است (اگرچه اغلب در مورد این بخش ها به روش دوم برخورد می شود). IT توسط گروههای دارای قدرت در محوطه دانشگاه (مدیران سطوح بالاتر، برخی از اعضای هیئت علمی قدرتمند و روسای دانشگاه) برای پیشبرد منافع خود استفاده میشود. این تئوری توطئه نیست، این یک تحلیل نهادی است. گاهی اوقات این علایق با منافع کارکنان دانشگاه، اساتید و دانشجویان و در کل ایالت میشیگان منطبق است. با این حال، گاهی اوقات، این منافع بیشتر در مورد دادن قدرت بیشتر به مدیران سطوح بالاتر بر کارگران، اساتید و دانشجویان است. و برای تخریب بیشتر آنچه از دیدگاه آزادیبخش ضد نئولیبرالی دانشگاه باقی مانده است. این تأثیر فناوری اطلاعات اغلب با سیستمهای «سازمانی» دو و سه برابر میشود – بسیار گرانقیمت و اختصاصی، این سیستمها به ارتشی از کارگران و لایههای لایهای از مدیریت میانی برای ایجاد، نگهداری و پشتیبانی ایدئولوژیک نیاز دارند. این نوع فناوری اطلاعات معمولاً تعریف متمرکزی از فرآیندهای کاری هزاران نفر را پیشفرض میگیرد، و تنها صدای کارگران، دانشجویان و اساتید از طریق تست قابلیت استفاده و گروههای متمرکز است که در آن افرادی که در نهایت از سیستمها استفاده میکنند زیر سوال نمیروند. پیش فرض سیستم ها یا فرآیندهایی که پشتیبانی می کنند.
یکی از پیشرفتهای مثبت در حوزه فناوری اطلاعات در این زمینه، رشد فرمتهای استاندارد و پروتکلهای باز است. همانطور که با دولت باز جنبش، این ممکن است به گروههایی از خارج از دانشگاه اجازه دهد تا کنترل و دسترسی بیشتری به دادههایی داشته باشند که قرار است عمومی باشند – اگر دانشگاه واقعاً یک مؤسسه عمومی است که ادعا میکند. (و بله، من می دانم که بسیاری از این پروتکل ها در اختراع شده اند کنسرسیوم ها با مشارکت سنگین همین فروشندگان سازمانی - زندگی اجتماعی پیچیده است، خوب است؟)
بدون هیچ قوی نیروهای متقابل (گروههای اجتماعی، اتحادیهها، سازمانهای دانشجویی، شوراهای مصرفکننده Parecon)، مدیریت سطح بالاتر به ناچار از فناوری اطلاعات برای پیشبرد منافع خود استفاده خواهد کرد. همانطور که در بالا گفتم، گاهی اوقات این برای "دانشگاه" و "جامعه" خوب خواهد بود، و گاهی اوقات ... کارگران را بیشتر به هم می زند و کتابفروشی های چپ را از بین می برد.
* خوب، اکثر آنها در واقع "بد" هستند، از نظر داشتن طراحی UI وحشتناک و قابلیت استفاده، اما این موضوع یک پست دیگر است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا