توافقنامه تجارت آزاد آمریکا و کلمبیا که در ابتدا پنج سال پیش امضا شد، اکنون به تصویب کنگره آمریکا رسیده است. همراه با FTAهای مشابه با کره جنوبی و پاناما. علیرغم مخالفت اعلام شده اوباما با هر سه توافق نامه به عنوان نامزد ریاست جمهوری و در سال 2008، دولت بوش و اوباما تلاش اندکی برای ترویج این توافق نکردند. شکایت از "رهبرانی [که] مواضع خود را در تجارت با سیاست لحظه تغییر می دهند" [1]. در 3 اکتبرrd اوباما قانون تجارت آزاد را به کنگره ارائه کرد، جایی که این توافقنامه ها با وجود مخالفت بسیاری در حزب خود رئیس جمهور به سرعت تصویب شد.
"توافق تجارت آزاد" کوتاه نویسی مناسب است، اما گمراه کننده است. چنین توافقهایی تجارت را کاملاً آزاد نمیسازند، حتی کمتر عادلانه. آنها نقش دولت ها را در بازارها حذف نمی کنند، زیرا یارانه های کشاورزی ایالات متحده و سایر اشکال کمک به شرکت ها مجاز است ادامه یابد. و در حالی که آنها آزادی شرکتها و بانکها را برای جابجایی پول و فعالیتهای خارج از کشور افزایش میدهند، مطمئناً آزادی کارگران را برای دستیابی به دستمزد و شرایط کاری بهتر با جابجایی در آن سوی مرزها افزایش نمیدهند، همانطور که در یک اقتصاد جهانی واقعاً آزاد شده - در واقع، به نظر می رسد اقدامات ضد مهاجرتی ایالات متحده هر روز سخت تر و بیگانه هراس تر می شود.
چنین واقعیتهایی منعکسکننده انگیزه بزرگتر در پشت قراردادهای آزاد تجاری است که از نظر تاریخی ثابت کرده است که چند برنده بزرگ و میلیونها بازنده در همه کشورهای درگیر ایجاد میکند. بحث برانگیزترین قرارداد از میان این سه قرارداد، FTA ایالات متحده و کلمبیا، موردی گویا است که ناشی از منافع درهم تنیده سود شرکت ها و ژئوپلیتیک ایالات متحده است.
زمزمه "Kumbaya": سرخوشی شرکت ها
شرکت های بزرگ ایالات متحده خوشحالی خود را نسبت به قراردادهای آزاد تجاری پنهان نکرده اند. سازمان های تجاری بزرگ مانند انجمن ملی تولید کنندگاناز اتاق بازرگانی، و میز گرد تجاری همه از معرفی این قانون با بیانیه های عمومی شاد استقبال کردند. منافع تجارت کشاورزی مانند شورای ملی تولیدکنندگان گوشت خوکازانجمن ملی گندم کارانو US Wheat Associates نیز همین کار را کردند. فهرست شرکتهای منفرد که برای FTA لابی میکنند شامل بسیاری از نامهای آشنا است: الکتریکی عمومی, آی بی ام, وال مارت, سیتی گروپ, خون اشام. اخیرا هفته کسب و کار داستان در مورد FTA ایالات متحده و کلمبیا اشاره کرد که "شرکت هایی مانند جنرال الکتریک، وال مارت و سیتی گروپ" احتمالا "ذینفعان بزرگ" از این معامله خواهند بود. در آوریل گذشته، ویلیام لین، لابیگر اصلی کاترپیلار، نسبت به تصویب FTA و اثرات آن ابراز خوشبینی کرد که آشکارا در میان لابیگران شرکتها گسترده است. من نمی گویم که ما همه آواز می خوانیم کمبایااو گفت، "اما ما شروع به زمزمه کردن آن می کنیم" [2].
خوشبینی لین کاملاً موجه است. شرکت های بزرگ در آمریکا تکنولوژی ها, استخراج معدن، کشاورزی، خرده فروشی و سرمایه گذاری بخشها احتمالاً تحت این قراردادها عملکرد خوبی خواهند داشت. شرکت های آمریکایی دسترسی آسان تری به بازارهای کلمبیا، پاناما و کره خواهند داشت و اغلب می توانند قیمت های پایین تری نسبت به رقبای داخلی در آن کشورها ارائه دهند. این شرکت ها متحدان قوی در کنگره و دولت اوباما دارند که نقش فروشندگان در خارج از کشور را برای آنها بر عهده گرفته اند. ماکس باوکوس، رئیس کمیته مالی سنا، می نویسد: در مجله سیاست خارجی کلمبیا "بازار بزرگ و رو به رشدی برای صادرات کشاورزان، دامداران و کارآفرینان آمریکایی است... این دومین بازار بزرگ در آمریکای جنوبی برای کشاورزان آمریکایی و سومین بازار بزرگ برای تولیدکنندگان آمریکایی است." ایالت مونتانا ماتیاس ورننگو، اقتصاددان اشاره می کند که FTA کلمبیا همچنین جریانهای مالی در داخل و خارج از کلمبیا را کاهش میدهد و آزادی شرکتهای خارجی، مؤسسات مالی و سفتهبازان را برای بازگرداندن سود و داراییهای مالی در صورت تمایل به کشور افزایش میدهد - فرمولی که ثابت شده است ثبات بلندمدت را به خطر میاندازد. و قدرت دولت های محلی را برای «پیگیری اهداف اشتغال کامل، رشد بیشتر و توزیع بهتر درآمد» محدود می کند. مزایای اضافی برای شرکتهایی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند شامل افزایش آزادی آلودگی، تعهدات کمتر برای خرید مواد از منابع محلی یا سرمایهگذاری پول در اقتصادهای محلی و توانایی شکایت بیش از مقررات دولتی که مانع از "سودهای آینده مورد انتظار" می شود [3].
البته، لابیها و سیاستمداران معمولاً هنگام صحبت با مطبوعات تجاری و مجلات نخبگان سیاست خارجی، که میدانند مردم عادی آن را نادیده میگیرند، رک و راست هستند. در عوض، بیانیههای عمومی پرمخاطب بر انگیزههای ادعایی «ایجاد شغل» در پشت قراردادهای آزاد تجاری تاکید میکنند، با لابیهای شرکتی که بهعنوان شهروندان بزرگوار و وطنپرست معرفی میشوند تا سرمایهداران سود محور. این میز گرد تجاریبرای اولین بار، خواستار تصویب قراردادهای آزاد تجاری به منظور کمک به رقابتی نگه داشتن ایالات متحده و ارتقای رشد اقتصادی و مشاغل ایالات متحده است... این سه توافق نامه تجاری همچنین حدود 250,000 شغل ایجاد می کند که در زمانی که بیش از 4 مورد نیاز است. درصد آمریکایی ها بیکار هستند» [XNUMX]. همدردی ایثارگرانه برای وضعیت اسفبار طبقه کارگر ایالات متحده از سوی یک درصد ثروتمند واقعا قابل تحسین است.
زیربنای تمام اظهارات عمومی در مورد صادرات و ایجاد شغل این ادعای ضمنی است که "آنچه برای مدیران عامل و سهامداران خوب است برای کارگران و عموم مردم نیز خوب است." مانند کاهش مالیات برای شرکت ها و میلیونرها، قراردادهای تجارت آزاد به نفع همه طرف های جامعه است. آنها طبیعی، منطقی، عقل سلیم هستند. به گفته مشاور ارشد جنرال الکتریک دل رنیگار، که ریاست یک لابی تجاری معروف به ائتلاف تجاری آمریکای لاتین را بر عهده دارد، "واقعیت ساده این است که توافق نامه های تجارت آزاد کار می کنند" [5].
آنها واقعاً کار می کنند، هرچند برای بخش کوچکی از جمعیت هر کشور درگیر. گاهی اوقات این واقعیت بی سر و صدا تصدیق می شود. جوزف هوگ، مشاور مالی کهنه کار، در 4 اکتبرth آنلاین ارسال با عنوان "چگونه از معاملات تجارت آزاد آتی سود ببریم" بیان می کند:
اگرچه توافق با کره جنوبی تا حد زیادی بزرگترین است، اما تردید وجود دارد که حتی افزایش تخمینی 10.9 میلیارد دلاری صادرات در سال اول تجارت آزاد، اقتصاد کندی را در قرمز، سفید و آبی حرکت دهد. این می تواند تأثیر مهم تری بر سبد سهام شما داشته باشد، به ویژه بخشی که به بازارهای نوظهور اختصاص داده شده است.
به نظر می رسد که صراحت برای تحلیلگران مالی آسان تر از سیاستمداران و متخصصان روابط عمومی شرکت ها باشد. بدون نگرانی در مورد وجهه عمومی، و به وضوح برای خوانندگانی که دارای «پرتفولیوی» قابل توجهی هستند، می نویسد، ظاهراً هوگ نیازی به تداوم این تصور احمقانه که مدیران عامل و سهامداران منافعی مشابه سرایداران خود دارند احساس نمی کند.
تجربه تاریخی اخیر در مورد قراردادهای تجارت آزاد، مشاهدات هوگ را تأیید می کند، و همچنین اثرات منفی را برای بخش های بزرگی از جامعه در هر کشور درگیر نشان می دهد. نزدیک به دو دهه از توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) بهترین پیش بینی از آنچه که سه قرارداد آزاد تجاری فعلی به ارمغان می آورد ارائه می دهد. برخلاف وعدههای دولت ایالات متحده، شرکتها و اقتصاددانان متحد قبل از سال 1994، نفتا در واقع به نیروی کار آسیب رسانده است. هر سه کشور درگیر [6]. در حالی که گسترش صادرات آمریکا از نظر فنی انجام داد حمایت از ایجاد شغل در ایالات متحده، تعداد مشاغل ایجاد شده کمتر از تعداد مشاغل جابجا شده بود که در نتیجه شرکتها فعالیت خود را به مکزیک منتقل کردند و کسری تجاری در حال گسترش ناشی از توافق بود. زیان خالص تا سال 2010 تقریباً بود 700,000، عمدتاً در بخش تولید. کارگران آواره به صف بیکاران پیوسته اند و یا مجبور به پذیرش مشاغل متزلزل تر با دستمزدهای کمتر شده اند. افزایش کسری تجاری که منجر به از دست دادن خالص مشاغل می شود، الف نتیجه مشترک از هفده قرارداد آزاد تجاری که ایالات متحده در آن مشارکت دارد. همانطور که هاگ مشاهده می کند، موافقت نامه های تجارت آزاد نه تنها به کارگران ایالات متحده کمک نمی کند، بلکه به طور فعال به آنها آسیب می زند [7].
مکزیک در شرایط نفتا حتی بدتر از این هم عمل کرده است و در اطراف شکست خورده است 2.5 میلیون مشاغل مرتبط با کشاورزی تا سال 2005، عمدتاً به دلیل هجوم گسترده غلات ارزان (و با یارانه بالا) ایالات متحده به بازار داخلی مکزیک. بسیاری از مشاغل جدید بود در دهه 1990 و 2000 ایجاد شد، اما این واقعیت به تنهایی گمراه کننده است. اولاً، تعداد مشاغل ایجاد شده لزوماً بیشتر از مشاغل حذف شده در کشاورزی و مشاغل کوچک به دلیل واردات ایالات متحده نبود [8]. دوم، متوسط نرخ سالانه ایجاد شغل کاهش یافته است به طور قابل توجهی در اوایل دهه 2000 در مقایسه با نرخ دهه 1990. ثالثاً، مشاغل ایجاد شده در صنعت ماکیلادورا و سایر بخشها به شدت متزلزل هستند، با دستمزدهای پایین و مزایای اجتماعی کم یا بدون آن. متوسط دستمزدهای واقعی تا سال 2004 بسیار کمتر از یک دهه قبل در بیشتر بخشهای اقتصاد بود. به عنوان اقتصاددان مکزیکی کارلوس سالاس یادداشت هااقتصاد مکزیک به عنوان یک کل بیشتر متکی به «مونتاژ محصول بر اساس نهادههای وارداتی با ارتباط کم یا بدون هیچ ارتباطی با بقیه دستگاههای تولیدی کشور» شده است، با دستمزدهای پایین به جای نیروی کار ماهر، مزیت نسبی اصلی کشور. مشاغل با دستمزد مناسب که از ایالات متحده ناپدید شدند، دوباره در مکزیک ظاهر نشدند، بلکه کاملاً ناپدید شدند. جریان مهاجران مکزیکی به ایالات متحده نیز پس از سال 1994 به طور چشمگیری افزایش یافت که شاهدی دیگر بر دستاوردهای شگفت انگیز نفتا در حوزه ایجاد شغل است [9].
در هر سه کشور، نفتا منجر به افزایش فوقالعاده اهرم شرکتهای فراملیتی شده است، که هرگز از تهدید جابهجایی یا برداشت داراییها برای پایین نگهداشتن دستمزدها و مالیاتها، شرایط کاری بد، و استانداردهای زیستمحیطی ضعیف استفاده نمیکنند. نتایج دوگانه سود و قدرت شرکتی بالاتر همراه با "مسابقه به سمت پایین" شتابان در میان کشورهای درگیر است که به معنای کیفیت زندگی به تدریج پایین تر برای جمعیت عمومی در هر کشور است. اگرچه قرارداد آزاد تجاری کلمبیا به اندازه نفتا تأثیری نخواهد داشت، تاریخچه نفتا و قراردادهای تجارت آزاد مشابه به توضیح گروه «کامبایا» از نخبگان شرکتها کمک میکند [10].
مزایای ژئوپلیتیکی
لابیهای شرکتی و اهداکنندگان کمپین تنها نیروهای پشت این قراردادهای تجاری نیستند. اهداف ژئوپلیتیکی دولت ایالات متحده در آمریکای لاتین نیز نقش کلیدی در معاملات پاناما و کلمبیا ایفا می کند. برای دهه گذشته، ژئوپلیتیک اصلی تهدید به گفته مقامات اطلاعاتی ایالات متحده، سلطه ایالات متحده در آمریکای لاتین، مجموعه ای از "دولت های پوپولیست رادیکال" بوده است که تحت فشار جمعیت فقیر که خواستار زندگی بهتر هستند، جایگزین های "دولتی" را برای "سرمایه داری بازار" ترویج کرده اند. به طور مستقیم با ابتکارات ایالات متحده در تضاد است. برای دولت اوباما، ترویج "بازگشت به اقتصاد بازار آزاد" در ونزوئلا، کوبا و جاهای دیگر اولویت بالایی است، به ویژه با توجه به این واقعیت که آمریکای لاتین اصلی ترین منبع نفت برای ایالات متحده است. این هدف اقتصادی به طور جدایی ناپذیری با هدف ژئوپلیتیکی ارتقاء دولت های تابع ایالات متحده که قدرت یا سیاست های ایالات متحده را به چالش نمی کشند، مرتبط است. نه تنها ونزوئلا و کوبا، بلکه بسیاری از دولتهای کمتر رادیکال مانند برزیل، به طور فزایندهای از سیاستهای ایالات متحده انتقاد کرده و مالکیت ایالات متحده بر نیمکره را رد کردهاند. در این فضای خصمانه، پرورش متحدان نه تنها برای بازگرداندن کنترل بر منطقهای که دولت آمریکا مدتهاست «حیاط خلوت» خود را در نظر میگیرد، بلکه برای حفظ قدرت و اعتبار در جاهای دیگر نیز حیاتی است. همانطور که شورای امنیت ملی در سال 1971 توصیه کرد، حفظ کنترل ایالات متحده بر آمریکای لاتین تقریباً یک پیش نیاز "برای دستیابی به نظم موفق در سایر نقاط جهان" است [11].
به نظر می رسد که سیاستمداران هر دو حزب نقش FTA کلمبیا و پاناما را در پیشبرد این هدف درک می کنند. سناتور دموکرات ماکس باوکوس یادداشت ها که کلمبیا یک "همپیمان استراتژیک قوی در منطقه ای اغلب پرآشوب جهان" است، در حالی که رئیس جمهوری خواه کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان، نماینده ایلنا روس-لهتینن، که به دلیل انتقادهای شدیدش از دولت های کوبا و ونزوئلا شهرت دارد، صحبت می کند در مورد نیاز به «نشان دادن تعهد مستمر خود» به «متحدان کلیدی ایالات متحده» در منطقه. در سال 2007، گروهی از دموکراتهای برجسته، از جمله وزیر دفاع کنونی لئون پانتا، یک پیام ارسال کردند. نامه به دموکراتهای کنگره هشدار داد که «نفوذ منطقهای ایالات متحده در خطر است» به دلیل دولتهایی که «به شدت در حال ترویج دیدگاه جایگزین برای آمریکای لاتین و کارائیب هستند». در این نامه آمده است که تصویب قراردادهای آزاد تجاری با پرو، کلمبیا و پاناما "مستقیماً از روابط و منافع اساسی در منطقه حمایت می کند." ویراستاران راست گرای واشنگتن پست، در عین حال، دارند پیش بینی که "منافع سیاسی بسیار مهم تر از اقتصادی و اخیر خواهد بود." نیویورک تایمز گزارش می گوید که تصویب قراردادهای آزاد تجاریدر درجه اول به عنوان یک دستاورد سیاسی و به دلیل ارزش سیاست خارجی آن در تحکیم روابط با متحدان استراتژیک مهم است. پیش بینی می شود که منافع اقتصادی آن اندک باشد. [12].
ترویج قراردادهای آزاد تجاری دوجانبه یک استراتژی اصلی دولت ایالات متحده در آمریکای لاتین از زمان شکست پیشنهاد "موافقتنامه تجارت آزاد قاره آمریکا" توسط دولت بوش در سال 2005 بوده است. FTA ایالات متحده و پرو در سال 2009، به تضمین رژیم های تجاری دوستدار شرکت ها در یک رشته از کشورها که از مکزیک تا سواحل اقیانوس آرام آمریکای مرکزی و جنوبی کشیده شده اند، کمک کرده است. تصویب قراردادهای آزاد تجاری کلمبیا و پاناما این بلوک را بیشتر تحکیم می کند. چنین توافقهایی نه تنها با پروژههای ادغام اقتصادی جایگزین کشورهایی مانند ونزوئلا، بولیوی، برزیل و آرژانتین مقابله میکنند، بلکه دولتهای آمریکای لاتین را نیز بهراحتی درگیر سیاستهایی میکنند که توسط هیچ رئیسجمهوری چپگرا که در آینده انتخاب میشود به راحتی لغو نخواهد شد. [13].
آنچه "کلمبیایی ها" فکر می کنند
بر اساس یک توافقنامه در سال 2008، مزایای یک توافق تجارت آزاد برای کلمبیاییها بسیار واضح است. گزارش از موسسه کاتو به عنوان شاهد، نویسندگان گزارش به سرجیو فاجاردو، شهردار سابق شهر مدلین اشاره می کنند که بیان می کند تمایل ایالات متحده برای "کمک به حل مشکلات" در کلمبیا [14]. سایر کلمبیایی ها به جز فاجاردو نیز از طرفداران سرسخت FTA بوده اند. آنها شامل رؤسای جمهور آلوارو اوریبه و خوان مانوئل سانتوس می شوند که دستکم از این کار حمایت کرده اند چندین میلیون دلار به چند شرکت های لابی در واشنگتن به نمایندگی از معامله. مدیران بازرگانی کلمبیایی که شرکتهایشان کالاهای خود را به ایالات متحده صادر میکنند نیز داشتهاند درخواست کرد تصویب معامله در سطح قاره، انجمن اتاق های بازرگانی آمریکا در آمریکای لاتین (AACCLA) متشکرم دولت اوباما برای ارسال FTA به کنگره [15].
شهرداران، رؤسای جمهور و مدیران تجاری ممکن است برای یک ناظر معمولی بخش بسیار باریکی از جامعه به نظر برسند، اما برای صاحب نظر و روشنفکر ماندارین که به خوبی آموزش دیده اند، آنها کلمبیایی ها هستند که اهمیت دارند.
تجارت آزاد به اندازه گلوله ها ما را می کشد: برخی از "نگرانی های منطقه ای"
به گفته کاتو، در حالی که مزایای بسیاری از FTA ایالات متحده و کلمبیا برای تقریباً همه افراد منطقی در ایالات متحده و کلمبیا "بسیار واضح" است، تنها تعداد کمی از بوروکرات های کارگری و قانونگذاران دموکرات با "نگرانی های منطقه ای" با این قرارداد مخالفت کرده اند. موسسه و دیگر مفسران راست [16]. به خاطر کنجکاوی، اجازه دهید برخی از این نگرانیهای کوچک را مرور کنیم.
کلمبیا بدترین ناقض حقوق بشر در آمریکای لاتین است و برای دو دهه است که علیرغم برخی رقابت های قابل توجه، ناقض حقوق بشر بوده است. در ژوئن 2011 بررسی سالانه نقض حقوق صنفی، کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری گزارش که «آزار و اذیت اتحادیههای کارگری و فعالیتهای اتحادیههای کارگری همچنان سیستماتیک در داخل کشور است». کلمبیا تمایز خود را به عنوان کشوری با بیشترین قتل اتحادیههای کارگری در جهان حفظ میکند که شامل بیش از نیمی از آنها است.51) از مجموع جهانی در سال 2010 (پاناما در قاره آمریکا سوم شد، با شش عضو اتحادیه کارگری کشته شدند؛ متحد ایالات متحده، گواتمالا با ده نفر دوم شد). اخیرا دیده بان حقوق بشر گزارش به "عدم پاسخگویی مزمن در مورد موارد خشونت ضد اتحادیه" اشاره می کند. همین گزارش همچنین نشان میدهد که بیشتر قتلهای ضد اتحادیه به دست شبهنظامیان راستگرا رخ میدهد (یک یافته تایید شده توسط دیگر مطالعات اخیر)، و اینکه اغلب شواهدی مبنی بر همکاری با «اعضای نیروهای امنیتی یا سرویسهای اطلاعاتی» وجود دارد. در چند سال گذشته نیز ده ها مورد وجود داشته است قتل دهقانان و جابجایی اجباری مداوم جوامع روستایی، به میزان 200,000 بر اساس یک مارس 2010، مردم هر ساله، به همین ترتیب، در میان فضای «معافیت از مجازات عمومی» گزارش سازمان ملل متحد. خشونت جنسی گسترده است و تا حدی منعکس کننده «شکست بومی» دولت کلمبیا در پیگرد قانونی مهاجمان است که از فضای «معاونت از مجازات عمیقاً ریشهدار» برخوردار هستند. گزارش توسط سازمان عفو بین الملل کشیش ها اغلب هستند کشته شد برای سخن گفتن علیه فقر و ظلم [17].
یکی از عوامل اصلی این خشونت، البته دولت ایالات متحده است. نیروهای ارتش و پلیس کلمبیا، که مدت هاست شناخته شده برای همکاری با شبه نظامیان دست راستی، دریافت کرده اند 2.2 میلیارد دلار کمک های ایالات متحده در پنج سال گذشته علاوه بر این، ارتباط مستقیمی بین کمک های ایالات متحده و خشونت شبه نظامی وجود دارد، همانطور که مطالعات اخیر انجام شده است مرکز توسعه جهانی و کمک هزینه آشتی و دفتر ایالات متحده در کلمبیا به این نتیجه رسیده اند [17]. رئیس جمهور خوان مانوئل سانتوس، در سال 2010 افتتاح شد. کارهای کمی انجام داده است برای بهبود وضعیت، با وجود افسانه ستایش از واشنگتن به دلیل "پیشرفت های قابل توجه در وضعیت حقوق بشر". توافق تجاری با کلمبیا تنها خواهد بود این سیگنال را تقویت کنید از واشنگتن [18].
سوابق وحشتناک حقوق بشر کلمبیا توجه لیبرال ها را به خود جلب کرده است، اما پیامدهای منفی FTA بسیار فراتر از تشویق صرف خشونت جناح راست است. اتحادیههای کلمبیایی و جنبشهای مردمی که نماینده کارگران، دهقانان، زنان و اقلیتهای قومی هستند، اغلب استدلال میکنند که اقتصاد نئولیبرالی به همان اندازه خشونتهای نظامی و شبهنظامی مضر است. مطابق با گوستاوو تریانا از CUT، بزرگترین فدراسیون اتحادیه کلمبیا، "تجارت آزاد به اندازه گلوله ما را می کشد" [19].
ارقام از وزارت کشاورزی خود کلمبیا به این نگرانی محلی اشاره می کند. در سال 2004، این وزارتخانه تخمین زد که حذف کامل تعرفهها بر محصولات کشاورزی - که در چارچوب FTA برای کلمبیا، البته نه برای ایالات متحده، مورد نیاز است - باعث کاهش 35 درصدی اشتغال خواهد شد. همان مطالعه اشاره می کند که یک توافق تجارت آزاد با ایالات متحده، بسیاری از کشاورزان دهقان را با سه گزینه مواجه می کند: «مهاجرت به شهرها یا کشورهای دیگر (به ویژه ایالات متحده)، کار در مناطق کشت مواد مخدر، یا وابستگی به گروه های مسلح غیرقانونی. " وضعیت در حومه کلمبیا در حال حاضر وخیم است و 1.15 درصد از مالکان آن را کنترل می کنند. 52 درصد از زمین و سه چهارم از ساکنان روستایی کشور، یا حدود 11 میلیون نفر، در فقر زندگی می کنند. اما همیشه جا برای بدتر شدن وجود دارد [20].
افتتاحیه آوریل 2011 نامه به رؤسای جمهور اوباما و سانتوس از دو دوجین سازمان دهقانی، بومی و محیط زیستی در کلمبیا، نگرانی محلی تریانا را بیشتر توضیح می دهد. امضاکنندگان هشدار میدهند که FTA «عواقب سنگینی بر زندگی، موجودیت و سرزمینهای ما خواهد داشت» و «تنها منجر به تعمیق حقوق بشر [نقض]، تخریب محیطزیست و آسیبهای زیستمحیطی غیرقابل جبران، انقراض جوامع بومی، داخلی خواهد شد. جابجایی و اعمال ناعادلانه کار. به این ترتیب، این تصمیم به یک عامل بیثباتکننده جدید تبدیل خواهد شد که منجر به افزایش بحرانهای زیستمحیطی و غذایی خواهد شد.» در این نامه همچنین آمده است که شبهنظامیها در سراسر کشور «به همدستی با نیروهای امنیتی ادامه میدهند» و «شرکتها و صنعتگران» «ذینفعان شبهنظامیها و پاراسیاسیها» هستند. مشابه نامه بیش از پنجاه تن از بزرگترین اتحادیهها و سازمانهای جنبش اجتماعی کلمبیا «جنبههای بسیار مضر FTA در مورد حقوق اقتصادی و اجتماعی جمعیت کلمبیا» مانند «سیل واردات محصولات کشاورزی به بازار داخلی ما» و احتمال اینکه شرکتهای دارویی از قوانین مالکیت معنوی برای محروم کردن کلمبیایی ها از دسترسی به داروهای ضروری استفاده خواهد کرد. آ بیانیه از سوی فدراسیون ملی بومی کلمبیا بسیاری از همین نگرانی ها منعکس شد، در حالی که فرآیند جوامع سیاه کلمبیا (PCN) عنوان آن را اعلام کرد. نامه در مورد FTA "مصادره، سرکوب و مرگ" [21].
نظرسنجیهای عمومی در کلمبیا معمولاً غیرقابل اعتماد هستند، زیرا اغلب نظرسنجیها انجام میدهند تمرکز در مورد کلمبیاییهای نسبتاً مرفه شهری با تلفن به استثنای میلیونها کشاورز روستایی و جوامعی که بیشترین ضربه را از FTA خواهند دید. با این حال، برخی نظرسنجی ها نشان میدهد که کلمبیاییها بیشتر مخالف FTA هستند تا از آن حمایت کنند [22]. اما چنین شواهدی برای مفسران جریان اصلی بی ربط است. نخبگان کلمبیایی تمایل دارند از FTA حمایت کنند، بنابراین "کلمبیایی ها" از آن حمایت می کنند.
به همین ترتیب در ایالات متحده، جایی که منافع و خواسته های رهبران دولت و نخبگان اقتصادی به طور معمول به عنوان منافع عموم به تصویر کشیده می شود. اما شواهد واقعی نظرسنجی جالب است. سپتامبر 2010 نظرسنجی توسط دو رسانه خبری با روابط نزدیک با شرکت هایی که از قراردادهای آزاد تجاری (FTA) فعلی سود می برند - NBC و وال استریت ژورنال- دریافت که 53 درصد از مردم فکر می کنند که توافقات تجارت آزاد "به ایالات متحده آسیب رسانده است"، در حالی که تنها 17 درصد فکر می کنند که آنها کمک کرده اند. شصت و نه درصد فکر می کنند که توافقنامه های تجارت آزاد "هزینه ای برای مشاغل ایالات متحده داشته است." دیگر نظرسنجی ها از سالهای اخیر نتایج تقریباً مشابهی را به همراه داشتهاند، با بیزاری عمومی از "تجارت آزاد" ظاهراً در حال افزایش است [23]. به عبارت دیگر، بسیاری از نگرانیهای جزئی که در بالا ذکر شد، در واقع با اکثریت مردم ایالات متحده و شاید اکثر کلمبیاییها نیز مشترک است.
اگرچه سه قرارداد آزاد تجاری کنونی تصویب شده است، ائتلاف های بزرگی از سازمان های مردمی در سه کشور مربوطه، و یک جنبش کوچک اما در حال رشد در اینجا در ایالات متحده، پایه های مبارزه طولانی را ایجاد کرده اند که برای کاهش معاملات ضروری است. اثرات منفی و ایجاد یک دموکراسی معنادارتر در جوامع مربوطه ما. از بسیاری جهات، مخالفت فراملی با قراردادهای آزاد تجاری کنونی منعکس کننده جنبش های دموکراسی خواه است که در سراسر جهان در طول سال 2011، از جهان عرب گرفته تا اروپا و ویسکانسین، تا کنونی شکل گرفته است. اشغال وال استریت توسط هزاران دانشجو، اعضای اتحادیه، بیکار، و فعالان اجتماعی. همه این جنبشها با این پیشفرض ساده متحد میشوند که مردم، به جای نهادهای غیرپاسخگو، باید بر تصمیمهایی که بر زندگیشان تأثیر میگذارد، کنترل داشته باشند. مانند معترضان در وال استریت یا تظاهرکنندگان طرفدار دموکراسی در جهان عرب، آن دسته از منافع محلی که با توافقنامه های تجارت آزاد مخالفت کرده اند، سرسختانه از پذیرفتن استدلال ناگفته ای که توسط سیاستمداران، رهبران شرکت ها و مفسران جریان اصلی بیان می شود، امتناع می ورزند: اینکه برخی افراد مهم هستند. و اکثر مردم این کار را نمی کنند.
یادداشت
*این مقاله در ابتدا قبل از تصویب FTA نوشته شده بود، اما برای منعکس کننده تایید آن توسط کنگره ایالات متحده به روز شده است.
[1] «سخنرانی باراک اوباما در 12 فوریه،» نیویورک تایمز، 12 فوریه 2008، به نقل از Matías Vernengo، "FTA کلمبیا: فقط شرکت ها برنده می شوند." گزارش NACLA در آمریکا 44، شماره 3 (مه/ ژوئن 2011): 47. همچنین به لورا کارلسن مراجعه کنید. "جسارت در قراردادهای تجارت آزاد" سیاست خارجی در تمرکز، 14 ژوئیه 2011. در مورد برخی از اثرات بالقوه معامله پاناما، به ترزا کوراجو مراجعه کنید، پاناما: بهشت مالیاتی تجارت آزاد، FPIF، September 14، 2011.
[2] با توجه به ویکیپدیا، ریشه های آهنگ کمبایا نامشخص است، اما "در ابتدا با وحدت انسانی و معنوی، نزدیکی و شفقت مرتبط بود" - آشکارا احساسات لین نسبت به رهبران شرکت های دیگرش. مارک دراجم، "مزایای معامله تجارت آزاد آمریکا و کلمبیا" را ببینید. هفته کسب و کار (آوریل 14 ، 2011).
[3] باوکوس، "بازار خوبی: چرا کارگران آمریکایی به توافقنامه تجارت آزاد ایالات متحده و کلمبیا نیاز دارند." سیاست خارجی (22 آوریل 2011); Vernengo، "FTA کلمبیا: فقط شرکت ها برنده می شوند"، 48. در مورد الزامات مقررات زدایی مالی و مقرراتی که به شرکت ها اجازه می دهد شکایت کنند، همچنین به شهروند عمومی مراجعه کنید، «نکات بحث: سوء استفاده های وحشتناک از کار کلمبیا از جمله دلایل طولانی برای مخالفت با FTA کلمبیا است.» 7 آوریل 2011، صص 3-5.
[4] "بیانیه میزگرد تجاری در مورد ارسال توافقات تجاری توسط کاخ سفید به کنگره"، 3 اکتبر 2011.
[5] LATC، «ائتلاف تجاری از گامهای بعدی برای موافقتنامههای ارتقای تجارت ایالات متحده-کلمبیا و پاناما-آمریکا استقبال میکند»، 3 اکتبر 2011.
[6] رابرت ای. اسکات، کارلوس سالاس، و بروس کمپبل، بازبینی نفتا: هنوز برای کارگران آمریکای شمالی کار نمی کند، مقاله توجیهی موسسه سیاست اقتصادی شماره 173 (26 سپتامبر 2006). یکی از نشانه های تشویق رسانه های ایالات متحده برای FTA در 27 اکتبر است نیویورک تایمز مقاله ای توسط دانشمند علوم سیاسی، لینا موزلی، که استدلال می کند که قراردادهای آزاد تجاری منجر به دستمزدهای بالاتر، مشاغل بیشتر و حمایت های قوی تر از نیروی کار در همه کشورهای درگیر می شود ("تجارت آزاد می تواند استانداردهای کار در خارج از کشور را افزایش دهد"). موزلی به همان اندازه میتوانست ادعا کند که کوتولهها و جذامیها جهان را تسخیر خواهند کرد.
[7] رابرت ای. اسکات، "میراث نفتا: افزایش کسری تجاری منجر به جابجایی شغلی قابل توجه و کاهش کیفیت شغلی برای ایالات متحده می شود"، بخش 1 در بازبینی نفتا, 4, 11, 13; اسکات، سمت جنوب: تجارت ایالات متحده و مکزیک و جابجایی شغل پس از نفتا, EPI Briefing Paper #308 (3 مه 2011)، 5; شهروند عمومی، «نقاط صحبت کردن»، 5.
[8] کارلوس سالاس در مورد دشواری تعیین دقیق تعداد شغل در صنعت ماکیلادورا به دلیل نفتا در «بین بیکاری و ناامنی در مکزیک: نفتا وارد دهه دوم خود می شود» در همان، 44 (در مورد از دست دادن/ایجاد شغل) بحث می کند. ، رجوع کنید به ص 42-46). رقم 2.5 میلیون در جان بی جودیس، "اسرار تجاری: مشکل واقعی نفتا" ذکر شده است. جمهوری جدید (آوریل 9 ، 2008).
[9] همان، 40-49. دیوید بیکن را نیز ببینید، افراد غیرقانونی: چگونه جهانی شدن باعث ایجاد مهاجرت و جرم انگاری مهاجران می شود (بوستون: Beacon Press، 2008)؛ کالین هریس، «نفتا و []اقتصاد سیاسی مهاجرت»، مجله Z 23، شماره 7 (ژوئیه 2010).
[10] در مورد توافقنامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی، به گزارش نظارت سالانه سوم ائتلاف توقف CAFTA مراجعه کنید. DR-CAFTA: اثرات و جایگزین ها (دوم [حدود دسامبر 2008]).
[11] برای نقل قول ها به من مراجعه کنید "دو، سه، بسیاری از کلمبیا: منطق و پیامدهای چشم انداز ایالات متحده برای آمریکای لاتین." سیاست خارجی در کانون / ZNet، 29 دسامبر 2010 / 13 ژانویه 2011.
[12] Baucus، "یک بازار برای خیر"; "روس لهتینن از اعلامیه ارسال پیمان های تجاری با تاخیر طولانی به کنگره استقبال می کند..." کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان، 3 اکتبر 2011; پانتا و همکاران، "نامه سرگشاده به دموکرات های کنگره،" کرونیکل کسب و کار لاتین، 24 سپتامبر 2007. نویسندگان این دومی ظاهراً در محکوم کردن کسانی که "چشم انداز جایگزین برای آمریکای لاتین و دریای کارائیب" را ترویج می کنند، که از دیرباز نابرابرترین منطقه جهان و خطرناک ترین منطقه جهان برای آن هستند، از طنز بسیار غافل شده اند. فعالان اتحادیه - فقط دو شاخص گویا از دستاوردهای تاریخی و جاری امپریالیسم، سرمایه داری و نژادپرستی را ذکر کنیم. "آقای. قرارداد تجارت آزاد اوباما با کلمبیا. واشنگتن پست, 6 آوریل 2011; بنیامین آپلبوم و جنیفر اشتاینهاور،تصویب معاملات تجاری کنگره، پایان دادن به بن بست 5 ساله، " نیویورک تایمز، اکتبر 13، 2011.
[13] رجوع کنید به Vernengo، "FTA کلمبیا: فقط شرکت ها برنده می شوند"، 47-48; گرگ گراندین، "آمریکای لاتین عضلانی،" کشور (ژانویه 21 ، 2010).
[14] دیوید گریسولد و خوان کارلوس هیدالگو، "موافقتنامه تجارت آزاد ایالات متحده و کلمبیا: تقویت دموکراسی و پیشرفت در آمریکای لاتین"، بولتن تجارت آزاد شماره. 32 (موسسه CATO، 6 فوریه 2008). نقل قول فاجاردو در واقع از دیوید جی. لینچ آمده است، "کلمبیا برای فرار از گذشته خود تلاش می کند." ایالات متحده آمریکا امروز, 4 اکتبر 2007; گریسولد و هیدالگو بخش دیگری از این نقل قول را نقل می کنند.
[15] اریک لیپتون و استیون آر ویزمن، "بازیگران شبکه گسترده توسط لابی برای پیمان تجاری کلمبیا"، NYT, 8 آوریل 2008; کوین بوگاردوس، "کلمبیا لابی برای معامله تجاری را تقویت می کند" تپه, 15 اردیبهشت 2011; لینچ، "کلمبیا برای فرار از گذشته خود تلاش می کند"؛ بیانیه مطبوعاتی، 3 اکتبر 2011، "AACCLA دولت اوباما را در مورد موافقتنامه های ترویج تجارت ایالات متحده-کلمبیا و پاناما-آمریکا تشویق می کند."
[16] گریسوولد و خوان کارلوس هیدالگو، "موافقتنامه تجارت آزاد ایالات متحده و کلمبیا".
[17] سازمانهای مختلف ارقام کمی متفاوت برای تعداد اتحادیهگرایان کشته شده در سال 2010 ارائه میدهند. گزارش ژوئن 2011 ITUC در ابتدا 49 نفر را اعلام کرد که ظاهراً از آن زمان به 45 تغییر یافته است. من رقم 51 را از Escuela Nacional Sindical کلمبیایی به دلیل نزدیکی بیشتر سازمان به سیاست کلمبیا و قابلیت اطمینان ثابت شده آن در طول سال ها ذکر می کنم. همچنین به پروژه آموزش کار ایالات متحده در قاره آمریکا (USLEAP) مراجعه کنید. «خشونت علیه اتحادیههای کارگری کلمبیا: واقعیت در مقابل افسانه» ژوئن 2011; شهروند عمومی، "نقاط صحبت کردن" 1-3; جیمز جردن، "موافقتنامه تجارت آزاد معلق ایالات متحده و کلمبیا: ادعاهای نادرست در مقابل واقعیت های سخت" جهان وارونه, 6 شهریور 2011; سایت اینترنتی گروه کاری آمریکای لاتین در مورد مسئولیت شبه نظامی به AP، "مطالعه: کلمبیا ضد اتحادیه خشونت ناامید"، 2 اکتبر 2011 مراجعه کنید. Fiscalía General de la Nación (کلمبیا)، Judicialización de los crímenes contra sindicalistas: تجزیه و تحلیل احکام حرفه ای در سال 2000 تا 2011 در عدالت کلمبیا (بدون تاریخ [سپتامبر یا اکتبر 2011؟])، 42. آخرین مطالعه داده هایی را در مورد 315 قاتل جمع آوری کرد که 64 درصد از آنها (201) متعلق به گروه شبه نظامی راستگرای AUC و/یا نیروهای امنیتی کلمبیا بودند. شرکت های چندملیتی آمریکایی مانند دراموند، چیکیتا و کوکاکولا در بسیاری از این قتل ها دست داشته اند. در مورد خشونت جنسی نگاه کنید به عفو بین الملل، "این چیزی است که ما می خواهیم. عدالت!» مصونیت از مجازات خشونت جنسی علیه زنان در درگیری های مسلحانه کلمبیا (سپتامبر 2011). در شش کشیش کشته شدنددر سال 2011، نگاه کنید به "Van seis sacerdotes asesinados en lo corrido del 2011" التیمو (بوگوتا)، نقل شده در Dan Kovalik، "در لانه شیر: ایالات متحده و کلمبیا حملات خود را به کلیسای آزادی افزایش می دهند." کانتر، September 14، 2011.
[18] «دولت ایالات متحده پیشرفت قابل توجهی در زمینه حقوق بشر در کلمبیا را به رسمیت می شناسد»، بیانیه مطبوعاتی بدون تاریخ که در وب سایت سفارت کلمبیا به نقل از آخرین گزارش سالانه حقوق بشر وزارت امور خارجه منتشر شده است. کارلسن، "جسارت توافقنامه های تجارت آزاد." برای اطلاعات بیشتر و استنادات در مورد کمک های نظامی / پلیس ایالات متحده و دانش جوخه های مرگ، به من مراجعه کنید. دو، سه، بسیاری از کلمبیا: منطق و پیامدهای چشم انداز ایالات متحده برای آمریکای لاتین.
[19] به نقل از لینچ، "کلمبیا برای فرار از گذشته خود تلاش می کند."
[20] مطالعه وزارت کشاورزی و آمار فقر روستایی فائو (از سال 2006) که در Public Citizen، "Talking Points"، 5-6، 8، نقل شده است. به دلیل مشکل در وب سایت سازمان، نتوانستم داده های جدیدتر فائو را به دست بیاورم. در مورد نابرابری مالکیت زمین (یکی از بدترین ها در جهان) گزارش اخیر برنامه توسعه سازمان ملل در کلمبیا (PNUD) را ببینید. روستایی کلمبیا: Razones para la esperanza (سپتامبر 2011)، مورد بحث در "Tierra concentrada, modelo fracasado" هفته (بوگوتا)، 25 سپتامبر 2011. در اینجا ذکر این نکته مهم است که آمار فقر را می توان به شدت سیاسی کرد و ابزارهای مختلف اندازه گیری فقر کلمبیا نتایج کاملاً متفاوتی را به همراه دارد. با اقدامات دولت، کلمبیا رسمی نرخ کلی فقر (بر اساس درآمد) 64 درصد است. یک بانک جهانی تخمین زدن از سال 2009 می گوید 46 درصد، در حالی که ظاهرا متفاوت است تخمین زدن برای سال 2009 در بانک جهانی "بانک اطلاعات" می گوید 40 درصد و الف آمار از چیزی که به نظر می رسد ثابت است مختلف مجموعه اندازه گیری های بانک جهانی می گوید تا سال 28 2011 درصد است. USAID آمار و ارقام از سال 2011 می گویند "تقریبا نیمی" از جمعیت. سال گذشته کلمبیا یک «شاخص فقر چند بعدی» ایجاد کرد که براساس آن نرخ فقر فقط 9 درصد. رجوع کنید به بانک جهانی، "مختص کشور: کلمبیا" (دسترسی در 7 اکتبر 2011). جاناتان گلنی، "شاخص جدید کلمبیا برای اندازه گیری فقر مستحق استقبال محتاطانه است." نگهبان, 30 آگوست 2011; USAID، نمایه کشور کلمبیا (دسترسی در 7 اکتبر 2011).
[21] Asociación de Zonas Humanitarias y de Biodiversidad de la cuenca del Jiguamiandó، y Curvaradó-Chocó، و همکاران، به اوباما و سانتوس، 13 آوریل 2011 (انگلیسی ترجمه توسط دفتر واشنگتن در آمریکای لاتین)، 2-3; Red Colombiano de Acción frente al Libre Comercio/شبکه اقدام کلمبیایی در مورد تجارت آزاد، نامه سرگشاده به رئیس جمهور خوان مانوال سانتوس، 30 مه 2011; Organización Nacional Indígena de Colombia/سازمان ملی بومی کلمبیا (ONIC)، "بیانیه مطبوعاتی در مورد FTA،" 11 آوریل 2011; Proceso de Comunidades Negras/روند جوامع سیاه کلمبیا (PCN)، "مصادره، سرکوب و مرگ: FTA کلمبیا-آمریکا و حقوق جوامع آفریقایی-کلمبیایی" 11 آوریل 2011. همچنین به آخرین (ژوئن 2011؟) مراجعه کنید. نامه از 431 سازمان در ایالات متحده و کلمبیا گرفته تا اعضای کنگره ایالات متحده و دولت اوباما.
[22] گری لیچ، "با وجود شکست FTAA در اجلاس سران آمریکا، تجارت آزاد بر کلمبیایی ها تحمیل می شود." مجله کلمبیا، 7 نوامبر 2005.
[23] جان هاروود، "53٪ در ایالات متحده می گویند تجارت آزاد به ملت آسیب می زند: نظرسنجی NBC/WSJ"، CNBC، 28 سپتامبر 2010; سایر نظرسنجی های فهرست شده در www.PollingReport.com/trade.htm.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا