من این عنوان را از عنوان an مقاله نوشته شده توسط زیست شناس اجتماعی، رابرت ترایورز، و رهبر حزب پلنگ سیاه، هیوی پی نیوتن. این زوج مقاله ای را در مورد چگونگی درونی شدن فریب نوشتند (تریورز به اهمیت تکاملی این موضوع علاقه مند است).
برای دیدن نمونه ها به راحتی می توانیم به اطراف نگاه کنیم. اگر بخواهید به صفحه اصلی یاهو بروید، این دو مقاله را مشاهده خواهید کرد:
آنها به طور آموزنده ای برای اد هرمان و نوام چامسکی خدمت می کنند.مدل تبلیغاتیمهم نیست که مقالات چه می گویند، بلکه بیشتر به چیزهایی که نمی گویند – هر چند نحوه قاب بندی آن نیز فاش کننده است.
در مقاله ایران به این موضوع اشاره ای نشده است پیشنهاد صلح می 2003 توسط ایران (که شامل عادی سازی روابط و قطع حمایت از حماس و حزب الله در صورت پذیرش یک کشور فلسطینی توسط اسرائیل می شود) که توسط یک دیپلمات سوئدی ارائه شد (و ظاهراً به کارل روو). همچنین به سرنوشت آن سوئدی اشاره ای نمی کند. به حمایت ایران نیز اشاره ای نمی کند FISSBAN. در واقع اصلاً به FISSBAN اشاره نمی شود.
شب گذشته در حین پاسخگویی به سوالات خبرنگاران، از پرزیدنت اوباما در مورد ایران پرسیده شد. او به دنبال کلمات افتاد و به طور قابل پیش بینی تقصیر را به پای آنها انداخت. او گفت که آنها "مفید" نبوده اند. البته اوباما اقدامات ما و اسرائیل را نادیده گرفت و هیچ کاری برای ارزیابی میزان "مفید" ما انجام نداد. و همانطور که مقاله در مورد اسرائیل اشاره می کند، انتخابات مانع از روند صلح می شود که به دلایل بسیاری آموزنده است.
اول، من فکر می کنم باید اشاره کرد که به زودی انجام شد نورمن فینکستاین نوشته است که تهاجم غزه آخرین نمونه از مخالفت تهاجمی اسرائیل با "حمله صلح" بود (اشاره به جنگ 1982 علیه لبنان که در آن یک تحلیلگر نظامی اسرائیلی، آونر یانیو، گفت که جنگ برای کشتن "حمله صلح" ساف بود) که سه مقام ارشد حماس گفت که اگر اسرائیل دست از خشونت بردارد و یک کشور فلسطینی در مرزهای قبل از 1967 (یعنی «خط سبز») را بپذیرد، خشونت را کنار میگذارند و به رسمیت میشناسند.
حماس قبلاً بسیاری را ساخته بود پیشنهادات برای صلح از زمان انتخاب شدن همه اینها پیشنهاد مکرر اتحادیه عرب بوده است. یکی دیگر از ویژگیهای جالب آنچه در مقاله دوم گفته نشده است و رهبران ما - از جمله اوبام - کاملاً از آن غافل شدهاند، این است که ایالات متحده از اسرائیل میخواهد از خشونت دست بردارد و فلسطین را در شرایط کمک به رسمیت بشناسد. این رویارویی مغرضانه همچنین در قلب همان چیزی است که احمدینژاد به وضوح میگوید از مذاکراتی که محترمانه و متقابل باشد استقبال میکند.
حتی برخی نوشتهاند که فراتر از کشتن «حمله صلح» احیا شده، از تهاجم برای هدایت انتخابات به سمت تندروها نیز استفاده شد - باز هم برای آنچه قبلاً ذکر شد: کشتن صلح.
مورخ اسرائیلی، زیو مائوز، مشاهده کرده است که اسرائیل هرگز فرصتی را برای از دست دادن فرصت از دست نمی دهد. به عبارت دیگر، اسرائیل عمداً از راه خود برای خرابکاری صلح به نفع توسعه خارج می شود، که البته قتل عام و رنج بیشتری را برای کسانی که در حال گسترش هستند به همراه دارد.
نوام چامسکی اخیراً اشاره کرد:
[I] در سال 1971، اسرائیل تصمیم سرنوشت سازی گرفت: رئیس جمهور سادات مصر یک پیمان صلح کامل را به اسرائیل پیشنهاد داد، بدون هیچ چیزی برای فلسطینی ها. در حالی که او از اجرای عقب نشینی کامل، مطابق با 242 سازمان ملل که در آن زمان توسط ایالات متحده و دیگران فهمیده شد، صحبت کرد، واضح بود که نگرانی اصلی او سینا بود. اگر اسرائیل پیشنهاد صلح سادات را می پذیرفت، امنیت آن تا حد زیادی تضمین می شد. اسرائیل این پیشنهاد را به رسمیت شناخت و آن را یک پیشنهاد صلح واقعی دانست، اما آن را رد کرد و گسترش آن را ترجیح داد - در آن زمان به شمال شرقی سینا، جایی که برنامههایی برای بیرون راندن ساکنان بادیهنشین و ساخت شهرکهای یهودی و یک شهر بندری بزرگ اجرا شد. ، یامیت.
اسرائیل مجبور شد پیشنهاد سال 1971 سادات را در کمپ دیوید در سالهای 1978-79 بپذیرد، اما تنها پس از یک جنگ بزرگ که برای اسرائیل تقریباً یک فاجعه بود.
از سال 1971، اسرائیل، به استثنای موارد نادر، توسعه را به امنیت ترجیح داده است. این البته مستلزم اتکا به ایالات متحده به عنوان حامی آن است. نمونه های زیادی وجود داشته است. یکی از قابل توجه ترین آنها، تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982 بود که به سختی پنهان شد، به قصد پایان دادن به ابتکارات آزاردهنده صلح فلسطین و توانمند ساختن اسرائیل برای اجرای برنامه های غیرقانونی شهرک سازی و توسعه (هدف دیگر که محقق نشد، بود). برای نصب یک دولت مشتری در لبنان). بهانه این حمله محافظت از گالیله در برابر موشک های لبنان بود. این یک تقلب مطلق بود، اما معمولاً در ایالات متحده، حتی توسط منتقدان سیاستهای اسرائیل، مانند جیمی کارتر، پذیرفته شده است: این یکی از اشتباهات جدی کتاب کارتر در مورد اسرائیل و فلسطین است، اما در رگبار انتقاد نادیده گرفته شد، زیرا دروغ بسیار راحت و پذیرفته شده است. هدف جنگ توسعه بود. به سختی به امنیت کمک کرد.
نمی توان گفت که این سیاست شکست خورده است. این کشور تا حد زیادی به اهدافی که ژنرال ازر وایزمن، فرمانده نیروی هوایی در سال 1967 (رئیس جمهور بعدی اسرائیل) توضیح داد، دست یافته است: برخلاف تبلیغات، اسرائیل در آن زمان با خطر نابودی مواجه نبود، اما فتوحات باعث شد که «بر اساس آنچه وجود داشته باشد، وجود داشته باشد. مقیاس، روح و کیفیتی که او اکنون مظهر آن است... ما وارد جنگ شش روزه شدیم تا موقعیتی را بدست آوریم که در آن بتوانیم زندگی خود را در اینجا مطابق میل خود بدون فشارهای خارجی اداره کنیم."
از اخبار یاهو چه می آموزیم! با خواندن بین خطوط؟ تا زمانی که به تحلیل بیشتر علاقه مند نباشیم چیز زیادی یاد نخواهیم گرفت، هرچند شاید بتوانیم خط حزب را درونی کنیم (یعنی در خدمت فریب، طعمه خودفریبی شویم). اما اگر بیشتر نگاه کنیم، خواهیم دید که چگونه "فریب" می خوریم و می توانیم به طور منطقی نتیجه بگیریم که "خدمت" چیست.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا