سال خطرناک زیستن بود. در سال 2012، دولتها به سیارهی زنده پشت کردند و نشان دادند که هیچ مشکل مزمن، هرچند جدی، بر نگرانی فوری، هر چند بیاهمیت، اولویت ندارد. من معتقدم در نیم قرن گذشته هیچ سال بدتری برای جهان طبیعی وجود نداشته است.
سه هفته قبل از وقوع حداقل، ذوب شدن یخ های دریای قطب شمال رکورد قبلی را شکست. بقایای مگافون جهانی - مانند کرگدن و ماهی تن آبی - با خشونت به سمت انقراض سوق داده شدند. بیماری های جدید درختان در سراسر قاره ها خشمگین شد. تعداد پرندگان و حشرات به شدت کاهش یافت، صخره های مرجانی عقب نشینی کردند، حیات دریایی کاهش یافت. و کسانی که مسئول محافظت از ما و دنیایی که در آن زندگی می کنیم وانمود کردند که هیچ کدام از اینها اتفاق نمی افتد.
بی تفاوتی آنها در اجلاس زمین در ژوئن به یک شانه بالا انداختن بزرگ تبدیل شد. اولین اجلاس، 20 سال قبل، قرار بود نوید دهنده عصر جدیدی از مسئولیت زیست محیطی باشد. در طول آن مدت، عمدتاً به لطف توانمندسازی شرکتها و ثروتمندان فوقالعاده، هیچ چیز به دست نیامده است. در سال 2012، رهبران برخی از قدرتمندترین دولت های جهان - ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و روسیه - به دور از بسیج برای رسیدگی به این موضوع، حتی به خود زحمت ندادند که در آنجا حضور پیدا کنند.
اما آنها نمایندگان خود را برای خرابکاری فرستادند. دولت اوباما حتی به دنبال این بود معکوس تعهدات جرج بوش پدر در سال 1992. اعلامیه نهایی تقلید از انفعال بود. در حالی که 190 کشور امضاکننده آن «نگرانی عمیق» خود را در مورد تشدید بحرانهای جهان ابراز کردند، اما هیچ هدف، تاریخ یا تعهد جدیدی به جز یک استثنا به توافق نرسیدند. شانزده بار آنها خود را متعهد به "رشد پایدار" کردند.، اصطلاحی که آنها به جای متضاد قطبی آن یعنی «پایداری» استفاده می کردند.
نشست آب و هوا در دوحه در پایان سال ترکیبی مشابه از بینظمی و تناقض ایجاد کرد. دولتها اکنون شروع کردهاند، بدون اینکه هیچ نگرانی بزرگی داشته باشند، که از دست خواهند داد هدف گرمایش جهانی بیش از 2 درجه سانتیگراد نیست این قرن درعوض ما در مسیری بین قرار داریم چهار و شش درجه. برای جلوگیری از خرابی آب و هوا، سوزاندن زغال سنگ باید به شدت کاهش یابد. دور از آن: آژانس بین المللی انرژی گزارش می دهد استفاده جهانی از متراکم ترین سوخت فسیلی در جهان حدود 200 میلیون تن در سال افزایش می یابد. این کمک می کند تا توضیح دهیم که چرا انتشار گازهای گلخانه ای جهانی به سرعت در حال افزایش است.
رهبران ما اکنون با تغییرات اقلیمی به عنوان یک راز گناه برخورد می کنند. حتی پس از ویرانی طوفان سندی و خشکسالی ها و آتش سوزی های بی سابقه ای که ایالات متحده را درگیر کرد، دو نامزد اصلی ریاست جمهوری از ذکر این موضوع خودداری کردند. به جز یک جمله دور ریختنی. آیا تاکنون در رقابت های ریاست جمهوری به موضوعی به این بزرگی توجه کمتری شده است؟
همین ناکامی ها سایر نیروهای ویرانگر را احاطه کرده است. در سال 2012، دولت های اروپایی اصلاحات پیشنهادی خود را در مورد سیاست مشترک کشاورزی، که کاملاً برای به حداکثر رساندن آسیب زیست محیطی طراحی شده بود، کنار گذاشتند. یارانه های مزرعه ای که ارائه می دهد عبارتند از مشروط به از بین بردن پوشش گیاهی توسط کشاورزان (که به معنای دیگر حیات وحش نیز می باشد) در سرزمین خود. ما سالانه 55 میلیارد یورو می پردازیم تا دنیای طبیعی را زباله کنیم.
این به چیزی کمک می کند که من به عنوان یک صیقل بزرگ جهانی می بینم: از بین بردن اکوسیستم ها و ساختارهای طبیعی توسط تشدید کشاورزی، ماهیگیری، معدن و سایر صنایع. با نگاهی به چند دهه اخیر، این تخریب بسیار مهمتر از هر داستانی است که رسانه ها به آن وسواس دارند. مانند دولت ها، شرکت های رسانه ای جهان زنده را رها کرده اند.
در بریتانیا در سال 2012، کلید گالری هنری به خرابکاران داده شد. سیاست زیستمحیطی اکنون در دست افرادی است - مانند جورج آزبورن، اوون پترسون، ریچارد بنیون و اریک پیکلز - که احساسی بیشتر از آنچه که پیوریتانها نسبت به هنرهای زیبا داشتند، نسبت به دنیای طبیعی ندارند. آنها مشغول تخریب چهره استادان قدیمی و شکستن مجسمه های باستانی هستند.
الف را روشن کرده اند آتش سوزی مقررات زیست محیطیبدنهایی مانند انگلستان طبیعی و آژانس محیطزیست را متزلزل کرد و تضمین کرد که حومه شهر حتی بیشتر به یک زمین بازی انحصاری برای ثروتمندان فوقالعاده تبدیل میشود، بدون محدودیتهای موثر در سوزاندن مورچههای باقرقره، استفاده از گلوله سرب، کشتار پرندگان. از طعمه ها و سم پاشی سمومی که هستند از بین بردن زنبورها و سایر بی مهرگان ما.
دولت هم همین روحیه را دارد فهرست مناطق حفاظت شده دریایی احتمالی را از 127 به 31 کاهش داد. حتی این 31 مورد نیز فقط به نام محافظت خواهند شد: صنعت ماهیگیری همچنان مجاز خواهد بود از طریق آنها بیداد کند. دو هفته پیش، بریتانیا با موفقیت لابی کرد تا سهمیه هایی از چندین گونه ماهی که بیش از حد مورد بهره برداری قرار گرفته اند، افزایش یابد، در حالی که تحقیر شواهد علمی که نشان می دهد این دیوانگی است.
جورج آزبورن نیز همین کار را با سیاستهای تغییرات آب و هوایی بریتانیا انجام داده است. اگر چه حتی شرکت های بزرگ برق نیز با او مخالف هستند، او به دنبال حذف یا به تعویق انداختن اهداف ما برای کاهش انتشار کربن و اطمینان از این است که ما به گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی انرژی خود وابسته هستیم. بانک سرمایه گذاری سبز که قرار بود سرمایه گذار به فناوری های جدید را تامین کند تنها بانک دولتی در اروپا که وام گرفتن ممنوع است. ممکن است اصلاً آنجا نباشد.
اگر امیدی هست با مردم است. نظرسنجی ها نشان می دهد که رای دهندگان از انفعال دولت های خود حمایت نمی کنند. حتی اکثریت محافظهکاران معتقدند که بریتانیا باید تا سال 2030 بیشتر برق خود را از انرژیهای تجدیدپذیر تولید کند. در ایالات متحده، 80 درصد از افرادی که در نظرسنجی شرکت کردند اکنون میگویند که اگر کاری در مورد آن انجام نشود، تغییر اقلیم مشکلی جدی برای کشورشان خواهد بود: افزایش قابل توجهی از سال 2009. مشکل این است که اکثر مردم آمادگی عمل به این باورها را ندارند. شهروندان و همچنین دولت ها و رسانه ها چهره خود را از بزرگترین مشکل بشریت برگردانده اند.
برای جلوگیری از یک سال وحشتناک دیگر مانند 2012، ما باید این نگرانی های منفعلانه را به یک بسیج توده ای تبدیل کنیم. گروه هایی مانند 350.org نشان می دهد که چگونه ممکن است انجام شود. اگر این annus horribilis چیزی به ما میگوید، این است که عمل، در غیاب چنین بسیج، به سادگی انجام نخواهد شد. دولتها فقط به اندازهای اهمیت میدهند که شهروندانشان آنها را مجبور به مراقبت کنند. هیچ چیز تغییر نمی کند مگر اینکه ما تغییر کنیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا