توجه داشته باشید: این پست وبلاگ آخرین مجموعه هفت قسمتی به نام است اشغال، اتصال، ایجاد کنید! تصور زندگی فراتر از «اقتصاد» که در طول ماه گذشته در اینجا ظاهر شده است. نسخه کامل متن، از جمله نسخه های قابل دانلود، را می توانید در اینجا بیابید ساماندهی اقتصادی مردمی.
اشغال!
«اشغال کردن» چیست؟ این چه کلمه ای است که مانند آتش در حال گسترش است و ما را به بازپس گیری فضای عمومی تحریک می کند؟ برخی از ما را به یاد تهاجم، استعمار می اندازد - مانند "یک ملت اشغال شده". در همان زمان، #اشغال کنید حرکت به معنای دیگری از کلمه اشاره می کند: چیزی بیشتر شبیه الف مصرف به عقبنگه داشتن فضا به منظور گشودن آن به سمت امکانات جمعی جدید. از ریشه لاتین آن، "تسخیر کردن" در واقع می تواند به معنای باشد به تصاحب کردن a فضا در برابر la وضعیت چی و به دور زدن it طرف چیزی جدید. اشغال کردن به معنای ساختن فضایی است که در آن بتوانیم به پیشه و هنر-شغل- اجرای دنیایی که آرزویش را داریم بپردازیم.i
ما باید «اشغال» را به گستردهترین معنای ممکن درک کنیم و آن را اجرا کنیم: به دست گرفتن هر فضایی که احتمالاً میتوانیم، فیزیکی و مفهومی - که در آن قدرت جمعی را اعمال کنیم و اشکال جدیدی از زندگی جمعی را آزمایش کنیم. این همچنین در مورد قابل مشاهده کردن فضاهایی است که ما داریم قبلا اشغال شده، شیوه ها و اشکال زندگی که قبلاً در آنها ریشه داریم و قبلاً در آنها مشترک هستیم. ما را مانند آب در نظر بگیرید. فضاهای اشغالی خود را به عنوان شکاف هایی در نظر بگیرید که در آنها جاری می شویم. اینها پایه هایی هستند که ما هر لحظه جدید از اقدام خلاقانه را از آنها شروع می کنیم.
درخشش #OccupyWallStreet ایجاد یک فضای عمومی مشترک است بیش نسبت به اعتراض-به همان اندازه که فضای آفرینش است. و این همان چیزی است که جنبشهای نوظهور ما باید باشند: نه فقط جنبشهای اعتراضی، نه جنبشهایی که فقط برای برآورده شدن خواستههای ما فریاد میزنند، بلکه جنبشهایی که فعالانه برای ساختن جهانی تلاش میکنند که ما میخواهیم در آن زندگی کنیم. هیچکس این کار را برای ما انجام نخواهد داد، و نه آیا ما آنها را می خواهیم
بنابراین: میتوانیم با ترسیم و تقویت اقتصادهای متحول کننده #مشغلههای فعلیمان شروع کنیم. در واقع اینها مکان هایی هستند که روش های دیگر زندگی در آن متولد می شوند، عمومی آزمایشگاه ها و جمعی مدارس در آن ما یاد می گیریم که چگونه با هم زندگی کنیم، چگونه دموکراسی انجام دهیم، چگونه خودمان را متحول کنیم، و چگونه معیشت - مشاغل واقعی! - بدون اقتصاد وال استریت را اجرا کنیم. صدها #شغلی که فضاهایی را در سراسر ایالات متحده و جهان در اختیار دارند، فرصتی برای ما هستند تا انواع روابط و نهادهایی را که به دنبال ایجاد آن هستیم، آزمایش کرده و نشان دهیم. تصور کنید: به جای مشاغل اجباری که ما از آنها بدشان می آید یا حتی از آنها متنفریم، گروه های کاری مبتنی بر قرابت و سازماندهی جمعی. بهجای وعدههای غذایی مجزا (یا کمبود آن)، آشپزخانههای اجتماعی که در آن غذا را با هم تقسیم میکنیم. به جای رسانه های شرکتی، اشکال به اشتراک گذاری اطلاعات که ایجاد و کنترل می کنیم. خود مدیریتی جامعه در هر مرحله این ساختارها می توانند به چه چیزی تبدیل شوند؟ پیوند دادن آنها چگونه ممکن است به نظر برسد در میان مشاغلایجاد یا تقویت شبکههای منطقهای، ملی و بینالمللی آموزش عمومی، عملکرد دموکراتیک، رسانه، مراقبتهای بهداشتی، توزیع غذا، میانجیگری و تخیل اقتصادی جایگزین؟
و بیایید دیگر "مشغلات" خود را نیز ترسیم کنیم. فضاهایی در جوامع ما کجا هستند که در آن مردم به طور فعال روابط و نهادهای همکاری، مراقبت متقابل، همبستگی و دموکراسی را ایجاد می کنند؟ بیایید گروههای حمایت از #اشغال، انجمنهای محلههای مردمی، مراکز اجتماعی، سازمانهای عدالت اقتصادی و اجتماعی، گروههای مراقبت از زمین و دفاع از محیط زیست، تعاونیهای مسکن، باغها و مزارع اجتماعی، مشاغل متعلق به کارگران، بازارهای کشاورزان، گروههای حمایت متقابل، سازمانهای غیرانتفاعی مبتنی بر جامعه، اتحادیههای اعتباری، بنیادهای مردمی، گروههای هنرمندان، مدارس رایگان، شبکههای ارز و مبادله کالاهای اجتماعی، اسکات عمومی، فضاهای غیررسمی اشتراکگذاری و همکاری، مراکز بهداشتی مبتنی بر جامعه، تراست های زمین، پارک ها و کتابخانه های عمومی، و هر فضا یا ساختار دیگری که احتمالاً می توانیم پیدا کنیم. اینها ریشه های ما هستند. اینها مشترکات ما هستند. این زمینی است که از آنجا شروع می کنیم.
از اینجا، ما باید ایجاد کنیم جدید مشاغل فضاهای عمومی جدید را بازیابی کنید و آنها را برای اجتماع، همگرایی، گفتگو و ایجاد مشترک باز کنید. و سپس بیایید جلوتر برویم: با الهام از کسانی که خانههای سلبشدهشان را اشغال کردهاند و از رها کردن آنها خودداری کردهاند. با الهام از کسانی که زمین های بلااستفاده و ساختمان های رها شده را باز پس گرفته و آنها را به فضاهای جدید جامعه تبدیل می کنند. با الهام از کارگرانی در آرژانتین که کارخانههایشان را اشغال کردهاند و آنها را متعلق به خود مینامند (فریاد میزنند، با کلماتی که تصورات ما را برانگیخته است، "تسخیر! مقاومت کنید! تولید کنید!"). با الهام از جنبشهای کارگری بیزمین در برزیل و جاهای دیگر که اشغال زمین را سازماندهی میکنند، آن را از 1% پس میگیرند و جوامع تعاونی پر جنب و جوش و چند نسلی ایجاد میکنند. بیایید شروع کنیم به تصور همه راه هایی که می توانیم جدید بسازیم مردم عادی، فضاها و منابع مشترکی که می توانیم بر اساس آنها شروع به ساخت انواع معیشت کنیم.
ما فقط به اندازه ارتباطاتمان با دیگران قوی هستیم و کار ساختن اشکال دیگر معیشت به تنهایی انجام نمی شود. «تله» را به خاطر بسپار: گریز خلاقانه ما، اگر قرار باشد کار، باید جمعی باشد. این کار را با هم انجام می دهیم یا اصلاً انجام نمی دهیم.
بنابراین، مشاغل ما باید در مورد ایجاد ارتباط در هر مرحله باشد.
اول، ارتباط ما کار در میان چندگانه مسائل: ایجاد روابط همبستگی بین مردمی که با سرمایهداران وال استریت مبارزه میکنند، وامهای غارتگرانه، شخصیتهای شرکتی، اقدام نظامی، مجتمع صنعتی زندان، چهرههای متعدد نژادپرستی، استعمار مداوم زمین و فرهنگ بومی، تغییرات آب و هوا، ویرانی زیستمحیطی کشاورزی صنعتی و کارخانهای، جزایر جمعآوری پلاستیک در اقیانوسهای ما، زبالههای سمی در جوامع کمدرآمد، خصوصیسازی و کاهش برنامههای اجتماعی، زیرساختهای عمومی رو به زوال، و افزایش سرسامآور سلب مالکیت و بیکاری.
همه این کار پیوندها به طور مؤثر و قانع کننده توسط گروه های زیادی انجام می شود و ما نیاز داریم تا جایی که می توانیم از یکدیگر حمایت کنیم. این هست نه درباره خلق تصویری واحد از «مرد» که تمام تجربیات استثمار و ستم را با هم در یک سیستم یا توطئه غولپیکر و منسجم متحد میکند (این هم پیچیدگی نحوه اتصال همه چیز را پوشش میدهد و هم این واقعیت را که قدرت هرگز وجود ندارد. که منسجم - بیایید در اینجا به آنها اعتبار زیادی ندهیم!). در عوض، ما درگیر کار یادگیری شنیدن داستان های یکدیگر، ارتباط با تفاوت های یکدیگر، مسئولیت همدستی های خود و ایجاد همبستگی در بسیاری از انواع کار و مبارزه هستیم.
دوم، ارتباط ما بسیاری شیوه های و موسسات of تعاونی معیشت با هم in وب سایت of متقابل پشتیبانی: این وظیفه جنبش نوظهور اقتصاد همبستگی است. در اینجا، کار ما شروع ساختن روابط مادی و بتن برای حمایت و تبادل بین ابتکاراتی است که در بخشهای مختلف زندگی اقتصادی کار میکنند: پروژههایی که مراقبت و دفاع میکنند. ایجاد (هدایای زمین: همه چیزهایی که ما از آن روزی خود را می گیریم، اما بیش از اختیار انسان است). اشکال از تولید; انواع تبادل و توزیع; اشکال سازمان یافته مصرف; سازه های ذخیره و تخصیص مازاد (بازیافت و تامین مالی)؛ و شیوه های اقتصاد دموکراتیک حکومت (تصمیم گیری، قوانین و توافقات). برای ایجاد اکوسیستم های جدید و هم افزایی معیشتی، تجمیع منابع و ایجاد ساختارهای حمایتی مشترک، و ایجاد قدرت اقتصادی جمعی و سازمان یافته، باید ابتکارات متنوعی را درگیر این اشکال کار به هم متصل کنیم.ii
سوم، اتصال la کار of مبتنی بر همبستگی اقتصادی سازماندهی با la گسترده تر کار of ساختمان متنوع، چند موضوعی اجتماعی جنبش هاما باید آلترناتیوهای اقتصادی را در جنبشهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی را در بدیلهای اقتصادی ادغام کنیم. جنبشهای اجتماعی باید به رگ حیاتی تبدیل شوند که در رگهای اشکال تازه به هم پیوسته معیشت جریان دارد. آنها پایگاهی هستند که این پروژه ها را حفظ می کنند و در عین حال پایه ای هستند که این پروژه ها به طور فزاینده ای قادر به حفظ آن هستند. سازمانهایی که برای عدالت اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کار میکنند میتوانند به عنوان منابع پاسخگویی برای شبکههای اقتصاد همبستگی نوظهور که با فشار فرهنگی و اقتصادی برای اتخاذ «ارزشهای بازار» مواجه هستند، عمل کنند. و متقابلاً، شبکههای اقتصاد همبستگی میتوانند به جنبشهای اجتماعی نمونهها و تجربیات عینی ارزشهایشان را در عمل القا کنند. این پیوندها راههایی را برای جنبشهای اجتماعی اپوزیسیون ارائه میکند تا انتقادات و خواستههای خود را با تعهد فزاینده به ساختن اقتصادها و شیوههای زندگی جدید تقویت کنند.
و چهارم، la کار of ارتباط چندگانه اشکال of دگرگونی کار: دفاع ، توهین، ایجاد، و شفا. ما باید کار دفاع از زندگی و جوامع خود را در برابر استعمار و بی عدالتی، کار مخالفت فعالانه با ظلم در همه اشکال، کار درمان با هم از آسیب و صدمه را به هم پیوند دهیم.III و کار تخیل و ساخت راههای جایگزین برای زندگی با هم و برآوردن نیازهایمان به عنوان بخشهای جداییناپذیر یک جنبش جامع برای تحول. ما نمی توانیم خودمان را در این مسیرها تقسیم کنیم، و باید از مشارکت در فرهنگ کنشگری که سعی در قضاوت نهایی درباره اهمیت، اثربخشی یا «رادیکال بودن» اشکال متنوع کار ما دارد، دست برداریم. ما به هم نیاز داریم ما به تفاوت های یکدیگر نیاز داریم. ما به چیزهای مختلفی نیاز داریم که هر یک از ما باید ارائه دهد. این در مورد است بی امان فروتنی: ما نمی دانیم چگونه تغییراتی را که باید ایجاد کنیم ایجاد کنیم و فقط مسیرها را با هم کشف خواهیم کرد.
ایجاد کردن!
کار تصرف و اتصال باید به کار تبدیل شود ایجاد: ساخت خلاقانه و جمعی از اشکال معیشت و اجتماع که ممکن است ما را قادر سازد روزی را تصور کنیم که وال استریت می تواند سقوط کند بدون اینکه میلیون ها نفر را رنج بکشند. این راه خروج ما از تله است. این یک تصور ساده لوحانه از "ترک تحصیل" نیست (انگار همه این امتیاز را دارند که این کار را انجام دهند، یا این امتیاز را دارند که در غیر این صورت انتخاب کنند) یا امیدی رویایی برای فرار از کار سخت و مبارزه. بلکه در مورد این است که بدانیم کار رهایی از وابستگی یک سایت ضروری برای کنش خلاق ما است.
ما به مسکن، غذا، آب، پوشاک، آموزش، بهداشت، عشق و عزت نیاز داریم. چگونه سازماندهی خواهیم کرد تا اینها را برای خودمان ایجاد کنیم؟ چگونه یاد می گیریم که در اشکال جدیدی از روابط رو در رو و جامعه زندگی کنیم تا بتوانیم این چیزها را به اشتراک بگذاریم؟ چگونه تصور می کنیم و برای نهادها و سیاست هایی مبارزه می کنیم که کار ما را برای ساختن این اشکال معیشت با هم امکان پذیر می کند؟ چگونه میتوانیم از کسانی که قبلاً رفتهاند، و کسانی که اکنون اینجا در جوامع ما هستند، بیاموزیم و شیوههای زندگی جمعی و دموکراتیک را تجربه میکنند؟ چه نوع ساختارهای پشتیبانی از اتصال، همکاری و کار مشترک را می توانیم ایجاد کنیم تا از طریق آن این کار نوظهور را حفظ کنیم؟ چگونه فضاهای #پارک های اشغال شده را به فضاهای یک اشغال مجدد منتقل خواهیم کرد؟ جهان?
دو دیدگاه وجود دارد که ما باید آنها را در نظر داشته باشیم و هرگز آنها را رها نکنیم.
دیدگاه اول، نیاز به ایجاد و مبارزه برای ثبات و امنیت برای خود، یکدیگر، خانوادههایمان، جوامع و کسانی که در سراسر جهان با آنها در ارتباط هستیم، اینجا و اکنون است. اینجاست که ما خواستار آن هستیم (و لیست میتواند ادامه یابد): سیاستهای اجتماعی عادلانه، غیرنظامیسازی، تجدید ساختار سیستمهای مالی، بخشودگی بدهیها در چند جبهه، سیاست تجاری مبتنی بر عدالت اقتصادی، سرمایهگذاری عمومی در تبدیل پس از کربن و احیای محیط زیست، رایگان. آموزش برای همه، و سیاست های مالی که به طور قابل توجهی و به تدریج ثروت را از یک درصد به بقیه توزیع می کند، به ویژه آنهایی که به طور سیستماتیک حتی از «طبقه متوسط» رو به کاهش حذف شده اند. اینجا جایی است که ما کار می کنیم و وابستگی خود را به چیزی که باید برای ایجاد شغل تغییر دهیم، تشخیص می دهیم. اما نه فقط هر ایجاد شغل: ما باید منابع عمومی (و خصوصی) را برای کمک به توسعه انواع مشاغل جدید مطالبه کنیم:
-
مشاغل با ریشه محلی: وقت آن رسیده است که این افسانه را رد کنیم که مشاغل باید توسط نیروهای عظیم و "بیرونی" به ما داده شود که پاسخگوی نیازها، داستان ها و مکان های ما نیستند. ما به مشاغلی نیاز داریم که بر روی نقاط قوت محلی و منطقهای ساخته شده و آنها را تقویت کند و آرزوها و ارزشهای جوامع خاص ما را منعکس کند.iv
-
مشاغل تعاونی، مشاغل تحت کنترل کارگر و جامعه: وقت آن است که علناً اعلام کنیم که جامعهای که در آن اکثریت مردم روزهای خود را تحت حاکمیت دیکتاتورها (رؤسا) کار میکنند و یاد میگیرند که از دستورات اطاعت کنند نه اینکه خودشان فکر کنند، نمیتواند جامعهای دموکراتیک باشد. ما به مشاغلی نیاز داریم که در کارهای روزمره خود، جامعه وسیع تری را که ما می خواهیم پرورش دهیم، مجسم کند.v
-
مشاغل ترمیمی زیست محیطی: زمان آن فرا رسیده است که در مورد اشکال شغلی که وابسته به تخریب مداوم پایگاه اکولوژیکی است که همه ما بر آن تکیه داریم، جدی باشیم. «شغلهای سبز» که به دنبال حفظ سطح فعلی مصرف و تولید ما به شکل «پایدار» هستند، کارساز نیستند. ما باید اشکالی از کار ایجاد کنیم که با زیستگاه های مشترک ما هم افزایی داشته باشد.
پس فراتر از خواستههایمان (اما با حمایت) ما باید ابتکار عمل را در ایجاد شغلهای محلی در محیطهای کاری به دست آوریم. we خود ، مدیریت و سهم با یکدیگر، و آن بالا بردن la تاب آوری، ثبات و سلامت of ما زیست محیطی جوامع.
در عین حال، ما باید دیدگاه دوم را در نظر داشته باشیم: دنیایی از معیشت فراتر از اشتغال. ما باید از اینکه بپرسیم چگونه میتوانیم شغلهای بیشتر (یا بهتر) ایجاد کنیم، به پرسش درباره آن تغییر کنیم چگونه we می توان به تدریج ایجاد la شرایط in که we نه دیگر نیاز آنها را.
اول، چگونه میتوانیم شروع به ساختن جهانی کنیم که در آن کار بدون مزد تولد، فرزندپروری، مراقبت از بزرگان، ساختن جامعه، ایجاد هنر، تلاش برای عدالت، و دفاع و احیای اکوسیستمهایمان به عنوان کالاهای اجتماعی مشترک مورد حمایت قرار گیرد؟ چه اشکال حسابداری این کار و ارزش آن را در معرض دید عموم قرار می دهد؟ چه ساختارهایی برای حمایت از یکدیگر و تقسیم مازاد می تواند این کار را دوام و پایدارتر کند؟
و دوم، چگونه ما دوباره مشترک محصوراتی که در وهله اول باعث وابستگی ما به کار مزدی شد؟ چگونه میتوانیم اشکال دسترسی مستقیم و جمعی به وسایل زندگی خود را بسازیم؟ چگونه میتوانیم رشد غذای خود، جمعآوری و به اشتراک گذاشتن منابع، تولید برای خود را در خانه و جوامع تعاونی، ساختن مسکن خود، ارائه شبکههای حمایتی و مراقبتی غیر پولی خود، امکان پذیرتر و بادوامتر کنیم؟ زندگی فراتر از «شغل» برای همه نیست و نیازی هم نیست که باشد. اما باید به یک گزینه در دسترس تر تبدیل شود. اجازه دهید چشم خود را به این جایزه نگاه داریم: امکان معیشت متنوع، با عزت، دموکراتیک و مشارکتی در دسترس همگان.
آیا می دانیم چگونه این امکان را فراهم کنیم؟ نه هنوز.
اما می توانیم این را بگوییم: زمان آن فرا رسیده است که بزرگترین انفجار آزمایش عملی را که جامعه ما تا به حال دیده است، راه اندازی کنیم.
برای انجام این کار، همه ما باید زندگی خود را متفاوت تصور کنیم. معنای ایستادن بر لبه هر چیزی که زمانی بدیهی بودیم و قدم گذاشتن به ناشناخته را انتخاب کردیم؟ به تنهایی، این کار وحشتناک است. با هم، به یک ماجراجویی در زندگی تبدیل می شود. ما باید زندگیهایی را تصور کنیم که در آن اشکال امنیتی ما (اگر اصلاً آنها را داشته باشیم) در ساختارهایی که وال استریت نگه داشته یا وابسته به بانکها و دولتهای فاسد هستند، نهفته است. ما باید بررسی امکان اشکال جدید امنیت، اشکال جدید انعطاف پذیری را آغاز کنیم. نه در بانک ها یا صندوق های بازنشستگی، نه حتی در پول، بلکه در روابط، در انجمن، در مردم عادی، در مهارت های مشترک، زمین مشترک، منابع مشترک و حرکت های مشترک افراد در حال آزمایش، تصور و ساختن زندگی متفاوت با هم.
این آزمایش خلاقانه نمی تواند کار چشم انداز بلندمدت، کار توسعه و بحث در مورد نقشه ها و نقشه هایی را برای آینده ای که به دنبال ایجاد آن هستیم نادیده بگیرد. اما نمی توانیم در تقاضای بسیار رایج و خطرناک برای «یک جایگزین» گیر کنیم. هیچ «اقتصاد» منفرد وجود ندارد و هیچ جایگزین منفردی نیز وجود نخواهد داشت. این مسیر راه های بسیار و کار دل ها و ذهن های بسیار است. ما هستیم یک mمرهم، مقصد نیست
i اشغال: از ob - کپر (لاتین). "ob-" می تواند به معنای "در جهت، به سمت" و در عین حال "در مقابل" یا "در جهت یا روشی بر خلاف معمول" باشد (مانند "عکس"). کپر "گرفتن، گرفتن" است. در عین حال، «اشغال کردن» به معنای «به کار گرفتن، استفاده کردن، به کار بردن پیشه» است. (از اکسفورد انگلیسی فرهنگ)
ii یک نسخه بزرگتر از این حلقه، با توضیحات بسیاری از ابتکارات ذکر شده در آن، می توانید اینجا دانلود کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد پیوندهای اقتصاد همبستگی، به ایتان میلر مراجعه کنید، "اقتصاد همبستگی: مفاهیم و مسائل کلیدی" در امیلی کاوانو، تام مسترسون، و جاناتان تلر-الزبرگ (ویرایشها)، اتحاد اقتصاد I: بنا جایگزین برای مردم و سیاره. امهرست، MA: مرکز اقتصاد مردمی، 2010.
iii ببینید یشنا، "جوامع مراقبت، سازمان هایی برای آزادی." OrganizingUpgrade.com.
iv، برای مثال، را ببینید اتحاد تجاری برای اقتصادهای محلی زندگی (BALLE).
v اتمام فدراسیون تعاونی های کارگری آمریکا برای اطلاعات بیشتر.
تشکر به کیت بوورمن، که الهام بخش این قطعه و ارائه بسیار سخت ایده ها و حمایت کردن، و به مایکل جانسونآنی مک شیراس، شاینا وبر، لن کریمرمن و آن اوبراین برای شان عالی افکار و ویرایش ها
پست الکترونیک (ایمیل) اتان در: leave.omelas (-at-) gmail.com
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا