گزارش نیویورک تایمز توجه را به کشف ذخایر عظیم معدنی در افغانستان توسط پنتاگون جلب کرده است که گفته می شود ارزشی نزدیک به یک تریلیون دلار دارد. اگرچه مقامات بلندپایه پنتاگون و برخی از مقامات افغان خوشبینانه درباره پتانسیل این منابع برای اقتصاد افغانستان بحث کرده اند، تاریخ نشان می دهد که این مواد معدنی ممکن است کشور را به مسیری کمتر دعوت کنند.
سه دلیل وجود دارد که کشف این منابع نوید خوبی برای افغانستان ندارد:
1. پنتاگون مسئول است.
بر اساس گزارش تایمز، پنتاگون متوجه شد که اتحاد جماهیر شوروی زمانی که افغانستان را در دهه 1980 اشغال کرد، بررسی های زمین شناسی انجام داده است. نتایج اولیه امیدوارکننده کنجکاوی پنتاگون را برانگیخت و از تجهیزات نظامی پیشرفته برای بررسی کشور و در نهایت کشف استفاده کرد.
حتی اگر بپذیریم که تجهیزات نظامی در کشف ذخایر عظیم نقش داشته است، درک اینکه چرا پنتاگون کنترل بر برنامه های بهره برداری از مواد معدنی را حفظ کرده است. تخصص و منافع پنتاگون است نظامی در طبیعت: پنتاگون چه جایگاهی در افغانستان دارد اقتصاد?
ظاهراً پنتاگون به دنبال حمایت سازمان زمین شناسی ایالات متحده بوده و مشاورانی را برای توسعه ظرفیت مدیریت مواد معدنی افغانستان استخدام کرده است، اما مقامات نظامی ایالات متحده به زمانی اشاره نکرده اند که قصد دارند این آمادگی ها را تکمیل کنند. اگر هدف پنتاگون کمک به بازسازی اقتصاد افغانستان با در نظر گرفتن برخی اهداف امنیتی است، پس باید توسعه این منابع را به دولت افغانستان و کارشناسان مورد تایید بین المللی بسپارد.
هر چیزی کمتر نشان دهنده ارتباط بین منابع افغانستان و تشکیلات نظامی ایالات متحده است. منتقدان ماموریت افغانستان ممکن است از علاقه پنتاگون به مواد معدنی برای حمایت از ادعای دیرینه خود استفاده کنند که این مأموریت دلیلی بر این است که ایالات متحده از ارتش خود برای کنترل منابع استفاده می کند.
2. ابرقدرت های مخالف ممکن است بار دیگر در افغانستان با هم درگیر شوند.
در دهه 1980 افغانستان میدان جنگ سرد بود که در آن دو ابرقدرت برای برتری جهانی با هم رقابت می کردند. در آن مسابقه شطرنج ابرقدرت، تصورات مهم بود. در 25 دسامبر 1979، شوروی عمدتاً بر اساس این تصور غلط که ایالات متحده قصد دارد اتحاد جماهیر شوروی شوروی را از جنوب محاصره کند، به افغانستان حمله کرد. پرزیدنت کارتر متعهد شد که قویاً از منافع ایالات متحده در منطقه دفاع کند و به اشتباه معتقد بود که اتحاد جماهیر شوروی در حال آغاز مرحله جدیدی از توسعه طلبی است.
درک امروز به همان اندازه مهم است، اما بازیکنان متفاوت هستند.
مقامات آمریکایی ظاهراً از قبل بر سر علاقه چین به مواد معدنی افغانستان - نه به سرمایه گذاری این کشور در منابع طبیعی در سراسر جهان - متشنج هستند. با این حال، هر چه پنتاگون برای مدت طولانی تری روی صندلی راننده در مورد مواد معدنی افغانستان بماند، چین ممکن است خطر بیشتری برای منافع اقتصادی خود در حیاط خلوت خود درک کند. واشنگتن ممکن است به نوبه خود دفاع چین از نفوذ خود در جنوب آسیای مرکزی را به عنوان توهین به تعهد چندین دهه ایالات متحده به افغانستان تلقی کند. در این شرایط، اکثریت سهام در منابع افغانستان می تواند به همان اندازه نمادین شود که از نظر مالی سودآور باشد. تاریخ نشان می دهد که همگرایی دیگر ابرقدرت های رقیب در افغانستان می تواند فاجعه بار باشد.
3. حل تعارض می تواند بسیار دشوارتر شود.
کارشناسان بیش از پیش از مدل "نفرین منابع" استفاده می کنند تا توضیح دهند که چرا کشف منابع طبیعی ارزشمند به ندرت برای جوامع فقیر و تقسیم شده خوش شانسی می آورد.
از سیرالئون گرفته تا کلمبیا تا جمهوری دموکراتیک کنگو، کشف منابع طبیعی فراوان مانند الماس، زمرد و کلتان خطر درگیریهای پیچیده قومی و ایدئولوژیکی را افزایش داده است. پس از کشف منابع طبیعی و در غیاب یک دولت مرکزی قوی، بیطرف و منضبط برای اعمال نظارت قانونی مناسب، طرفهای متخاصم از منابع طبیعی برای تأمین بودجه کمپینهای خشونتآمیز خود بهرهبرداری کردند. از آنجایی که شرکتهای چند ملیتی، دولتهای خارجی، جناحهای داخلی و سیاستمداران فاسد به مبارزه در جستجوی ثروت و قدرت پیوستهاند، طرفهای درگیری به طور فزایندهای با انگیزه ثروت همراه شدهاند. در نتیجه این ترکیب قدرتمند طمع و نارضایتی، درگیری ها مرگبارتر و غیرقابل حل تر شده اند.
افغانستان گرفتار شکاف قومی-سیاسی شدید و فساد گسترده است. طالبان، جنگ سالاران رقیب و مقامات افغان قبلاً تریاک تولید شده توسط کشاورزان ناامید را زالو می کنند. با توجه به اینکه تجارت غیرقانونی و زیرزمینی تا چه حد به مناقشه در افغانستان شکل داده است، نمی توان گفت که ارزش 1 تریلیون دلار مواد معدنی غیرقانونی که به خوبی کنترل نشده است ممکن است روابط پیچیده بین گروه های قومی رقیب، جناح های اجتماعی رقیب، سیاستمداران فاسد، جنایات سازمان یافته و... را تشدید کند. سازمان های تروریستی بین المللی
از نظر تئوریک، ارزش این منابع به این معنی است که اوضاع می تواند برای افغانستان بسیار خوب پیش برود. کشورهایی مانند نروژ با سرمایه گذاری صحیح در منابع رشد اقتصادی پایدار و بلندمدت، منابع طبیعی تازه کشف شده را با موفقیت و به طور مستقل مدیریت کرده اند. اگر افغانستان بتواند فساد را کنترل کند و انگیزه های منافع شخصی را خنثی کند، این امید وجود دارد که این منابع تازه کشف شده را به آینده ای قوی تر و امن تر تبدیل کند.
اگر قرار است پنتاگون در توسعه معادن افغانستان نقشی ایفا کند، سیاستمداران آمریکایی باید از ارتش شفافیت و پاسخگویی بخواهند. اگر عملیات پنتاگون در این زمینه هم از نظر زمان و هم از نظر وسعت محدود باشد، با ضرب الاجل های محکم اما واقع بینانه برای رسیدگی به درگیری های قومی-سیاسی و فساد، مردم ممکن است سود ببرند.
تاریخ چنین نتیجه ای را نشان نمی دهد. ما نمیتوانیم از پتانسیل خطرناک این کشف اجتناب کنیم، مگر اینکه به نیروهای تاریخی، سیاسی و اقتصادی در حال بازی توجه داشته باشیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا