بهروزرسانی: در 20 مارس، UK Observer سرانجام مقاله Nicholas Noe را که در زیر درباره آن نوشتم تصحیح کرد. اکنون میخواند که مائو مسئول «دهها میلیون مرگ» بود نه «صدها میلیون» همانطور که نوئه در ابتدا ادعا میکرد. آبزرور در پایان مقاله یادداشتی نوشت که تصحیح شده است.
حدود یک ماه پیش شروع کردم به ارسال ایمیل به آبزرور (و گاردین) درباره مقاله نیکلاس نوئه (منتشر شده در 12 فوریه) که مدعی بود مائو مسئول مرگ «صدها میلیون چینی» بود.
http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2012/feb/12/nicholas-noe-negotiate-assad-syria
به اندازه کافی، این اغراق ظالمانه در یک مقاله در مورد سوریه ظاهر شد - گویی برای برجسته کردن (سهواً) این که چگونه مطبوعات شرکتی تقریباً هر اتهامی را به شرطی که علیه دشمن رسمی مطرح شود چاپ می کنند.
بالاخره از ویرایشگر آبزرور شنیدم استیون پریچارد در اوایل این هفته (در 6 مارس). او به من گفت که در حال بررسی موضوع هستند.
چه چیزی برای بررسی وجود دارد؟ نوئه نه پایی دارد که روی آن بایستد و نه ویراستاران آبزرور برای اینکه اجازه داده اند "صدها میلیون" از بین بروند - خیلی کمتر از این که اجازه دادند هفته ها پس از جلب توجه آن ها بایستد. من صادقانه نمی دانم که آیا نیکلاس نو می توانست «میلیاردها» بنویسد و از دست ویراستاران بگذرد.
آمارتیا سن و ژان درزه در کتاب بسیار دقیق و عالمانه «گرسنگی و کنش عمومی» نوشته اند.
«قحطی چینی در سالهای 1958-61 به دنبال شکست به اصطلاح جهش بزرگ به جلو بود که از سال 1957 به بعد آزمایش شد... تخمینها مرگ و میر اضافی از 16.5 میلیون تا 29.5 میلیون متغیر است.» [1]
سن و درزه در ادامه به مقایسه رکورد هند پس از استقلال با رکورد چین می پردازند.
"این واقعیت که از زمان استقلال هند هیچ قحطی گسترده ای وجود نداشته است، با تجربه چین در تضاد مثبت است... با توجه به سیستم سیاسی هند پس از استقلال، برای هر دولتی که بر سر کار است بسیار سخت است... فرار کردن با غفلت از اقدامات سریع و گسترده ضد قحطی... و این نشانهها با توجه به رسانهها و روزنامههای نسبتاً آزاد هند و همچنین سیاستمداران مخالف، راحتتر منتقل میشوند.»
به گفته سن و درزه
"زمانی که قحطی چین را تهدید کرد، چیزی که کمبود داشت، یک سیستم سیاسی روزنامه نگاری متخاصم و مخالف بود. قحطی چین به مدت سه سال ادامه داشت بدون اینکه حتی در ملاء عام اعتراف شود که چنین چیزی در حال وقوع است، و بدون اینکه پاسخ مناسبی به این تهدید وجود داشته باشد... حتی خود مردم نیز از میزان فاجعه ملی و ماهیت گسترده مشکلاتی که در نقاط مختلف کشور با آن مواجه است.»
اما پس از آن سن و درزه به بمبافکنی میپردازند – یا اگر «رسانههای آزاد» در کشورهای سرمایهداری واقعاً آزاد بودند، چه بمبی میشد. سن و درزه نوشتند
"با مقایسه نرخ مرگ و میر 12 در هزار هند با 7 در هزار چین و اعمال تفاوت در جمعیت 781 میلیونی هند در سال 1986، تخمینی از مرگ و میر بیش از حد در هند به 3.9 میلیون در سال می رسد. این نشان می دهد که هر هشت نفر سال ها یا بیشتر در هند به دلیل نرخ مرگ و میر منظم بیشتر از چین در قحطی عظیم 1958-61، افراد بیشتری می میرند. به نظر می رسد هند هر 8 سال یک بار اسکلت های بیشتری را از چین پر می کند که در سال های شرمندگی خود در آنجا قرار داده است.[تاکید من]
سن و درزه با تأسف به این نتیجه رسیدند
مرگهای ناشی از گرسنگی و محرومیتهای مفرط به گونهای خبرساز هستند که تداوم بیصدا گرسنگی منظم و محرومیتهای غیر مفرط ارزش خبری ندارند.»
اما چه کسی تعیین میکند که چه چیزی «خبری» است؟ بدیهی است که طبق آمار یونیسف، این هفت میلیون کودک در سراسر جهان نیستند که هر ساله یا عزیزانشان به مرگ قابل اجتناب می میرند. [2]
و چه کسی تعیین میکند که چه زمانی پیامدهای سیاستهای وحشتناک به عنوان قتل به حساب میآیند و چه زمانی آنها صرفاً «تراژدی» هستند که هیچکس به خاطر رپ قتل گیر نمیکند؟
با استفاده از استانداردی که نیکلاس نوئه و دیگران در مورد مائو اعمال می کنند، اگر نرخ مرگ و میر کودکان در اسرائیل را با سرزمین های اشغالی مقایسه کنیم، اسرائیل سالانه 3500 کودک فلسطینی را به قتل می رساند. خفه کردن اقتصادی فلسطینیان سیاست عمدی دولت اسرائیل است. [3] و در مورد قدرتمندترین دولتهای غرب، آنهایی که نیکلاس نوئه توصیه میکند با وجود جنایات اسد با آنها مذاکره کنند (انگار ادعای برتری اخلاقی دارند)، آن دولتها خون بیشتری نسبت به مائو در دستان خود جمع کردهاند - اصلاً اسد مهم نیست. .
کشورهای ثروتمند به وضوح فاقد «نظام سیاسی روزنامه نگاری خصمانه و مخالف» هستند و عواقب آن کشنده است.
NOTES
[1] به فصل 11 بخش 3 «گرسنگی و اقدام عمومی»، صفحات 210-215 مراجعه کنید.
[2] طبق گزارش یونیسف سالانه حدود 8 میلیون کودک جان خود را از دست می دهند، اما نرخ مرگ و میر کودکان در جهان حدود هشت برابر بیشتر از کشورهای ثروتمند است. این بدان معناست که تقریباً 90 درصد از این مرگ و میر کودکان قابل اجتناب است.
http://www.unicef.org/sowc2011/pdfs/Table-1-Basic-Indicators_02092011.pdf
[3] نرخ مرگ و میر کودکان اسرائیل 4 در هر 1000 تولد زنده است. این 30 در سرزمین های اشغالی است. به پیوند یونیسف در بالا در یادداشت 2 مراجعه کنید.
جدول یونیسف نشان می دهد که 4000 کودک فلسطینی (زیر 5 سال) در سال 2009 کشته شدند. حدود 87 درصد از این مرگ ها (3500) در اسرائیل اتفاق نمی افتاد. یک عذرخواهی بسیار مصمم برای اسراییل لازم است تا مسئولیت مصیبت فلسطینیهایی را که بیش از چهار دهه بهطور غیرقانونی بر آن حکومت میکند، سلب کند.
دموکراسی اکنون! اخیرا گزارش شده است
http://www.democracynow.org/2011/1/5/headlines
ویکی لیکس: محاصره اسرائیل به منظور نگه داشتن غزه در آستانه فروپاشی اسناد دیپلماتیک محرمانه جدید ایالات متحده از ویکی لیکس نشان می دهد که مقامات اسرائیلی آشکارا به دیپلمات های آمریکایی گفته اند که هدف از محاصره غزه نگه داشتن اقتصاد غزه در آستانه فروپاشی است. بر اساس یک کابل در نوامبر 2008، اسرائیل می خواست اقتصاد غزه "در پایین ترین سطح ممکن کار کند تا از یک بحران انسانی جلوگیری کند." علاوه بر این، اسناد ویکی لیکس نشان می دهد که ایالات متحده در نوامبر 70 برای کاهش وضعیت اقتصادی، پیشنهاد انتقال 2008 میلیون دلار به غزه را داده است. با این حال، سرلشکر اسرائیلی عاموس گیلاد از اجازه این انتقال امتناع ورزید و گفت که فلسطینی ها نباید چیزی دریافت کنند. این کابل ها ابتدا توسط روزنامه نروژی Aftenposten گزارش شد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا