چرخش جانبی
مقالات انسانشناسی و زبانشناسی از دانشگاه استرالیای غربی
Wednesday, April 19, 2006
فیلمسازان بومی… سختگیری 2005 استرالیای غربی
انسان شناسی رسانه 150.239
مقاله #2
مارسیا هلن هویت
دانشگاه استرالیای غربی
10436125
با این حال، اکنون که بیشتر شبیه سفیدپوستان شده ایم، باید این ویدیوهایی را که از خودمان می سازیم تماشا کنیم. Mokuka، Kayapo Leader 1991 (Turner, p. 167).
بیانیه ترنر که «یک سازنده ویدیوی بومی با همان مجموعهای از مقولههای فرهنگی، مفاهیم و بازنماییها، اصول تقلید، ارزشهای زیباییشناختی و مفاهیم مربوط به آنچه که از نظر اجتماعی و سیاسی مهم است مانند افرادی که اقداماتشان را ضبط میکند، عمل میکند. باید در زمینه خاص مطالعات او در مورد کایاپو در
در بیانیه ترنر یک مقایسه گنجانده شده است با غیر بومی مستندات. او میگوید که مردم بومی یک طرح فرهنگی مشترک دارند که به آنها امکان فیلمبرداری را میدهد. تفسیر و تمرکز متفاوتی نسبت به فیلمسازان غیر بومی دارد. خوب است که در اینجا تاریخچه ای از عکاسی استعماری بنویسیم، اما به دلیل کمبود فضا در چنین مقاله کوتاهی، کافی است بگوییم که بازنمایی استعماری تا همین اواخر یکی از دوربین های مخفی و عکس های "دیگری" بوده و با علامت گذاری شده است. نژادپرستی بسیار مشخصه اوایل سال 20th فیلمسازی اروپا محور قرن. (ادواردز 1992، شرر 1990).
سوال هر انسان شناس در تفسیر یا ضبط بازنمایی بصری باید این باشد که مشخص کند معنای یک طرح یا موتیف خاص چیست. شخص در عکس کیست؟ چرا این عکس از این شخص خاص گرفته شد و سپس توسط آن شخص خاص نگهداری شد؟ بیانیه ترنر نشان می دهد که این سؤالات توسط کسی که طرحواره فرهنگی یکسانی دارد به بهترین وجه پاسخ داده می شود، و بنابراین یک «بیگانه» هرگز نمی تواند این چیزها را بداند، یا بهتر است بگوییم، آنها را به همان شیوه نمی داند. (بانک ها، 1996).
.... ارزش ها و مفاهیم زیبایی شناختی …نوشته آنتونی شلتون در مورد مردم هویچول در شمال غربی مکزیک مطمئناً از ترنر در بیانیهاش حمایت میکند که زیباییشناسی تقریباً منحصراً توسط سایر مردم بومی درک میشود، و هنر آنقدر به آیینهایی که کیهانشناسی و نظامهای ارزشی هویچول را مجسم میکنند، پیوند میدهد، که یک فرد غیربومی. تفسیر دقیق آنها با ضرر کامل مواجه خواهد شد. (
خراط همچنین میگوید که بازنمایی بصری بیشتر با فرهنگی که فرد ثبت میکند هماهنگ است، اگر شخص از آن فرهنگ باشد. در واقع، انتقادات گستردهای از مردم بومی درباره روشهای فیلمسازی غیربومی درباره کلوزآپ از چهرهها و برشهای سریع وجود دارد. توسط فیلمسازان بومی که تمام بدن و صحنه های کامل را ترجیح می دهند استفاده نمی شود (مک دوگال 54). روشهای فیلمسازی غیربومی اغلب با مردم بومی ناسازگار است. برای مثال مردم بومی هرگز دوربین ها را پنهان نمی کنند و همیشه به سوژه ها اجازه می دهند بدانند که از آنها فیلم گرفته می شود. (بانک ها، 1995). صرفاً برای علاقه، میخواهم ایمیلی را که اخیراً از یک فیلمساز غیربومی، دیوید درینگ دریافت کردهام، اضافه کنم. فیلم دیوید، قانون عرفی، در سال 2004 در تلویزیون به نمایش درآمد. اینم محتوای ایمیل:
متشکرم مارسیا، ایده جالبی... دانشگاهیان همیشه راهی برای ادراک... یا ادراک دارند. درست است، بسیاری از افراد بومی از این نفوذ ناراضی هستند، اما اگر فردی بینش، درک، احترام و اهداف مشابهی داشته باشد، اغلب مسئله غیر بومی و بومی نادیده گرفته می شود. در این زمینه، رنگ به دلیل اشتراک ارزشها، یعنی آگاهی بیشتر از عدالت اجتماعی که در آن همه با هم به عنوان «یک» زندگی میکنیم، «تار» است. تصوری ایده آل، اما قطعاً نه تصویر «وحشی نجیب» که در برخی از آثار برجسته انسان شناس وجود دارد. در نمونه کار با مردم و بزرگان موجوم، آرزوهای خودم از «فیلم سازی» و داستان با ورود به بروم کنار گذاشته شد و متوجه شدم داستانی را ارائه می کنم که به نوعی مرا «پیدا کرده است». بزرگان پیامی برای ارائه داشتند و در این میان پیامی مهم. شاید وقتی از پیرمردی میپرسیدم فلان را میدانی یا نه و او برگشت به بالا نگاه کرد و گفت: بله، من هستم. او سخنگوی اصلی داستان گروهی از بزرگان بود که میخواستند داستانی در مورد عرف رایج ارائه کنند.
از نظر ارتباط و فیلمبرداری از زاویه خاصی، منظر، مربوط به فرهنگ; درست است که ما هرگز دیدگاه آنها را نسبت به واقعیت/رویا نخواهیم داشت، زیرا ما غیر بومی هستیم، اما مطمئناً این ما را از علاقه مندی و ثبت یک فرهنگ جذاب باز نمی دارد. بسیاری از مردم از مفهوم عجیب فیلمسازان حاضر شکایت دارند و من موافقم. آنها از استفاده یا استفاده از نام آنها برای سود بردن از تلویزیون و ایستگاه های تلویزیونی بین المللی خسته و خسته شده اند. من شخصاً اغلب با مستندهایی که صرفاً انتفاعی و بدون رضایت واقعی افراد درگیر و جوامع مربوطه آنها انجام می شود، درگیری دارم. اکثر اوقات کل موضوع بومیان توسط تلویزیون به اشتباه ارائه می شود. غربیهای واقعی قصد دارند پولی به جیب بزنند و این فلسفه در تضاد کامل با مراقبت بومی از زمین و خانواده است. و فیلمسازان بومی بازنمایی «واقعی» فرهنگ به معنای درست سیاسی هستند، اما در دنیایی آزاد که بیان محدود نیست و اگر فرصت داده شود – به آسانی فرصت داده نشود – فیلمسازان از فرصت برای به اشتراک گذاشتن داستان استفاده خواهند کرد. و بخشی از فرآیند خلاقانه و فلسفه جهانی باورنکردنی آنها باشید - چه کسی این کار را نمی کند. مرسی مارسیا….به زودی میرسم….دارم کباب کنم. به همه سلام کن دیوید
موقعیت دیوید درینگ در تضاد با موضع ترنر است، اما میکند برخی از مقدمات ترنر در مورد مفاهیم فرهنگی، طرحواره فرهنگی و بازنمایی فرهنگی را دوباره بیان کنید.
بیانیه ترنر زمانی که از «مقوله های فرهنگی» و رویه های تقلیدی صحبت می کند به این واقعیت اشاره دارد. به عنوان مثال، توجه به منظره و عکسبرداری در زمان واقعی در Warlpiri رایج است تصویری تولید اریک مایکلز پیشنهاد میکند که چنین تکنیکهای فیلمسازی مستقیماً با نحوه ارتباط وارلپیری با سرزمین مرتبط است. (مایکلز، 1988). اریک مایکلز همچنین معتقد است که ویدئو و تلویزیون به مراتب بیشتر از سایر گفتمانها به جامعه بومیان در یوندومو نفوذ میکنند - نیروی بالقوهتر از اسلحه یا گروگ یا پدرگرایی (مایکلز، 1988).
.
"مفاهیم و بازنمایی" ترنر به چه مفاهیمی اشاره می کند؟ مفاهیمی از سیاست بازنمایی، اصالت و نگارش و ابداع هویت اجتماعی توسط مردم بومی وجود دارد. تصوراتی در مورد اینکه اعضای جامعه بومی کجا ویدیوها را مشاهده می کنند (مثلاً خانه های شهری متعلق به روسای یا رهبران) و اهمیت آن وجود دارد. مفاهیمی در مورد معنای خود تجهیزات ویدئویی، و چه کسی و چرا می تواند از آن استفاده کند، وجود دارد. همه این موارد در بیانیه ترنر گنجانده شده است. (میدوز، 1989).
ترنر از تصویر یک فیلمساز 17 ساله، اهل روستای کایاپو استفاده می کند که در آن مراسم نامگذاری برگزار می شود. فیلمساز بومی قادر است ترتیب ترتیبی، یکنواختی حرکت و مسیر فضایی یک مراسم نامگذاری را به تصویر بکشد، چیزی که یک فیلمساز غیربومی (به گفته ترنر) قادر به بازنمایی کامل آن نیست. (گینزبرگ، 1997).
یکی از منتقدان بومی معتقد است که به این دلیل است که مردم بومی ترجیح میدهند «کل بدنها و کل رویدادها» را ببینند (مکدوگال 54). توجه به منظره و عکسبرداری «زمان واقعی» در ویدیوی Warlpiri رایج است تولید اریک مایکلز پیشنهاد میکند که چنین تکنیکهای فیلمسازی مستقیماً با نحوه ارتباط وارلپیری با سرزمین مرتبط است. (مایکلز، 1988)
…”اصول ممسیس”… مثال ترنر از سرخپوستان کایاپو که فیلمهایی از رویاروییهای تاریخی و رویدادهای سیاسی داخلی میسازند، نشان میدهد که سنت تقلیدی موجود (ثبت ورود به یک روستای جدید، انتصاب یک رئیس و غیره) کاملاً به بازتولید ویدیو کمک می کند، و این یک بار دیگر، اظهارات او مبنی بر اینکه طرح واره فرهنگی قبلاً مشارکتی است صادق است. (ترنر، 1992). تاوسیگ (1993) مفهوم تقلید به عنوان یک قدرت دگرگون کننده و وحیانی که با ایجاد نسخه جدیدی که حقیقت یا "منطق درونی" نسخه اصلی را آشکار می کند، اصل را دگرگون می کند، ترنر را در اظهارات او پشتیبانی می کند. آیا این فرآیند توسط یک فرد بومی به بهترین وجه انجام می شود؟ ترنر می گوید بله.
«سازنده ویدیو بومی از دستهبندیها و فرمهای فرهنگی خود برای هدایت کار دوربین و فرآیند ویرایش استفاده میکند…» (ترنر ص 171) استفاده ترنر از فیلمساز 17 ساله در مراسم نامگذاری که بر تکرار مراحل رقص، مکان قبیله، مسیر حرکت تمرکز دارد. بازنمایی خویشاوندی نشان میدهد که شکل اجتماعی توسط یکی از اعضای دهکده کاملتر یا معتبرتر ساخته شده است، و به این معناست که همین بازنمایی نمیتوانست با یک سازنده ویدیوی غیربومی اتفاق بیفتد.
او بیان میکند که کایاپو حس زیبایی، اجتماعی و اخلاقی را به اشتراک میگذارد.
نمونه او بسیار شبیه به کار آنتونی شلتون در نوشته ویسکانسین چیپاوا است. (
بیانیه ترنر نشان می دهد که فیلمسازان بومی درک ذاتی از شرایط سیاسی-اجتماعی سوژه های خود دارند. به این معنا که مردم بومی مسائل مربوط به قانون بومیان، حقوق زمین، مرگ سیاهپوستان در بازداشت، سلامت و جنبههای هویتی را به بهترین شکل درک میکنند و بنابراین میتوانند به بهترین شکل آنها را نمایندگی کنند. برای مثال، والپیریها به شدت نگران جابجایی اعضای جوان جامعه به مراکز شهری هستند، جایی که بسیاری از آنها تسلیم خشونتهای خشونتآمیز و ناخوشایند میشوند و روشهای ویدئو کنفرانس برای کمک به مسائل اجتماعی مانند اینها تکامل یافته است.
بیانیه ترنر تجسم مسائل توانمندسازی است. اعتماد شبکه تانامی،
در جامعه Warlpiri شروع شد، نشان می دهد که فناوری به خودی خود یک تهدید نیست، اما فناوری می تواند توانمند باشد. استفاده جوامع تانامی از فناوری ویدئو کنفرانس ماهواره ای نشان دهنده مخالفت رادیکال با مفاهیم پست مدرن است که سیستم کنترل اجتماعی و قدرت ذاتی در رسانه های جمعی است. (انجمن رسانه والپیری، 1990).
مسئله مهم دیگری در مورد فیلمسازی در جوامع بومی وجود دارد و آن یکی از دوربین های فیلمبرداری است که دارای نوعی اهمیت فرهنگی است. ترنر این را زمانی نشان میدهد که میگوید اهدای دوربین عواقب غیرمنتظرهای به همراه داشت و فردی که با او کار میکرد از گروه تبعید شد.
من به رقابتهای طولانی مدت و خصومتهای شخصی برخورد کردم که نتوانستم آنها را آشتی دهم یا میانجیگری کنم تا همه طرفها راضی باشند.» ( ترنر، ص 169).
به دنبال تصور ترنر که مسائل سیاسی و اجتماعی که فیلمسازان بومی به بهترین وجه به آن پاسخ می دهند، موضوع حیاتی پذیرش فناوری است. جوامع اینویت در
ترنر می گوید که فیلمسازان بومی لزوماً طرحواره فرهنگی، بازنمایی زبانی، بازنمایی نمادین و درک اولویت های سیاسی و اجتماعی را به عنوان مردم به اشتراک می گذارند. در حال ضبط هستند. او همچنین می گوید که یک فرد غیر بومی است تمرکز، تکنیک فیلم و اولویت سیاسی متفاوتی دارد (به عنوان یک مفهوم تعبیه شده). پشتوانه گفته های او مطالعات او با کایاپو در است
بیانیه ترنر دارای حقایق بسیاری است که توسط انسان شناسانی مانند مارسیا لنگتون، فی گینزبر حمایت می شود.g، آنتونی شلتون، اریک مایکلز و دیگران. با این حال، فیلمسازان غیربومی وجود دارند که به اندازه کافی با مردم بومی زندگی کردهاند تا بتوانند لنز آنها را بپذیرند و محصول فرهنگی مطابق با استانداردهای بومی ارائه دهند. فیلم حقوق عرفی توسط دیوید درینگ نمونه خوبی از یک فیلمساز غیربومی است که توانسته فیلمی در ژانر مشابه فیلمسازان بومی بسازد. بیانیه ترنر با یک روند کلی در جوامع بومی در همخوانی دارد
کتاب شناسی
بانک، مارکوس. 1996. قومیت: ساخت های مردم شناسی.
حقوق عرفی . [فیلم]. 2004.
مستند فیلم ABC.
ادواردز،
انتشارات دانشگاه با همکاری موسسه سلطنتی مردم شناسی،
گینزبرگ، فی. "رسانه های بومی: قرارداد فاوستی یا دهکده جهانی" انسان شناسی فرهنگی 6: 1 (1991): 92 - 112.
گینزبرگ، فی. 1992. «خاطرات صفحه نمایش: هویت بخشیدن به سنت در رسانه های بومی. دنیای رسانه: مردم شناسی در زمین های جدید گینزبرگ، ابولغود، لارکین بی.
برکلی:
Langton, M. 1994. هنر و فیلم بومی: سیاست بازنمایی. در نژاد و طبقه: استرالیای بومی: سرزمین، قانون و فرهنگ. جلد 35. شماره 4. روابط نژادی موسسه، انتشارات راسل،
لانگتون، ام. 1997. قانون مادربزرگ، تجارت شرکت و جانشینی در تغییر سیستم های تصرف زمین بومی. گالاررووی یونوپینگو. سرزمین ما زندگی ماست: حقوق زمین – گذشته، حال و آینده،
مک دوگال، دیوید. 1987. "دوست رسانه ای یا دشمن رسانه ای؟" انسان شناسی تصویری 1:1 ص.54-58.
میدوز، مایکل. 1989. "دریافت پیام صحیح: نارسایی در کدهای موجود، ایجاد یک کد رفتار برای خبرنگاران استرالیایی را که در مورد نژاد گزارش می دهند ضروری می کند." بررسی روزنامه نگاری استرالیا 10: 140-153.
مایکلز، اریک. 1986. اختراع بومیان تلویزیون
شرر، جوانا کوهان. 1990. ویژه نامه از انسان شناسی تصویری 3. تصویربرداری
فرهنگ ها: عکس های تاریخی در تحقیق مردم شناسی.' ناشران دانشگاهی هاروود
شلتون، آنتونی. 2003. هستی + زیبایی شناسی زندگی روزمره در میان هویچول
Taussig، M. 1993. Memisis & Alterity: مطالعه خاص حواس مسیریابی
ترنر، ترنس. 1992. تصاویر سرکش: تصاحب ویدیوی Kayapo',
انسان شناسی امروز 8 (6): 5D16
انجمن رسانه والپیری. Japaljarri ساخت بومرنگ در
یوندومو. 1990.
مرکز آموزش اجتماعی Yuendumu. 1990. ارتباطات در تانامی: گزارشی در مورد یک کارگاه آموزشی مرتبط با ماهواره که بین یوندومو، لاجامانو و سیدنی برگزار شد. یوندومو، 1990.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
0 نظر:
ارسال یک نظر
<< صفحه اصلی