یکی از همکاران قدیمی که کارشناس برجسته آفریقا بود، میگفت: «وقتی رسانههای جریان اصلی در قارهای مملو از دیکتاتورهای بیرحم و فاسد که توسط قدرتهای خارجی خریداری شدهاند، بر نیمی از داستان تمرکز میکنند، این وظیفه یک روزنامهنگار میشود. نیمه دیگر آن داستان را بگویید. توصیه او ارزش توجه داشت.
سال گذشته یکی از اعتراضات مدنی، آشوب و خشونت در بسیاری از نقاط جهان بوده است. جنگ های قدیمی به ویژه در افغانستان و عراق ادامه یافت. جنبشهای بیداری مسالمتآمیز که با امید فراوان در الجزایر و تونس شکل گرفت، با گسترش به شرق از شمال آفریقا تا منطقه خلیج فارس، به خشونت تبدیل شدند. جنگی کوتاه و خونین در لیبی، با نمایش آشکار قدرت نظامی ناتو از طرف نیروهای ضد قذافی، منجر به سرنگونی و کشتار وحشیانه وی شد. برای ناتو، جنگ لیبی تمام شده بود، اما برای لیبیایی ها نه. اکنون یک دولت نوپا برای کنترل ارضی و مشروعیت در یک کشور تکه تکه شده با جنگ سالاران رقابت می کند.
مداخله خارجی در سوریه در سطح بین المللی پر سر و صداتر است، اما در صحنه محرمانه است. گزارشهای مربوط به درگیری مبتنی بر ادعاها و ادعاهای متقابل است و شواهد مستقل زیادی برای تأیید وجود ندارد. اگر بدخواهان را باور کنیم، رژیم بعثی رئیس جمهور بشار اسد در آستانه فروپاشی است. نتیجه درگیری سوریه پیامدهای عمیقی برای موازنه قدرت در خاورمیانه، به ویژه برای متحد سوریه، ایران، و همچنین در لبنان و فلسطین خواهد داشت.
آرزوهای بشر برای آزادی و رهایی از ظلم، سال 2011 را تعریف کرد. به طرز متناقضی، قدرتهای بزرگی که در حفظ نظامهای سرکوبگر نقش داشتند و هنوز هم هر جایی که مناسب باشد انجام میدهند، در جاهای دیگر خود را در کنار آزادی اعلام کردند. نتیجه سردرگمی، تفرقه، درگیری و جهانی ناامن تر است. افغانستان و عراق در دهه گذشته "زخم های خونریزی دهنده" آمریکا بودند، اصطلاحی که اولین بار توسط میخائیل گورباچف در جنگ شوروی در دهه 1980 در افغانستان ابداع شد. از آنجایی که هم عراق و هم افغانستان از ثبات دور هستند، چشم انداز نامطلوبی وجود دارد که لیبی و سوریه نیز از نظر تهدیدات امنیتی و هزینه های انرژی در دهه جاری بهای بالایی را دریافت کنند.
وقایع گذشته را نمی توان معکوس کرد، همچنین نمی توان پیامدهای آنها را به راحتی مهار کرد. بنابراین من رویدادهایی را در ذهن دارم که معتقدم جهان در سال 2012 بدون آنها وضعیت بهتری خواهد داشت. در ایالات متحده، از پرزیدنت اوباما و شاهین های دولت گرفته تا مخالفان جمهوری خواه او، در مورد اقدامات تنبیهی علیه ایران و دیگران در این سال انتخابات صحبت می کنند. صداهای قدرتمند در محافل حاکم بر اسرائیل، فرانسه و بریتانیا رئیس جمهور آمریکا را تحت فشار قرار می دهند. شکاف بین لفاظی و موضع گیری می تواند به چیزی بسیار جدی تر منجر شود. این که چگونه جنبش های مدنی می توانند توسط نیروهای خارجی برای منافع خود دستکاری شوند، در جریان تحولات کنونی در جهان عرب نشان داده شده است.
از نظر غرب، سرنگونی و کشتن قذافی ممکن است درگیری در لیبی را حل کند. اکنون چشم انداز باقی ماندن قدرت واقعی نزد شبه نظامیان، و یک دولت ناکارآمد مورد حمایت غرب، انسان را به یاد افغانستان پس از فروپاشی آخرین رهبر کمونیست نجیب الله در سال 1992 می اندازد. لیبی با مرزهای متخلخلش که توسط تونس، الجزایر، نیجر، چاد، سودان و مصر احاطه شده است، خود آسیب پذیر است و دیگران را تهدید می کند. سال 2012 نه تنها برای لیبی، بلکه برای منطقه و فراتر از آن می تواند تعیین کننده باشد.
وضعیت سوریه بسیار خطرناک است. برخلاف لیبی، نهادهای دولتی سوریه قوی تر هستند. دوستان رژیم زیاد نیستند، اما روسیه و چین خط بسیار سخت تری با غرب در پیش گرفته اند. ایران، متحدان حاکم آن در عراق، و گروه های لبنانی و فلسطینی در سوریه سهام بزرگی دارند. از سوی دیگر، عربستان و قطر با حمایت غرب مصمم هستند که پایان رژیم کنونی سوریه را ببینند.
ترکیه، یکی از اعضای ناتو، از موضع «مستقل» قبلی خود به موضعی بسیار هماهنگ با منافع غرب در خاورمیانه رفته است. ترکیه که زمانی متحد نزدیک سوریه بود، میزبان ارتش آزاد سوریه ضد اسد است و به این گروه اجازه می دهد تا جنگجویان خود را آموزش دهد و حملات را در داخل سوریه سازماندهی کند. ارتش ترکیه از پایگاه شورشیان سوری و یک کمپ آوارگان در آن سوی مرز سوریه محافظت می کند.
برای حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه، که ادعا می کرد به دنبال روابط نزدیک با همسایگان خود است، این یک چهره کامل است. به نظر می رسد دو عامل در اینجا موثر است. پایگاه حمایتی اهل سنت حزب یکی است. چشم انداز پیوستن به اتحادیه اروپا، ایده ای که به ویژه فرانسه و آلمان با آن مخالف هستند، ممکن است دیگری باشد.
پیش بینی اینکه حکومت اسلامی میانه رو ترکیه تا کجا پیش خواهد رفت دشوار است. این کشور شورش کردهای خود را دارد که باید با آن مبارزه کند، بنابراین استراتژی خطرناک است. دخالت فزاینده ترکیه در سوریه یادآور دهه 1980 است که از ابتدایی کوچک، پاکستان، در بحبوحه شورش های قومی، به پایگاهی برای نیروهای ضد کمونیست افغان تبدیل شد. عواقب آن فاجعه بار بود.
درگیری در سوریه همچنان ادامه دارد. تحریم ها علیه ایران به طور پیوسته در حال تشدید شدن است. بحث در مورد اقدام نظامی مداوم است و خطر اینکه رئیس جمهور ضعیف ایالات متحده با انتخاب مجدد مواجه شود، وارد جنگ علیه ایران شود. خشونت های فرقه ای در عراق در حال افزایش است. پس از صدور حکم بازداشت برای طارق الهاشمی معاون سنی رئیس جمهور به اتهام تروریسم، کشور با بحران سیاسی جدیدی روبرو است که حزب عمدتا سنی العراقیه را بر آن داشت تا پارلمان را تحریم کند. و درگیری سوریه بی ثباتی بیشتر در لبنان و منطقه گسترده تر را تهدید می کند.
در این شرایط جنگ علیه ایران طولانی و فاجعه بار خواهد بود. از لیبی در شمال آفریقا تا پاکستان در حاشیه جنوب آسیا، منطقه به ندرت چنین انفجاری بوده است. سال پیش رو یکی از تحولات پیش بینی کننده خواهد بود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا